Displaying 191 - 200 of 322 results

  • رهبران مسیحی در چین

    در سال ۱۹۷۰ میلادی رهبران کمونیست چین تصمیم گرفتند تا مسیحیت را در کشور خود محو کنند. این امر به رنج بسیاری از ایمانداران انجامید، اما مسیحیت هرگز محو نشد. در اوایل دهه هشتاد زمانی که درهای چین قدری به‌سوی جهان خارج باز شد همگان در کمال تعجب نشانه‌های ایمان مسیحی را در آنجا یافتند

  • بشارت یا فشارت/بخش اول

    کسانی که به عیسی ‌مسیح ایمان می‌آورند می‌دانند که باید مژده انجیل، یعنی خبر خوش نجات رایگان در مسیح را به همگان اعلام نمایند. ولی چقدر مهم است که نحوۀ اعلام این پیام به دیگران، درست، صحیح و مطابق با کلام خدا باشد

  • تأملاتِ روحانی

    در سال 1858 یک معلم کانون شادی به‌نام کیمبال (Kimball) باعث شد که فروشندۀ یک مغازۀ کفاشی در بوستون، زندگی خود را به مسیح بسپارد. آن فروشنده‌، کسی نبود جز وایت مودی (Dwight L.Moody) که بعدها یکی از بزرگترین مبشرین جهان شد.

  • كتاب‌مقدس‌ را درست‌ درك‌ كنيم‌/۴

    در شماره‌ گذشته‌، گفتیم‌ كه‌ برای‌ درك‌ درست‌ كتاب‌مقدس‌ باید توجه‌ داشت‌ كه‌ این‌ كتاب‌ در چارچوب‌ زبان‌ و فرهنگ‌ روزگار خود و در قالب‌ رویدادهای‌ تاریخی‌ عطا شده‌ است‌ ...

  • کاخ‌نشینی میان کوخ‌نشینان

    در تاریخ ایران ‌چنین روایت شده که شاه‌ عباس صفوی، بزرگترین پادشاه ایران در قرن هفدهم، لباس فقیران را می‌پوشید و به ‌میان مردم می‌رفت تا ...

  • تأملاتِ روحانی/۱۲

    خداوند محبوب متعال‌، ای قادر مطلق‌ای که حمد، جلال‌، عزت و هر دعای خیری از آن توست‌،ای بلندپایه‌ترین که جمله ثناها مر ترا سزاوار است‌،و هیچ کس شایسته نیست که نامت را بر زبان آرد.سپاس مر ترا پروردگار من‌، با تمامی موجودات تو،بالاتر از همه‌، برادر آفتاب‌که بخشنده روز است و ما را به نور خود منور می‌سازد.

  • خدای دردمندان و دلشکستگان

    باز هم ایام کریسمس از راه رسید. امسال هم مثل سال‌های قبل میلیون‌ها نفر تولد عیسای مسیح را با شادی جشن می‌گیرند. جالب است که حتی کسانی که خود را مسیحی نمی‌دانند هم برای این روز هیجان دارند و آن را یکی از روزهای ...

  • تشریح مثل‌های عیسی‌ / گمشده‌ها-۱

    در داستان پسر گمشده اغلب نقش پسر بزرگتر نادیده گرفته می‌شود. خدا همانطور که هستیم ما را می‌پذیرد، یعنی با همۀ نواقص‌. پسر کهتر توبه می‌کند، اما پسر بزرگتر از این کار سر باز می‌زند...

  • معجزه‌ای عجیب

    بر روی تخت بیمارستان همراه با درد شدید روزها و شب‌ها را سپری می‌کردم. به مدت یک سال در همان حالت در بیمارستان بستری بودم و هیچ امیدی نداشتم که خوب شوم.

Pages