Displaying 311 - 320 of 429 results

  • خیابانی خط‌‌کشی شده

    در سال ۱۳۵۳ در خانواده‌ای مسلمان در شهر شیراز متولد شدم. گرچه پدر و مادرم چندان متعصب نبودند اما همیشه بر صداقت و ایمان به خداوند یکتا تأکید داشتند و ما را در همین مسیر تربیت می‌کردند. اما خدا برای من نقشۀ عالی‌تری داشت. او می‌خواست من با خدای زنده و فیاض آشنا شوم

  • طلاق و ازدواج مجدد

    رضا ایمانداری مسیحی است که با دختری به‌نام مریم که او نیز هنگام ازدواج مسیحیِ مؤمنی بود پیمان زناشویی بسته و در کمال خوشبختی زندگی می‌کرد. پس از چند سال، اعضای کلیسا متوجه شدند که مریم به‌ندرت در جلسات کلیسایی حاضر می‌شود. رضا نیز به‌تدریج آثاری ...

  • صعود عقاب

    ما انسانها از لحاظ طبیعی متعلق به زمین هستیم. قانون جاذبه ما را به زمین چسبانده است. برای همین به پرندگان با حسرت نگاه می‌کنیم و با مزمورنگار همصدا می‌شویم که: «کاش مرا بالهای کبوتر بود، تا پرواز کرده، می‌آسودم؛ آری، به دوردستها می‌گریختم و در صحرا مأوا می‌گزیدم

  • عبور از درۀ تاریک مرگ

    من در خانواده‌ای کمابیش مذهبی‌ متولد شدم. به‌یاد دارم که پدر و مادرم از همان دوران کودکی سعی می‌کردند ما را با تعالیم مذهبی آشنا کنند، اما من چندان علاقه‌ای نداشتم. خدایی که مذهب به من معرفی می‌کرد برایم نامأنوس و دور از دسترس بود. البته محض احترام به والدین

  • چون جلال و شکوه مسیح را دیدم جانم رستگار شد

    من در یک خانوادۀ غیرمسیحی بدنیا آمدم‌. پس از اخذ دیپلم فنی‌، عشق عجیبی در عمق وجودم بود که در میان مردم زحمتکش فقیر در روستاهای آذربایجان خدمت کنم‌. تحصیلات و دوره‌های فنی را پشت سرگذاشته و در سال ۱۳۵۷شمسی با یک دورۀ فشرده۶ ماهه

  • یگانـه قدوس

    من در خانواده‌ای پرمحبت به‌دنیا آمدم. دوران کودکی‌ام مملو از شادی و آرامش بود. خانوادۀ ما از رفاه نسبی برخوردار بود، دوستان زیادی داشتیم و زندگی‌ام در آرامش سپری می‌شد. به‌علت توجه خاصی که از اطرافیانم می‌دیدم هیچ کمبودی ...

  • اینک به‌زودی بازمی‌گردم

    من در ۱۷ اردیبهشت سال ۱۳۵۹ در ساختمان کناری کلیسای جماعت‌ ربانی مرکز در تهران به‌دنیا آمدم. از همان کودکی کنجکاو بودم بدانم پشت شیشه‌های رنگی این کلیسا چه می‌گذرد. شنیدن صدای پرستش و دعاهای مردمی که به کلیسا می‌آمدند

  • پای سخن دوست/۴۵

    س: من حتی بعد از ایمان به مسیح خود را راحت‌تر حس می‌کنم که روسری بپوشم. اما در بعضی از مجامع خارج از کشور به من ایراد می‌گیرند که تو چطور مسیحی هستی که هنوز روسری می‌پوشی...

  • چرا جفا؟

    گاه رنجِ جفا ما را بر آن می‌‌دارد تا خدا را در دوردست‌‌ها ببینیم. آیا تاکنون از خود پرسیده‌‌اید که چرا نمی‌‌توان بدون مشکل پیرو مسیح بود؟ چرا گاه تنها به‌‌خاطر ایمان از طرف خانواده و عزیزان‌‌مان طرد می‌‌شویم، کارمان را از دست می‌‌دهیم و یا حتی دستگیر می‌‌شویم؟

  • دنبال من بیا!

    داستان زندگی ایمانی من و کار خداوند عیسی مسیح از ۱۵ سال پیش شروع می‌شود، در آن زمان سال چهارم دبیرستان بودم و سخت درگیر امتحان کنکور. خواب و خوراک من شده بود درس و رویای قبولی در رشته پزشکی در یکی از دانشگاه‌های تهران.

Pages