سنت سال یوبیل
۱۶ دقیقه
معیار تمدن هر کشور، میزان آمادگیِ مردم آن است جهت پشتیبانیِ عملی از طبقات آسیبپذیر جامعه. زنان و کودکان، بیخانمانان و بیکاران، محرومان و مقروضان، اسیران و محبوسان و دیگر اقشار مستضعفِ هر جامعه را میتوان جزء طبقات آسیبپذیر بهحساب آورد.
آنچه که وجدان مردمی را در حمایت از این اقشار تحت ستم تغذیه و بارور میکند، سنن و قوانینی است که در معنویات و فرهنگ این کشورها ریشه دوانده و به یادگار مانده، و توسط افراد و گروههای خاص آن جامعه پیگیری و بهعمل درآمده است.
یکی از ویژگیهای قوم عبرانی این است که نه تنها خود از گنجینۀ قوانین حمایت از مستضعفان بهرهمند بودهاند، بلکه وسیله گسترش آن به سایر جوامع نیز شدهاند. ترویج سنن و قوانین عملی مربوط به حمایت از اقشار آسیبپذیر، در گذشته بهعهده مردان خدا و یاران و شاگردان آنان بوده است که از این قوم برخاستهاند. این حامیان ستمدیدگان بنا به دعوتی که داشتند برای آزاد کردن اقشار آسیبپذیر از بند ستم چنان مُصّر بودند که خود از مواهب اولیه زندگی یعنی امنیت و آزادی و رفاه محروم میماندند. این بهایی بود که برای رسیدن به هدف با آگاهی و رغبت تقبّل میکردند.
سنت سال یوبیل در عهدعتیق:
قوانین و سنن حمایت از مستضعفان را میتوان در لاویان باب ۲۵ و خروج بابهای ۲۱ و ۲۳ پیدا کرد. در سایر کتب عهدعتیق نیز اصول سال یوبیل به شکلهای دیگری مطرح است که درک و مطالعه آنها نیاز به وقت و دقت بیشتر دارد. طبق این قوانین، پس از هر شش سال یعنی در سال هفتم و یا در ضریب آن یعنی در سال پنجاهم (پس از انقضای چهل و نه سال) سال یوبیل اعلان میگردید.
تحولات اجتماعی عظیمی که در سال یوبیل بهوقوع میپیوست عبارت بود از: الف- کشاورزان میبایست زمینهای زراعتی را بهمدت یکسال به حال خود وامیگذاردند تا زمین آرام بگیرد و تجدید قوا کند. ب- تمامی مقروضان میبایست بخشوده میشدند. ج- همه بردگان میبایست آزاد میگشتند. د- کلیه املاک به گرو رفته میبایست به صاحبان اصلیشان بازگردانده میشد.
راهکاری برای حل مشکل ناشی از بخشودگی بدهکاران
قانون بخشودگی مقروضان باعث شده بود به اعتماد اجتماعی به شدت آسیب برسد و داد و ستد مختل شود. با نزدیک شدن سال یوبیل، سرمایهداران بهخاطر ترس از دست دادن سرمایه حاضر نبودند به کشاورزان وام بدهند. وقتی نقدینگی در گردش نباشد، چرخش امور اقتصادی مختل میگردد. برای رفع این مشکل، برخی از سرشناسترین فقهای دین یهود نظیرِ هیلل (Hillel) و شمّای (Shammai) که خود از طرفداران سرسخت پیاده کردن قوانین موسی بودند کوشیدند با وضع قوانین جدید این مشکل اجتماعی را برطرف سازند. آنها راهکاری یافتند که باعث میشد زیان ناشی از شریعت توسط خود شریعت برطرف شود. نفوذ هیلل بر جامعه یهود بسیار فراگیر بود بهطوری که عیسی مسیح گاه در تأیید و گاه در رد نظرات او تعلیم میداد. هیلل در ضمن پدربزرگ غمالائیل بود که پولس رسول در مکتب او تعلیم و تربیت یافته بود.
راهکار هیلل در رابطه با مشکل بیاعتمادی اجتماعی این بود که به سرمایهداران اجازه داد قبل از فرارسیدن سال یوبیل مطالبات خود را به دادگاه ارجاع داده، آن را نزد دادگاه به ثبت برسانند و از دادگاه تقاضا کنند پس از انقضای سال یوبیل طلبشان را به نیابت از آنها مجدداً وصول نماید. بدین ترتیب مشکل وام دادن به نیازمندان به قیمت نادیده گرفتن روح بخشندگی که منظور اصلی سال یوبیل بود از میان برداشته میشد.
اگر به یاد داشته باشید، فریسیان سرمایهدار در زمان مسیح از این راهکار هیلل به نفع خود سوءاستفاده میکردند. در انجیل میخوانیم که عیسی چگونه از راهِ حلِ پیشنهادیِ هیلل انتقاد میکند و مصرانه از مردم میخواهد که سنت یوبیل را محترم شمرده، آن را اجرا کنند. عیسی از فریسیان طمعکار که با بهرههای کلان به بیوهزنان وام میدادند و آنان را چنان بدهکار میکردند که مجبور میشدند خانههای خود را به گرو بگذراند به سختی انتقاد میکند. فریسیان کاری میکردند که بدهیهای این بیوهزنان فوقالعاده کمرشکن شود، و آن وقت خانههایشان را بهنام خود به ثبت میرساندند. به همین خاطر است که عیسی خطاب به فریسیان میگوید: «شما خانههای بیوهزنان را میبلعید.»
راهحل هیلل باعث میشد که فریسیان دیگر منافعشان در سال یوبیل بهخطر نیفتد و بتوانند همچنان به معاملات خود ادامه دهند. اما ببینیم دیدگاه عیسی در این زمینه چه بود. ما معمولاً عیسی را با قانون سبت در تعارض میشناسیم. اما مخالفت او با راهکار هیلل که زمینه را برای تداوم سودجویی و استثمار مستضعفان باز نگه میداشت، چهره دیگری را از عیسی به ما نشان میدهد. عیسی هر جا که پای مسائل اجتماعی در میان بود، بر نگه داشتن سبت سخت میکوشید. او بر بزرگداشتنِ یوبیل که سال سبت و آرامی و آزادی محرومان و آسیبپذیران بود، تأکید خاصی داشت. در واقع عیسی در اجرای قانون سبت یوبیل حتی از فریسیان نیز غیرت بیشتری داشت، زیرا فریسیان چنان به جزئیات رعایت شریعت میپرداختند که معنی اصلی آن را از یاد میبردند. اما عیسی از آنجا که به اصولی که در شرع مطرح بود توجه داشت، حاضر بود جزئیات را فدای اصل کند. آنجا که میفرماید: «سبت به جهت انسان مقرر شد نه انسان برای سبت» منظورش این است که خدا قوم خود را با بیرون آوردن از مصر و رساندن به سرزمین آزادی، از اسارت و بندگی رهانیده است. بنابراین سال یوبیل را نیز باید همچون سبت محترم شمرد و اجرا کرد. روز سبت و سال سبت هر دو برای این است که انسان طعم آزادی را بچشد و رها شود، نه اینکه خود اسبابِ بردگی انسان گردد.
اما هنوز این سؤال مطرح است که با رد کردن طعمه سودآوری چگونه میتوان از بسته شدن اعتبار مالی جلوگیری کرد؟ موعظه عیسی در دشت پاسخی به همین سؤال است. عیسی میگوید سرمایهدار باید بخشنده باشد و از این نترسد که پولی که قرض داده ممکن است دیگر به او پس داده نشود، زیرا خدا به فکر قرضدهنده است (لوقا ۶:۳۳-۳۶). اما از سوی دیگر، راستی و امانتداریِ قرضگیرنده نیز باید با سخاوت قرضدهنده همآهنگ و همطراز باشد. بدهکار نباید خود را در پسِ سپر حمایتی قانون یوبیل بهگونهای مخفی کند که خود را از تعهد آزاد ببیند. عیسی به بدهکاری که میخواهد از پرداخت قرض طفره رود میگوید که در پرداخت دِین خود پیشقدم شو تا به دادگاه کشانده نشوی و به پرداخت غرامت مجبور نگردی. اگر قرضدهنده میخواهد تو را به دادگاه بکشاند تا قبایت را که ضامن بدهی تو است از تو بگیرد، عبایت را نیز بدو واگذار. قبل از وخیم شدن اوضاع با مدعی خود آشتی کن، زیرا او با تکیه بر فتوای هیلل میتواند تو را به دادگاه بکشاند و دادگاه نیز تو را روانه زندان خواهد کرد، و آن وقت تا تمام بدهی خود را نپردازی آزاد نخواهی شد. پس بهتر است قبل از چنین پیشآمدی کلاه خود را قاضی کنی و آنچه را که شایسته و درست است بجا آوری. نگذار دیگران حدودِ حقوق تو را تعیین کنند. تو خود قاضی خود باش.
سال یوبیل، سال آغاز رسالت عیسی
عیسی پس از تعمید و آزموده شدن در بیابان، به محل پرورش خود یعنی ناصره برگشت و در روز سبت همراه شهروندان دیگر برای عبادت خدا به کنیسه رفت. خادم کنیسه از او دعوت کرد تا قرائت روز را از کلام خدا به گوش جماعت برساند. عیسی به پیشخوان قرائت نزدیک شد و طومار اشعیا را باز کرده چنین خواند:
«روح خداوند بر من است زیرا که مرا مسح کرده تا فقیران را بشارت دهم و مرا فرستاده تا رهایی را به اسیران و بینایی را به نابینایان اعلام کنم، و ستمدیدگان را رهایی بخشم، و سال لطف خداوند را اعلام نمایم» (اشعیا ۶۱:۱-۲؛ لوقا ۴:۱۶-۲۱).
رسالت عیسی با "سال پسندیده خداوند"، یعنی با اعلام سال یوبیل تداخل پیدا کرده بود و عیسی این تقارن را تدبیر الهی میدید. عیسی اصولی را که در سال یوبیل مطرح بود سرلوحه کار و خدمت خود قرار داد. سال پسندیده خداوند در واقع از یک جنبش عظیم اجتماعی و انقلابی پرده برمیداشت که ساختار و نظام حاکم بر جامعه را بهکلی واژگون میکرد و نظامی جدید را جانشین نظم کهنه میساخت. اعلام این راهکارِ اجتماعی منقلبکننده البته به گوش صاحبان زر و زور خوشآیند نبود. به همین خاطر، عجیب نیست که صاحبان سرمایه و قدرت حاکم بر جامعه در شهر ناصره از رسالت او استقبال نکردند: «آنگاه همۀ کسانی که در کنیسه بودند، از شنیدن این سخنان برآشفتند و برخاسته، او را از شهر بیرون کشیدند و بر لبۀ کوهی که شهر بر آن بنا شده بود، بردند تا از آنجا به زیرش افکنند. اما او از میانشان گذشت و رفت».
اصول چهارگانه سال یوبیل و ارتباط آنها با رسالت عیسی
الف- سال واگذاشتن زمین بهمنظور تجدید قوا
عیسی بهطور مستقیم در مورد رها کردن زمین کشاورزی بهمدت یکسال سخنی نمیگوید، اما در تعالیم او نکات ظریفی یافت میشود که با این موضوع ارتباط دارد. اعلان سال یوبیل اغلب با این نگرانی همراه بود که اگر کشاورزان در سال یوبیل از کشت و زرع دست بردارند، نمیتوانند احتیاجات خود و جامعه را برآورده سازند. در عهدعتیق خدا به قوم مضطرب و نگران خود اطمینان میدهد که از این مشکل آنها باخبر است: «شما میگویید در سال هفتم چه بخوریم، زیرا اینک نمیکاریم و حاصل خود را جمع نمیکنیم... اما به سیری خواهید خورد و به امنیت ساکن خواهید شد... زیرا در سال ششم برکت من نصیبتان خواهد گردید و زمین سه برابر محصول خواهد داد» (لاویان ۲۵:۱۹-۲۱).
در خصوص ارتباط سال یوبیل با رسالت عیسی نیز شاهد وضعیتی مشابه هستیم. عیسی میدید که با اعلان یوبیل یعنی سال پسندیده خداوند، عدهای از کشاورزان که زمینهای خود را رها کرده بودند تا از او پیروی کنند دچار دغدغهخاطر شدهاند و نگرانِ آینده خود و خانوادههایشاناند. بنابراین به آنها میگوید: «پس در پی این مباشید که چه بخورید و یا چه بنوشید؛ نگران اینها مباشید. زیرا اقوام خداناشناس این دنیا در پی اینگونه چیزهایند، اما پدر شما میداند که به این همه نیاز دارید. بلکه شما، در پی پادشاهی او باشید، که همۀ اینها نیز به شما داده خواهد شد» (لوقا ۱۲:۲۹-۳۱). عیسی با اعلان سال یوبیل در واقع فرارسیدن پادشاهی خدا را نوید میداد.
ب - بخشودنِ مقروضان، ج - آزاد کردن بردگان
اشارات عیسی به اصل دوم و سوم سال یوبیل جزو ارکانِ رسالت اوست و در مقایسه با اشاره او به اصل واگذاشتن زمین به حال خود، بسیار بیشتر مورد تأکید است. بهعنوان نمونه در دعای ربانی میگوییم: «قرضهای ما را ببخش زیرا ما نیز قرضداران خود را میبخشیم.» قرضدار کسی است که پول بدهکار است. مطابق این دعا، شخص خود را متعهد میبیند که با فرا رسیدن سال یوبیل بدهی قرضداران خود را ببخشد. این تعهد در انجیل متی به سایر جنبههای زندگی نیز تعمیم یافته و کسانی را هم که به ما خطا ورزیدهاند شامل میگردد.
دعای ربانی در واقع دعای سال یوبیل است. بدین معنی که زمان تبرئه شدن و بخشودگیِ کسانی که اسیر بدهیاند فرارسیده است، زیرا بدهی ما نسبت به خدا که محور پیام انجیل است بخشیده شده است. به بیان دیگر، سال یوبیل با فیض خدا رابطهای تنگاتنگ دارد. کسانی که روابطشان با دیگران از فیض بخشندگی تهی است، خود را از فیض خدا نیز محروم میکنند. ثمرات آن فیضی که خدا در مسیح نسبت به ما آشکار کرد باید در روابط انسانی ما نیز بهطور عملی دیده شود.
ارتباط مثلهای عیسی با سال یوبیل
موضوع مثل خادم بیرحم در متی ۱۸:۲۳-۳۵ همان بخشودن قرضهاست که در دعای ربانی و موعظه بالای کوه نیز میبینیم. در تفاسیری که درباره این مثل نوشته شده بیشتر جنبه بخشندگی مورد تأکید قرار گرفته و به بُعد اجتماعی آن چندان توجه نشده است. قهرمان نگونبخت این داستان به احتمال زیاد یک شخص واقعی بوده که شاگردان مسیح او را میشناختند. این خادم با اعلام سال یوبیل عفو گردید و تمام بدهیهایش که هزاران قنطار بود، بخشیده شد. اما غمانگیز اینجاست که او حاضر نبود بدهی ناچیزِ همکار خود را ببخشد. در پایان میبینیم که او بهناچار به حکم دادگاه گردن مینهد و بهعنوان برده فروخته میشود تا مقداری از بدهیهایش پرداخت شود. در آن زمان، هیرودیس و پسرانش مالیاتهای سنگینی از مردم میگرفتند. مردم نیز که اکثراً فقیر بودند مجبور میشدند برای پرداخت این مالیاتها وام بگیرند و بهرههای کلان بپردازند. بهتدریج وضع مالیشان چنان وخیم میشد که بسیاری قادر به پرداخت بدهیهای خود نبودند و بنابراین خود و خانوادهشان بهعنوان برده فروخته میشدند.
یکی از خدمات عیسی این بود که از این جوامع آسیبپذیر که دارایی و آزادیشان مورد تعرض بود، حمایت کرد. عیسی با تعالیم خود در پیِ آن است که سرنوشت شوم چنین اقشاری را تغییر دهد و جامعهای ایمن و سالم پیریزی کند.
تعلیم سال یوبیل را در مثل ناظر خائن در لوقا ۱۶:۱-۱۲ نیز شاهدیم. این مثل نیز مانند مثل خادم بیرحم به وضعیت خردهمالکان و کشاورزان زمان عیسی اشاره دارد. مالیاتهای کمرشکنی که حاکمان دستنشانده دولت اشغالگر روم بر مردم تحمیل میکردند باعث میشد که کشاورزان ابتدا محصولات کشاورزیشان، و در دراز مدت زمینهایشان را از دست بدهند و خودشان نیز بهتدریج بهصورت افرادی نیمهبرده درآیند.
مشکل دیگر این بود که این اربابان جدید که بر کشاورزان آقایی میکردند و محصولات و زمینشان را تصاحب میکردند، شخصاً با رعایای خود در تماس نبودند بلکه افرادی را بهعنوان ناظر یا مباشر اجیر میکردند تا محصولات کشاورزی را بهعوض مالیات جمعآوری کنند. این ناظران نیز دستشان برای زورگویی و سوءاستفاده از کشاورزان کاملاً باز بود و معمولاً بیش از آنچه باید از آنها مالیات میگرفتند. هیچ مؤسسه یا قانونی نبود که از حقوق کشاورزان حمایت کند. قانون همیشه از سرمایهداران و زورمندان حمایت میکرد.
عیسی در مثل خود چپاولگریِ ناظر را "مال بیانصافی" مینامد. منظور این بود که ناظران مبالغی را که به نیرنگ و زور و برخلاف قانون از کشاورزان میگرفتند، به جیب خود میریختند و بهاصطلاح هم از آخور میخوردند و هم از توبره. ناظر خائن هم به ارباب خود خیانت میکرد و هم به کشاورزان زیر دست خود. اما این ناظر وقتی میبیند که اربابش به خیانت او پی برده و به زودی کارِ پردرآمدش را از دست خواهد داد، فکر بکری بهنظرش میرسد. صورتحسابها را پیش کشاورزان بدهکار میبرد و درصدی را که برای خودش منظور کرده بود کسر میکند، و بدین ترتیب دل آنها را به دست میآورَد.
این تدبیر البته ناظر را قدری فقیر میکرد، ولی او در نتیجه پذیرش این فقرِ داوطلبانه در واقع به ثروتی ماندگارتر که همانا احساس قدرشناسیِ کسانی است که قبلاً استثمارشان کرده بود، دست مییابد. او اکنون در نظر آن کشاورزان برادری محسوب میشد همسان و همردیف خودشان، و میتوانستند او را بهعنوان یک برادر در خانههای خود بپذیرند و از او پذیرایی کنند.
چنین وضعیتی از نگاهِ عیسی نمونهای است از شادیِ جاودانِ ملکوت خدا. عیسی در پایان این مثل میگوید: «از مال بیانصافی برای خود دوستانی پیدا کنید». بهعبارت دیگر، با بخشیدن قرضهایی که دیگران به شما دارند، خود را از بندهایی که مانع دخول شما به ملکوت خدا است آزاد کنید و با این کار یوبیلی را که اعلام کردهام بهعمل آورید. نکته جالب در این مثل، تحسین شدنِ ناظر توسط ارباب است. ارباب که در این مثل نماینده دیدگاه الهی است میگوید: هوشمندی این ناظر را ملاحظه کنید. او از همه کسانی که میخواهند شاگرد من بشوند عاقلتر و زیرکتر است.
در مثل خادم بیرحم، خداست که پیشقدم میشود و قرض خادم را میبخشد تا او نیز چنین کند. اما در مثل ناظر خائن، این ناظر است که به ندای مسیحایی یوبیل لبیک میگوید و در بخشیدن قرضهای دیگران پیشقدم میشود. ناظر پیش از آنکه خود طعم فیض را چشیده یا تجربه کرده باشد، دِین دیگران را میبخشد. حکمت و بینشی که ناظر خائن نمایانگر آن است برای خدا بسیار ارزشمند و قابلتحسین است. ناظر توانسته بود شواهد نزدیک بودنِ ملکوت خدا را تشخیص دهد و دریابَد که زمان حاکمیتِ بیعدالتی بهسر آمده است.
عمل ناظر خائن در واقع به ثمر نشستن سال یوبیل را بشارت میداد که سنتی بود که در زمان موسی تعیین شد و توسط مسیح اعلام و پیاده گردید. زیرا هدف از سال یوبیل این بود که راهِ علاجی باشد برای معضلات اجتماعی اسرائیل، تا کسانی که بهخاطر بدهیهای سنگینشان در بند بودند طعم آزادی را بچشند.
د- چهارمین دستورالعمل سال یوبیل
چهارمین اصل سال یوبیل، توزیع مجدد سرمایه بود - سرمایهای که در آن روزگار عبارت بود از زمین و گله. عیسی که خود داوطلبانه دولت فقر را پذیرفته بود، از شاگردانش نیز خواست با توزیع سرمایه به اصلِ سال یوبیل عمل کنند.
عیسی نظام بیرحم سرمایهسالاری را که بر جامعه آن زمان حاکم بود و باعث شده بود فاصله بین دار و ندار هر روز بیشتر شود و تودههای آسیبپذیر به بندگی درآیند، مورد انتقاد قرار میدهد و از پیروانش میخواهد طبق نظام ملکوت خدا که بر عدالت و نیکویی و ایمان استوار است زندگی کنند. عیسی در انجیل لوقا ۱۲:۲۹-۳۴ میفرماید: «پس در پی این مباشید که چه بخورید و یا چه بنوشید؛ نگران اینها مباشید. زیرا اقوام خداناشناس این دنیا در پی اینگونه چیزهایند، ... بلکه شما، در پی پادشاهی او باشید... آنچه دارید بفروشید و به فقرا بدهید...»
آیا این دستورِ عیسی مختص قدیسین است، یا برای همه ایمانداران؟
کلیسا بهطور سنتی معمولاً این دستور را خاص سلکِ رهبانیت دانسته، اما تودۀ عوام را نیز به پرداخت وجوهی جهت امور خیریه تشویق کرده است. اما سختگیری مسیح در مورد فریسیانی که تنها به پرداخت دهیک درآمد خود و دادن هدیه و صدقه اکتفا میکردند، ما را وامیدارد تا این تعلیم سنتی کلیسا را از نو ارزیابی کنیم. عیسی دادن دهیک را که سنت فریسیان بود کافی نمیداند و از روش هدیه دادن آنان انتقاد میکند که: «وای بر شما ای فریسیان! شما از نعناع و سُداب و هرگونه سبزی دهیک میدهید، اما عدالت را نادیده میگیرید و از محبت خدا غافلید. اینها را میبایست بجا میآوردید و آنها را نیز فراموش نمیکردید» (لوقا ۱۱:۴۲). قصد عیسی این نبود که سنتِ دهیک را از میان بردارد، بلکه او میکوشید ما را از احساس خوشی و رضایتخاطرِ حاصل از عمل به دستورات اخلاقی فراتر برده، به سطح عدالت و نیکویی و ایمان راستین ارتقا دهد.
حال ببینیم منظور از عدالت و نیکویی و ایمان چیست؟ منظور، آن عمل فیضآمیزی است که در آن شاگرد میکوشد از آنچه نیاز خود اوست، یعنی از اصل سرمایه خود مایه بگذارد و آن را ببخشد، زیرا میداند که تا عدالت او از عدالت فریسیان و کاتبان برتر نباشد نمیتواند وارد ملکوت خدا شود. عیسی هدیۀ بیوهزن فقیری را که به هیکل آمد و هرچه داشت بخشید، با کسانی که فقط از زیادی مال خود میبخشیدند مقایسه میکند و از عمل آن بیوهزن تجلیل میکند. بخشیدنِ تنها درصدی از درآمد، عدالت بهحساب نمیآید. عدالت آن است که از کل سرمایه خود بگذریم. مسیح با این تعلیم ما را به ایجاد نظامی سوسیالیستی یا اشتراکی مانند آنچه گروه اِسنها در زمان او ایجاد کرده بودند دعوت نمیکند. او وقتی میگوید: «آنچه دارید بفروشید و به فقرا دهید» منظورش نه ایجاد نظام اشتراکی، بلکه بجا آوردن فرمان یوبیلی است که رسالتش را با آن آغاز کرد. اعلام بزرگداشت سال یوبیل پیشدرآمد وضع نوینی بود که در آن همه چیز نظمی جدید مییافت.
یادگارِ سنت یوبیل ما را وامیدارد تا ارتباط رسالت عیسی با مسائل اساسی و عمدتاً پیچیدۀ حیات اجتماعی را جدی بگیریم. درست است که نجات امری شخصی است و به رابطه فرد با خدا مربوط میشود، ولی فردیّتِ ما در گرو جمع بودن است. مقصود نهایی رسالت عیسی استقرار کامل ملکوت خداست، و کلیسا خوانده شده تا در این رسالت با او همکاری کند. همکاری با مسیح ما را از وضعیت فرد بودن و خودمحوری بیرون میکشد و به حریم جمع داخل میسازد. شراکت در رسالت او باعث میشود از نظامها و از اجتماع پیرامون خود فاصله نگیریم، بلکه خود را در مسائل اجتماعی دخیل ببینیم و نسبت به وضعیت بشر و سرنوشت او احساس تعهد کنیم، تا این گفته انجیل که تمامی قدرتهای این جهان از آن خدا و مسیح خواهند شد، تحقق یابد.