نامههای شما / ۴۹
۷ دقیقه
درد ریاکاری
بهنام یگانه هستیبخش، زمان نگارش این نامه ساعت ۱۰ شب است و من وقتم را تنظیم کردهام که از ۸:۳۰ تا ۱۱ مروری بر مقالات سایت شما که قبلاً آنها را ذخیره کردهام و غالب بر ۲۰۰ موضوع است داشته باشم. لذا در حین مطالعۀ درسهایی از کتابمقدس که توسط برادر ارجمند دکتر جان استات بهرشتۀ تحریر درآمده در قلبم دردی احساس کردم که طبق آنچه قبلاً گفتهام بنا بهدلیل فقدان کلیسا و پدری روحانی و مسافت طویل و دوری از کلیسا، بر آن شدم تا با شما درد و دل کنم. امیدوارم این گستاخی را بر من ببخشید.
همانگونه که میدانیم تغییر مذهب نشانۀ تغییر زندگی نیست بلکه قبول کردن مسیح بهعنوان نجاتدهنده و رهاییبخش است و به این نکته ایمان دارم که مسیح بهخاطر ما انسانهای گناهکار به صلیب کشیده شد تا راهمان را درست انتخاب کنیم و از بندِ گران دنیا و لذت دنیوی دوری کنیم. این شبها شبهای سوگواری است و در این نزدیکی عدهای دور هم جمع شده و مشغول سوگواریاند. اما در این محافل کسانی هستند که حتی معنای یک کلمه از حرفهایی را که با صدای بلند فریاد میکنند نمیدانند و من خوشحالم که در این تنهایی همانگونه که در کتابمقدس آمده با خدایم خلوت کردهام و میدانم که صدای من واضح و روشن به گوش پدر آسمانی میرسد و از همه مهمتر اینکه با داشتن ترجمه هزاره نو آن هم با زبانی فصیح و گویا با مشکلی روبرو نخواهم بود و حداقل آنچه را که میخوانم میفهمم و چون فریسی در محفلی حضور نیافتهام تا ریاکارانه مذهبیمآب جلوه دهم. همیشه از خدا خواستهام تا منجیمان عیسی مسیح را هر چه سریعتر برایمان بفرستد و از این گرداب گمراهی نجاتمان دهد. روزهداران فریسی لااقل روزه میگرفتند و خود را زحمت گرسنگی میدادند اما در این ورطه، هستند غافلانی که در جمع خود را روزهدار نشان میدهند و در پشت پرده سفرههای رنگین میگسترانند و فقط در چشم مردم خود را روزهدار مینمایانند. اما همه اینها را به پدر آسمانی واگذار میکنم چرا که شاهد واقعی اوست و هم اوست که جزا و پاداش میدهد. از اینکه با شما درد و دل کردم احساس آرامش میکنم.
جلالالدین
استخوانهای خشکشده
دوستان عزیز، در نام خداوندمان عیسی مسیح بر شما سلام باد. برای اطلاع شما ۴۳ سال پیش به مسیح گرویدم و عضو کلیسایی در اصفهان شدم بعد از مدتی بههمراه خانوادهام به تهران مهاجرت کردیم و در آنجا در مدرسه کتابمقدس فارغالتحصیل شدم و تا سالها در کلیساهای مختلف بهعنوان واعظ خداوند را خدمت کردم و در ایران بازنشسته شدم. شش سال پیش به کالیفرنیا مهاجرت کردیم.
در حال حاضر ۷۴ ساله میباشم و بعضی وقتها بعضی کلیساها من را دعوت میکنند تا در کلیساهایشان کلام خدا را موعظه کنم. من و خانوادهام همیشه مجله پرارزش شما را مطالعه میکنیم. این مجله حقیقتاً مجلهای وزین و باارزش است. در دنیای ما بسیاری همچون استخوانهای خشک شده زندگی میکنند و به شناخت خدا احتیاج دارند. همانطور که میدانید "استخوانهای خشکشده" (حزقیال ۳۷:۱) خطاب به انسانهای گناهکار است. گناهکاران بدون خدا هستند، بدون امید و روح حیاتبخش خدای زنده. آنها در دنیای تاریکی زندگی میکند و در تاریکی قدم میزنند. دنیای آنها از نظر روحانی مرده است (اول یوحنا ۵:۱۹). بله، هزاران هزار انسان همچون استخوانهای خشک هستند.
من با تمام قلبم شادی میکنم که خداوند از شما استفاده میکند تا هزاران جان گمشده را بسوی خود هدایت کند. خداوند شما و خدمت مقدستان را هر چه بیشتر برکت دهد.
برادر شما در مسیح شاپور
تشنگی واقعی
ستایش، حرمت، جلال و قوّت از آن تختنشین و برّه، و سپاس و حمد بیکران برای وجود "کلمه" و سیستم پیغامرسانی شما عزیزان و وجود شبانانی مانند برادر تات استوارت. سخنرانی ایشان باعث شد که تشنگی خودم را نسبت به خداوند بیشتر حس کنم، با تمام وجودم از محبّت بیدریغ شما سپاسگزارم.
اشرف از کانادا
پای پیاده و نداشتن توشه در کویر
سلام و عرض ادب خدمت دستاندرکاران کلمه. در خانوادهای مسلمان و در شهری دورافتاده در کویر زندگی میکنم. ۲۵ سال از عمرم را در غفلت و نادانی و هزار گناه پشت سر گذاشتم. اینک که با مسیح آشنا شدهام یک سال میگذرد. علاقه وافرم به خداوند و اینکه پناهگاه امنی جز خانۀ او نیست مشتاقانه مرا وادار کرده تا در راه شناختش قدم بردارم شاید از این زندگی سراسر آلودهام دور شوم. اجازه نگرفتم! اما تمام کتابمقدس را از سایت پرینت گرفتم. دلیل آن هم نداشتن امکانات در این منطقه دورافتاده است. چرا که اینجا نه کلیسایی هست که در آن قدم بگذارم و نه پدری روحانی که با او درد و دل کنم. تنها راه ارتباطی من با خدا در حال حاضر شما هستید و عاجزانه از شما میخواهم که مرا یاری دهید تا در انتخاب بزرگترین راه زندگیام موفق شوم. کتابمقدس را بارها خواندهام و هر چه بیشتر میگذرد احساس میکنم که به انجیل و مسیح وابستهام؛ اما پای پیاده و نداشتن توشه، آن هم در کویری بهدور از چشمه شاید کار سختی باشد. تمام سختیها را به دوش میکشم اما کمکم کنید تا از این دو راهی جهل و نجات بهترین را که خداوندمان گفته بهدست آورم. میدانم که به برههای خدا محبت میکنید و آنان را چوپانی میکنید. به من بگویید از کجا شروع کنم تا قدم اول را محکم بردارم و لغزش نخورم. به من بگویید کدامین آداب را اجرا کنم که قصوری نشود و به من بگویید تعالیم مسیح خداوند را از چه راهی بیابم؟ من همچون نهالی نیازمند حراست و نمو هستم. علفهای هرز را از من دور کنید یا بگویید چگونه از آنها دوری کنم. بیصبرانه منتظر پاسختان هستم.
نامهای از یکی از خوانندگان سایت "کلمه"
با سلام و درود فراوان به همه شما دوستانِ عزیز بلاخص عزیزانِ دستاندرکار سایت زیبا و بسیار پربار “کلمه". باید بگم جداً برای من خیلی این موضوع جالب هست که دوستانِ مسلمان هم از این سایت دیدن میکنند و نظرات و سؤالات خودشان را میپرسند، و چقدر عالیه که پاسخ سؤالاتشان را واضح و کامل میگیرند. واقعاً باعثِ خوشحالی است که عزیزانی هستند که در مورد مذهب تحقیق میکنند و سؤال میپرسند. من بسیار خوشحال هستم که سایت "کلمه" این مطلب را عنوان کردند که بیشترین ما مسلمانزاده هستیم و با مذهب اسلام و عقاید این دین آشنایی داریم، چرا که خود حقیر هم مسلمانزاده هستم، و الان ۲ سال هست که مسیحی شدهام. و از زندگی جدیدم بسیار مسرور و خشنود هستم. امیدوارم روزی تمامی شما دوستانِ عزیزم راه حقیقت را پیدا کنید. من در همینجا از عزیزانی که زحمت میکشند سپاسگزاری میکنم. همگی در پناهِ نور پاک عیسی مسیح باشید.
با تشکر، سپیده
دعایی پر برکت
با سلام و دعای بسیار برای تک تک شما عزیزان و با امید به توفیق روزافزونتان صمیمانه از تمامی زحماتتان تشکر و قدردانی میکنیم. کارتان خیلی مفید و ارزشمند و شایان توجه است و همانند نهریست که در شورهزار کویر غربت نهالهای تنهاییمان را آبیاری میکند. فیض و محبت و لبخند رضامندی مسیح خداوند با شما باشد.
برادر و خواهر شما جلیل و هما
"کلمه" در کمک به واعظ
سردبیر مجلۀ "کلمه"، با احترام و درود فراوان به شما و همچنین درود و خسته نباشید به تمام کارکنان مجله، از پیشگاه پدر آسمانیمان پیروزی و بهروزی و موفقیت روزافزون شما را در رسانیدن پیام زنده انجیل عیسی به سرتاسر گیتی تا بازگشت شکوهمند منجیمان مسیح خداوند آرزومندم.
اولاً نوشتن این نامه خود شهادت بزرگی در زندگی مسیحی من میباشد. زیرا بعد از ۶ سال تحمل مشکلات و سختیها همیشه منتظر ارادۀ خداوند بودم و چند شب پیش که در اوج خستگی جسمی و روحی در دعای خانوادگی از مسیح خواستم که به فریادم برسد او با مهربانی خدایی و خاص خودش در رویا به من گفت کلام را بخوان. دو روز بعد در جلسۀ پرستشی و دعای هفتگی که رهبری جلسه برعهده من بود، مجلۀ ۳۸ کلمه را برای اولین بار در حالی که تصویر اسقف دهقانی پشت مجله چاپ شده بود در دست یکی از ایمانداران دیدم و پس از پایان جلسه از ایشان درخواست کردم مجله را برای مطالعه به من قرض بدهد و جالب اینجا بود که او گفت مجله را خوانده و امروز آن را برای من آورده و مجله را به من داد. من طی این روزها بارها و بارها مطالب مجله را مرور کردهام و از مطالب ارزشمند آن برای رهبری و موعظه که ماهی یکی دو بار با من میباشد مطلب انتخاب نمودهام و مهمتر اینکه توانستم تصمیمی را که مدتها بود نمیتوانستم بگیرم در دعا به نتیجه برسانم و فهمیدم که خواب چند شب پیش من در ارتباط با "کلمه" بود. برکت خداوند بر شما باد تا ابدالاباد
برادر شما در مسیح ابراهیم از پاکستان