Displaying 151 - 160 of 213 results
-
سنت سال یوبیل
معیار تمدن هر کشور، میزان آمادگیِ مردم آن است جهت پشتیبانیِ عملی از طبقات آسیبپذیر جامعه. زنان و کودکان، بیخانمانان و بیکاران، محرومان و مقروضان، اسیران و ...
-
بچههای طلاق
امروزه بهبود شرایط زندگی و سلامتی انسان مدیون اختراعات، اکتشافات و پیشرفت هر روزه علم و دانش میباشد ولی از طرفی هم متأسفانه مشکلات اجتماعی و خانوادگی نیز همگام با همه این پیشرفتها رشد میکند و مسائلی همچون جدایی، طلاق و ازدواجهای متعدد دیگر بهعنوان
-
بینشهای تازه از حکایتی مربوط به گذشتههای دور
دروسی از مردان و زنان کتابمقدس عنوان سلسله مقالاتی است که خوانندگان با آن آشنا هستند. در این شماره، حکایت نوح را در ارتباط با دو موضوع بررسی خواهیم کرد: ابتدا خواهیم دید که چگونه بعضی این حکایت را از پیکره اصلی کتابمقدس جدا کردهاند تا با فرهنگ ...
-
تأملات روحانی
تنها بازماندۀ یک کشتی شکسته توسط جریان آب به یک جزیرۀ دورافتاده برده شد. او با بیقراری به نزد خداوند دعا میکرد تا او را نجات بخشد. پس از دعا نیز ساعتها به اقیانوس چشم میدوخت تا شاید نشانی از کمک بیابد. اما هیچ خبری نبود. سرانجام ناامید شد و تصمیم گرفت کلبهای کوچک بسازد تا
-
مثل قنطارها
اگر ما این داستان را از دیدگاه سرمایهداری غربی نگاه کنیم، ظاهراً گزارشی است از دو تاجر موفق و یک تاجر ناموفق. پاداشهایی به آنانی که موفق شده بودند، وعده داده شده بود...
-
چرا به مسیح ایمان آوردید؟
گاه از ما سؤال میشود که چرا به مسیح ایمان آوردیم و به اصطلاح چرا مسیحی شدیم. اگر از شما سؤال کنیم که "شما" چرا به مسیح آوردید، چه جواب میدهید؟
-
مار
البته همگان در این احساس ترس و نفرت سهیم نیستند. در برخی کشورها نظیر چین، تایوان، تایلند و اندونزی مردم خون مار را بهعنوان یکی از نوشیدنیهای بسیار مقوی مینوشند و سوپ مار نیز که گویا غذای بسیار لذیذی است در فهرست غذایی ...
-
لیکن اگر نمک فاسد گردد.../۲
موضوعِ متفاوت بودن موضوع اساسی موعظه بالای کوه است. این موعظه بر این فرض بنیادین بنا شده که مسیحیان متفاوت هستند...
-
تشریح مثلهای عیسی / سامری نیکو
مَثَل سامری نیکو در مورد لطف و شفقت است، لطفی که همۀ موانع نژادی و مذهبی را در هم میشکند. این مثل در مورد محبت به همسایه است هر چند که آن همسایه کسی جز دشمن ما نباشد...
-
عبور از درۀ تاریک مرگ
من در خانوادهای کمابیش مذهبی متولد شدم. بهیاد دارم که پدر و مادرم از همان دوران کودکی سعی میکردند ما را با تعالیم مذهبی آشنا کنند، اما من چندان علاقهای نداشتم. خدایی که مذهب به من معرفی میکرد برایم نامأنوس و دور از دسترس بود. البته محض احترام به والدین