-
۱) چگونه امکان دارد که شخصی درزندگیاش به پوچی برسد و زندگیاش را بیمعنی احساس کند؟...
-
عجب حکایتی شده بود این عنکبوت ما، شاید بهتر است بگویم این هم اتاقی من....
-
۱) چطور میتوانیم به این افراد کمک کنیم؟...
-
به کجا میخواهی بگریزی، از سیاهچالهای درونت ......
-
روز به روز بیشتر در گناه فرو میرفتم و حالت شکستگی و غم و اندوه خیلی عجیبی به من دست داده بود که در نهایت دست به خودکشی زدم و وقتی که چشمان...
-
بعضی وقتها فکر میکنیم که خداوند را با کارهای خوبمان و صدقه دادن راضی نگاه میداریم و این کارها را مرهمی بر روی عذاب وجدانمان میدانیم،ولی...
-
دیوانهوار از رنج روزهای آغازین زندگی گذشتن ویرانگری،فرار،آزار،شکستن و آتش خشم خویش را بر مردم فرود آوردن شاید نفرت بر دیگران،کودکی ...
-
در همان روزها بود که در یک صانحه روح از بدن من جدا شد....
-
تنفر مثل کوهی است که فرد فکر نمیکند هیچ چیز بتواند آن را از میان بردارد . برای افرادی که با این مشکل سر و کار دارند شما چه پیغامی دارید؟...
-
در دوران جوانی با پسری آشنا شدم که فکر میکردم اگر با او ازدواج کنم به تمام خوشبختیها میرسم و واقعاً عاشق او بودم ....
-
ای گل زیبای من که خوشبو هستی برایم دور افتاده از من آیا میدانی که کجا هستی...
-
چطور تصاویر و فیلمهای سکسی بر روی زندگی مردم تأثیر منفی خواهد گذاشت...
-
خیلی از مردم فکر میکنند تصاویر و فیلمهای سکسی صرفاً وسیله امنی است که انسان میتواند از طریق آنها ارضای شهوت بکند بدون اینکه به کسی آسیب...
-
۱) چطور قمار وارد زندگی افراد میشود و تا چه حد در زندگی اشخاص مخرب است؟۲) به نظر شما چطور میشود به عنوان همسر یا فامیل و آشنا به کسانی که...
-
در قمـــار عمـر خود، بازندۀ بازی کــــــه بود صبـر کـــن بشنو که غمّــاز جلب بازی که بود یکه تاز و صـابر و باهـوش و بیپروا کـــــه...
-
۱) بطور مختصر برای ما توضیح دهید که چگونه غرور و تعصب و تنفر ناشی از عقدههای کودکی میتواند شخصی را که فکر میکند در قدرت و پیروزی است به ...
-
دیروز کودکی لطمه دیده از پرخاش دیگران جدا گشته از محبت و پیوسته به ساز غمنواز فردا خموش و خسته و بیقرار......
-
احساس ترس و ناامیدی همۀ وجودم را آزار میداد و قادر نبودم به کسی اعتماد کنم....
-
در حلقۀ فصلها شادکام از شراب زندگی مسکنم حصار عشق و معبدم به عیش و نوش ناگهان ترانههای شاد من به دست مرد من ربوده شد...
-
من در خانوادهایی بسیار مرفع و سرشناس بزرگ شدم و با شخصی ازدواج کردم که بسیار عاشقش بودم و زندگیمان در اوج خوشبختی سپری میشد....