You are here

چرا جفا؟

Estimate time of reading:

۱۰ دقیقه

 

ترجمه: افشین ‌‌لطیف‌‌زاده

گاه رنجِ جفا ما را بر آن می‌‌دارد تا خدا را در دوردست‌‌ها ببینیم. آیا تاکنون از خود پرسیده‌‌اید که چرا نمی‌‌توان بدون مشکل پیرو مسیح بود؟ چرا گاه تنها به‌‌خاطر ایمان از طرف خانواده و عزیزان‌‌مان طرد می‌‌شویم، کارمان را از دست می‌‌دهیم و یا حتی دستگیر می‌‌شویم؟ درک امور فوق ساده نیست، و اگر ما نسبت به مسئله جفا بینش صحیحی نداشته باشیم، حیات مسیحی‌‌مان به مخاطره می‌‌افتد.
همه ما به‌‌طور طبیعی بر این باوریم که جفا امری ناحق و به‌‌دور از عدالت است. اما متأسفانه با تمامی این تفاسیر، جفا دائماً برای مسیحیان رخ می‌‌دهد. خدا کلام، روح‌‌القدس و نمونه‌‌های ایمان را به ما بخشیده است تا نگرش ما را در خصوص جفا شکل بخشد. در واقع اگر دیدگاه الاهی را دربارۀ جفا درک نکنیم، یا به سازش و یا به ترک ایمان روی می‌‌آوریم. متأسفانه هرگاه جفایی رخ می‌‌دهد گویی چیزی عجیب روی داده است و از خود می‌‌پرسیم «چرا خدا اجازه داده است چنین وضعیتی به‌‌وجود آید؟»، و به دنبال مقصران می‌‌گردیم. اما چنین رویکردی بسیار خطرناک است. عیسای مسیح در انجیل متی ۱۳:‏۲۱ از بذرهایی سخن می‌‌گوید که به‌‌خاطر فشارها/جفای خارجی خفه می‌‌شوند. بدین‌‌سبب، درمی‌‌یابیم که جفا می‌‌تواند به لحاظ روحانی مرگبار باشد.
اما حتی با آشنایی اندکی نسبت به کتاب‌‌مقدس می‌‌توان جفا را در جای جای آن دید. هابیل که هدیه‌‌اش از جانب خدا پذیرفته شد، به قتل رسید! یوسف، ایلیا، داوود، ارمیا، دانیال، زکریا، یحیای تعمیددهنده، عیسای مسیح همراه با دوازده رسول و همچنین پولس همگی به‌‌خاطر پیام خود جفا دیدند. عیسای مسیح فرمود که انتظار جفا را داشته باشیم (متی ۱۰:‏۱۶-‏‏‏‏‏‏۳۳). پطرس و یوحنا به ما می‌‌گویند که از بروز جفا متعجب نشویم (اول پطرس ۴:‏۱۲ و اول یوحنا ۳:‏۱۳). لیکن ما با تمام این احوال باز از خود می‌‌پرسیم که چرا جفا روی ‌‌می‌‌دهد؟
اما پیش از یافتن دلایل وجود جفا، باید بدانیم که ریشۀ جفا گناهی است که در جهان وجود دارد. موضوع گناه فردی و یا تنبیه شدن‌‌مان به‌‌خاطر آن نیست، بلکه در نتیجۀ ورود گناه به جهان است و شیوه‌‌ای که جهان بدان با خدا به عداوت برمی‌‌خیزد. و البته پرواضح است که تا پایان این عصر و تحقق کامل پادشاهی خدا، جفا ادامه خواهد داشت. اما اگر جفا دیدن فقط به‌‌خاطر زندگی در جهانی گناه‌‌آلود بود، بسیار غیرقابل تحمل می‌‌شد. جفا بی‌‌معنا می‌‌شد و بسیار دور از فهم؛ مقوله‌‌ای که فقط می‌‌بایست آن را تحمل می‌‌کردیم.
خوشبختانه کلام خدا بارِ معنای دیگری نیز به مسئله جفا می‌‌بخشد. مطابق کلام خدا جفا صرفاً بخشی از زندگی مسیحی، و یا ثمرۀ زیستن در جهانی شریر نیست، چنانکه رنج‌‌های مسیح نیز اگرچه به‌‌خاطر گناه بشر بود، لیکن مرگ و قیامش نجات به ارمغان آورد. آیا ممکن نیست که خدا رنج وفاداران به مسیح را به همین سیاق به‌‌کار گیرد؟ اگرچه حتی آگاهی از این حقیقت از درد و رنج جفا نمی‌‌کاهد، اما به مسیحیان قدرت و معنایی تازه برای رویارویی با جفا می‌‌بخشد، تا با رنج‌‌ها با عزم و پایداری بیشتر روبرو شوند.
 

وفاداری در جفا: سلاح مخفی خدا

چندین کتب از عهدجدید خطاب به ایمانداران تحت جفا نگاشته شدند (اول پطرس، اول تسالونیکیان و عبرانیان). اما من شخصاً به‌‌طور خاص به کتاب مکاشفه و نحوۀ برخورد آن با مسئله جفا علاقمندم. هرچند این کتاب چالش‌‌انگیز و پر پیچ و خم و پر راز و رمز است. برخی از این کتاب برای پیشگویی وقایع آینده استفاده کرده‌‌اند. اما اگر این کتاب را به‌‌عنوان مطلبی برای آینده بخوانیم پیام مهم آن را برای امروز خود از دست می‌‌دهیم. کتاب مکاشفه زمانی به نگارش درآمد که مسیحیان تحت جفای شدید رومیان بودند. این کتاب ایمانداران را تشویق می‌‌کند تا از سازش با نظام موجود سر باز زنند، و حتی تا سرحد شهادت وفادار بمانند. از این رو کتاب مکاشفه برای کلیسای تحت جفای ایران اهمیتی به‌‌سزا دارد. اگر می‌‌خواهیم جفا موجب تقویت ما شود تا تضعیف‌‌مان، باید به‌‌خوبی پیام کتاب مکاشفه را درک کنیم.
چند ماه پیش کتابی به نام "الاهیاتِ کتاب مکاشفه" اثر ریچارد بوکام را خواندم[1]. نویسنده از صاحب‌‌نظران معروف کتاب مکاشفه است. مطالعۀ این کتاب شدیداً مرا به وجد آورد. این کتاب به من کمک کرد که جفا را فراتر از امری ببینم که صرفاً باید آن را تحمل نمود. بوکام جفا را صرفاً در خدمت تقویت و پالایش روحانی ما نمی‌‌بیند بلکه برای آن معنایی دیگر نیز قائل است.
یکی از موضوعات اساسی کتاب مکاشفه، برقراری نهایی پادشاهی خدا بر زمین است. این موضوع در جای‌‌جای کتاب‌‌مقدس به‌‌چشم می‌‌خورد. مسیحیان به هنگام قرائت دعای ربانی از خدا می‌‌خواهند که پادشاهی‌‌اش را بر زمین برقرار کند. شاگردان مسیح نیز در خصوص زمان برقراری پادشاهی خدا کنجکاو بودند. انجیل متی با مَثَل‌‌های بسیار پادشاهی خدا و خصوصیات آن را توضیح می‌‌دهد. اشعیا و زکریا دربارۀ آمدن پادشاهی خدا نبوت کردند. سرتاسر عهدجدید خبر از ظهور پادشاهی خدا می‌‌دهد، که صبح آن دمیده لیکن هنوز به کمال نرسیده است. در واقع پادشاهی خدا آغاز شده ولی هنوز کامل نشده است. مرگ و قیام مسیح آغازگر عصر جدیدی بود لیکن بازگشت او همه چیز را به کمال می‌‌رساند. تمام کتاب‌‌مقدس از آمدن پادشاهی خدا با ما سخن می‌‌گوید اما کتاب مکاشفه چگونگی این ظهور را کامل‌‌تر شرح می‌‌دهد. درواقع مکاشفۀ عیسای مسیح به یوحنا چگونگی تحقق نهایی این پادشاهی را توضیح می‌‌دهد. مکاشفه به وصف تحقق اهداف الاهی می‌‌پردازد. مرگ، قیام و نزول روح‌‌القدس علائم آغاز پادشاهی خدا و پایان عصر کهنه است. یوحنا به ما خاطرنشان می‌‌سازد که مسیحیان در تحقق این پادشاهی نقش دارند، و این نقش به ما انگیزه می‌‌دهد تا از سازش با جهان سر باز زنیم و جفا را تحمل کنیم.
این کتاب، مکاشفه نامیده شده است زیرا یوحنا از مسیح مکاشفه‌‌ای برای کلیسا دریافت می‌‌کند. مکاشفه‌‌ای که در باب پنجم کتاب مکاشفه در طوماری نوشته شده است و تنها مسیح به‌‌خاطر مرگ خود شایستۀ گشودن آن است. البته این طومار تا باب دهم باز نمی‌‌شود زیرا در این باب است که یوحنا به توضیح محتوای طومار می‌‌پردازد.
در ۹ باب اول کتاب مکاشفه خدا کلیسا را توسط قربانی و مرگ مسیح می‌‌آفریند. به‌‌رغم پیروزی بره، شریر همچنان در جهان حاضر است و بر پیروان بره جفا کرده، آنها را به شهادت می‌‌رساند. امروز نیز ما با همین مسئله روبروییم. ما می‌‌دانیم که خدا در نهایت پیروز است اگرچه شرارت هنوز به حیات خود ادامه می‌‌دهد. پادشاهی خدا هنوز به کمال نرسیده است.
اگر تنها ۹ باب اول کتاب مکاشفه را بخوانیم شهادت را به‌‌عنوان گریزگاهی از جهان حاضر می‌‌بینیم، آن‌‌هم پیش از ظهور داوری خدا بر جهان. به دیگر بیان، جفا را پیامد ناشگون پیروی از عیسی می‌‌دانیم. امروزه بسیاری از مسیحیان این‌‌گونه به مسئله جفا می‌‌نگرند. به‌‌زعم بسیاری، جفا مایۀ پالایش روحانی ماست. اگر شما نیز چنین دیدگاهی دارید کتاب مکاشفه برای شما پیامی دارد.
یوحنا به هنگام گشوده شدن طومار شرح می‌‌دهد که چگونه بره از طریق مرگش پادشاهی خود را بر جهان برقرار می‌‌سازد. طومارِ گشوده، تنها به شرح پیروزی شهدای مسیحی نمی‌‌پردازد، بلکه بیانگر نجات ملل از طریق شهادت وفاداران به مسیح است. زیرا از آنجا که در رنج مسیح شریک شده‌‌اند در پیروزی او و نیز اعلان نجات میان ملل نیز با او شریک خواهند بود. در باب ۱۱ با دو شاهد روبرو می‌‌شویم که به شکل سمبولیک تصویری از کلیسا در نقش شاهدند. آنان به ملل شهادت می‌‌دهند و به توبه دعوت‌‌شان می‌‌کنند، لیکن وحش این شاهدان را می‌‌کشد. تا این مرحله از کتاب مکاشفه، یعنی تا هنگام به صدا درآمدن شیپورها، مردم هنوز توبه نکرده‌‌اند اما پس از مرگ این دو شاهد به توبه می‌‌گرایند. شهادت کلیسا به جهان که به مرگ وفاداران انجامید، توبه عظیمی به بار آورد! (تشابه: در مکاشفه ۱۱:‏۱۳ هفت هزار نفر کشته شدند اما در اول پادشاهان ۱۹:‏۱۸ هفت هزار وفادار در زمان ایلیا باقی ماندند). بلافاصله پس از به صدا درآمدن شیپور هفتم، صدای بلندی در آسمان می‌‌گوید: «حکومت جهان، از آن خداوند ما و مسیح او شده است و او تا به ابد حکم خواهد راند» (مکاشفه ۱۱:‏۱۵-‏‏‏‏‏‏۱۶).
دانیال نبی نیز پیش از یوحنا گفته بود: «و سخنان به ضد حضرت اعلی خواهند گفت و مقدسان حضرت اعلی را ذلیل خواهد ساخت و قصد تبدیل نمودن زمان‌‌ها و شرایع خواهد نمود و ایشان تا زمانی و دو زمان و نصف زمان به دست او تسلیم خواهند شد. پس دیوان بر پا خواهد شد و سلطنت او را از او گرفته، آن را تا به انتها تباه و تلف خواهند نمود. و ملکوت و سلطنت و حشمت مملکتی که زیر تمامی آسمان‌‌هاست به قوم مقدسان حضرت اعلی داده خواهد شد که ملکوت او ملکوت جاودانی است و جمیع ممالک او را عبادت و اطاعت خواهند نمود» (دانیال ۷:‏۲۵-‏‏‏‏‏‏۲۷).
در مکاشفه ۱۲:‏۱۱ با کلید پیروزی کلیسا روبرو می‌‌شویم: «آنان با خون بره و با کلام شهادت خود بر او پیروز شدند زیرا که جان خود را عزیز نشمردند حتی تا به مرگ.» سرچشمۀ همه پیروزی‌‌های ما قربانی مسیح است، اما وفاداری ایمانداران تا به مرگ، این پیروزی را وسعت می‌‌بخشد. بدین‌‌ترتیب درمی‌‌یابیم که هدف خدا از فراخواندن جمیع ملل به‌‌سوی خود، پایان نقشۀ او نیست، بلکه می‌‌خواهد فراخوانده‌‌شدگان در رنج‌‌های مسیح شریک شوند و تمامی ملل را به‌‌سوی او بیاورند.
چنانکه مرگ مسیح بدون قیام او کامل نمی‌‌بود، وفادار ماندن تا سرحد مرگ برای ایمانداران پیروزی‌‌آفرین است. در مابقی بخش‌‌های کتاب مکاشفه یوحنا شرح می‌‌دهد که خدا چگونه شهادت شهدا را برای داوری جهان شریر که به ضد خدا برخاسته است، به‌‌کار می‌‌گیرد. اگر از دیدگاه زمینی به مسائل بنگریم شهدا را قربانیان حوادث شوم می‌‌بینیم، اما یوحنا شهادت آنها را عین پیروزی‌‌شان می‌‌بیند. وحش بر این باور است که پیروان مسیح را از میان برده است، اما مرگ شهدا به‌‌خاطر مرگ مسیح دلیل شکست شریر بود. وفاداران مسیح فقط زمانی شکست می‌‌خورند که سازش کنند و از تحمل جفا روگردان شوند. خوانندگان کتاب مکاشفه تنها دو راه دارند: یا وفادارانه تا حد مرگ شهادت دهند و یا مرگ دوم را در دریاچه آتش تجربه کنند.
 

دعوت به شجاعت

با مطالعه کتاب مکاشفه درمی‌‌یابیم که جفا تنها درد و رنجی نیست که به‌‌خاطر پیروی از خدا بر خود هموار می‌‌کنیم. جفا صرفاً اتفاق ناشگونی نیست که از بد روزگار دامن‌‌مان را فراگرفته باشد؛ جفا صرفاً نتیجۀ گناه و تبعات شوم آن در جهان نیست. بلکه پیروی و شهادتِ وفادارانۀ ما طریقی است که پادشاهی خدا، که همانا هدف جامع او در همه اعصار است، بدان تحقق می‌‌یابد. پولس نیز در فیلیپیان ۳:‏۸-‏‏‏‏‏‏۱۱ می‌‌گوید که همه چیز را زیان می‌‌شمارم تا خداوند و قدرت قیامت و شراکت در رنج‌‌های او را بشناسم. اکنون درمی‌‌یابیم که عیسی در انجیل متی ۵:‏۱۰ چه می‌‌گفت: «خوشابه‌‌حال آنان که در راه پارسایی آزار می‌‌بینند، زیرا پادشاهی آسمان از آن ایشان ‌‌است.»
 
امیدوارم با مطالعه این سطور تشویق شده باشید. هدف یوحنا تشویق کلیساها و تشویق ما در رویارویی با جفاست. امیدوارم دریافته باشید که وفاداری شما به هنگام جفا، سلاح نیرومندی است در دستان خدا برای برقراری پادشاهی‌‌اش. شاید به هنگام جفا خود را از خدا و نقشۀ او دور می‌‌بینید، اما هیچ دروغی بزرگتر از این نیست. زیرا خداوند به هنگام ایستادگی و وفاداری ما در رنج به‌‌طرز نیرومندی پادشاهی‌‌اش را برقرار می‌‌کند، پادشاهی‌‌ای که تحقق آن هدف تاریخ بشر است. نباید فکر کنیم که بیهوده رنج می‌‌کشیم، زیرا امتیازی بالاتر از آن در این جهان وجود ندارد. عیسی نیز به غایت رنج کشید لیکن ما برای او سوگواری نمی‌‌کنیم زیرا مهمترین هدف تاریخ در رنج‌‌های او به تحقق پیوست.

درک مسئله جفا از دیدگاه کتاب‌‌مقدس ما را قادر می‌‌سازد تا رنج بردن برای خدا را افتخار قلمداد کنیم (اعمال رسولان ۵:‏۴۱‏). عیسی نیز ما را دعوت کرده است تا در آثار قدم‌‌های او پای نهیم (اول پطرس ۲:‏۲۱). به‌‌یاد داشته باشیم که عیسی خطاب به پطرس، که مسیح را از رنج بردن نهی می‌‌کرد، چه گفت: «دور شو از من ای شیطان زیرا در امور انسانی و نه الاهی می‌‌اندیشی.» و نیز فرمود: «اگر کسی می‌‌خواهد از پی من بیاید باید خود را انکار کرده صلیب خود را برداشته و مرا پیروی کند زیرا هر که جان خود را دریابد آن را از دست خواهد داد، اما هر که جان خود را برای من و انجیل بر باد دهد آن را بدست خواهد آورد.» اگر ماهیت جفا این است بهتر می‌‌توانیم این سخن عیسی را نیز درک کنیم: «وای بر شما آنگاه که همگان زبان به ستایش‌‌تان بگشایند» (لوقا ۶:‏۲۶).

 

[1] به هنگام نگارش این مقاله متوجه شدم که کتاب فوق به زبان فارسی ترجمه شده است که از شنیدن آن بسیار خوشحال شدم و از این فرصت استفاده کرده برادران و خواهران خود را تشویق به مطالعه این کتاب می‌‌کنم.