Displaying 241 - 250 of 714 results
-
شخص مسیحی و روابط او/۲
در مقالۀ گذشته، دو مبحث را در زمینۀ رابطۀ شخص مسیحی بررسی کردیم، یکی برخورد ما با پدر آسمانی بود (متی ۷:۱-۵) و دیگری برخورد ما با "سگان و گرازان" (آیۀ ۶). در این مقاله به قسمت ...
-
در اوج افسردگی و ناامیدی
سپاسگزار خداوند هستم که به من توفیق عطا نموده تا خلاصه‌ای از شهادت ایمانی خود را خدمت دوستان خواننده تقدیم نمایم و امیدوارم که شهادتم ...
-
نامه‌های شما / ۴۹
به‌نام یگانه هستی‌بخش، زمان نگارش این نامه ساعت ۱۰ شب است و من وقتم را تنظیم کرده‌ام که از ۸:۳۰ تا
-
آیا زنان می‌توانند در کلیسا موعظه کنند؟
در بین مسیحیان معتقد به کلام خدا در مورد نقش زن در کتاب‌مقدس بحث‌های داغی وجود دارد. در این مقاله مجال آن نیست که به همۀ جوانب این مبحث نظیر نقش و جایگاه زن در کتاب‌مقدس، مفهوم سر بودن مرد، مطیع بودن زن نسبت به شوهر و پوشش زن ...
-
آنگاه که در کوچه‌های ما هیچ ناله‌ای نخواهد بود
در این روزهای پراغتشاش، کتاب مزامیر برای بسیاری از هم‌وطنان مسیحی مایه امید و تسلی بوده است. یکی از این مزامیر، مزمور ۱۴۴ است که در آن داود می‌گوید: «خداوندا، دست خویش از اعلی دراز کن و مرا برهان...»
-
قتل شرافتمندانه
قتل‌هایی که صرفاً با هدف حفظ آبرو صورت می‌گیرد، در همه جای این دنیا به‌چشم می‌خورد.اما چطور امکان دارد که قاتل زنی ضعیف و آسیب‌پذیر، چه نجیب یا بدکاره، بتواند مردی شریف و محترم باشد؟...
-
شیپور منواز!
عیسی سه نمونه از عدالت "دینی" ارائه می‌دهد، یعنی صدقه دادن و دعا کردن و روزه گرفتن. هر سه بخش مربوط به این سه وظیفۀ دینی، دارای شکل مشابهی می‌باشند...
-
روزۀ پسندیدۀ خدا چیست؟/۲
تغییر نظر خدا به گناه مربوط نمی‌شود بلکه به اجرای داوری او در مورد گناهکار مربوط است. در واقع در داستان مردم نینوا و موارد دیگر این خدا نیست که تغییر می‌کند بلکه انسانی که...
-
از موت به حیات
من حدود 73 پیش در شهر خرمشهر واقع در جنوب ایران، در خانواده‌ای مسلمان و متعصب به‌دنیا آمدم. به‌علت نزدیکی خرمشهر به بندر بصره در کشور عراق و همچنین اقامت برخی از اقوام پدری‌ام در عراق، دوران جوانی و تحصیل را به‌طور متناوب ...
-
دختری تشنۀ خدا
من در یک خانوادۀ مسلمان متولد شدم. خوب به‌یاد دارم که در کوچکی مادربزرگم که با ما زندگی می‌کرد و شخص متدینی بود، هر روز ساعت‌ها به نماز می‌ایستاد و من هم پشت سرِ او می‌ایستادم و نگاهش می‌کردم ...