Displaying 81 - 90 of 302 results
-
مصاحبه با کشیش لئون هایراپتیان/۲
در شمارۀ قبل خواندیم که چگونه کشیش لئون هایراپتیان که اکنون ۹۳ سال دارند در جوانی قلب خود را به مسیح سپردند و وارد خدمت شدند، و اینکه چگونه کلیسای جماعت ربانی در ایران شکل گرفت. نیز کشیش لئون درباره خاطرات خود از زندگی برخی از شهدای گرانقدر کلیسای ایران با ما سخن گفتند
-
رهاشده از پیلۀ اسارتهای جنسی
خیلی از مردم فکر میکنند تصاویر و فیلمهای سکسی صرفاً وسیله امنی است که انسان میتواند از طریق آنها ارضای شهوت بکند بدون اینکه به کسی آسیبی برساند. فکر میکنند این مسئله از آنجا که واقعیت ندارد و چیزی است که...
-
مصاحبه با دکتر مهرداد فاتحی
دکتر مهرداد فاتحی یکی از واعظین و معلمین برجستۀ کلام خدا در میان ایرانیان مسیحی است و سالیان دراز به تعلیم کتابمقدس و تربیت خادمین خدا اشتغال داشته است. ایشان را بهجرأت میتوان یکی از معدود صاحبنظران ایرانی در حیطۀ الهیات مسیحی دانست
-
عبور از درۀ تاریک مرگ
من در خانوادهای کمابیش مذهبی متولد شدم. بهیاد دارم که پدر و مادرم از همان دوران کودکی سعی میکردند ما را با تعالیم مذهبی آشنا کنند، اما من چندان علاقهای نداشتم. خدایی که مذهب به من معرفی میکرد برایم نامأنوس و دور از دسترس بود. البته محض احترام به والدین
-
در جستجوی خدابرگرفته از داستان زندگی گیتی )
صمیمیترین دوستانم مرا رها کرده بودند. فکر میکردند که من دیوانه شدهام. حتی بچههایم وقتی که میدیدند که گریه و ناله میکنم و بعد آواز و سرود میخوانم فکر میکردند که من دیوانه شدهام. ولی درست فکر میکردند من حقیقتاً به خاطر پاسخی که به سؤالهایم نداشتم دیوانه شده بودم.
-
پزشک اعظم
من در سال ۱۳۵۵ خورشیدی در خانوادهای فوقالعاده مذهبی بهدنیا آمدم. از وقتی به یاد دارم والدینم تقریباً هر سال به سفر حج میرفتند و در طول سال در منزل ما چندین بار مراسم روضهخوانی و دعا برگزار میشد. فکر میکردیم به این ترتیب خدا گناهانمان را میبخشد و خواستههایمان را برآورده میکند...
-
فراسوی مرزهای پنهان/ حنای پیر
حنا از اولین کسانی بود که عیسی مسیح موعود را دید، ایمان آورد و نجات یافت...
-
شفای الهی
من در یک خانوادۀ مسلمان- بهایی به دنیا آمدم. مادرم از لحاظ دیانت بهایی و پدرم مسلمان بود. خانوادۀ هر دوی آنها بسیار مذهبی بودند و بهخاطر این تعصب، پدر و مادرم را به دلیل این ازدواج...
-
جویس مایر، واعظی غیر قابل انتظار
در کودکی مورد تجاوز پدرش قرار گرفت. وقتی به ۱۸ سالگی رسید خانه پدری را ترک کرد و با مردی دزد و میخواره پیمان زناشویی بست. در ۲۳ سالگی طلاق گرفت و تبدیل شد به مادری تنها، ورشکسته و بدونِ هویت. یک سال نگذشته بود که مجدداً ازدواج کرد و همه چیز را در مورد زندگی خود با شوهر جدیدیش "دیوید مایر" در میان گذاشت ولی در بیان آنها صداقت نداشت
-
روت
روت جوان آماده است تا به سرزمین ناشناختهها قدم بگذارد و تنها محرک او برای این عمل عشق است. عشقی که نه فقط بر پایه احساسی زودگذر است، بلکه عشقی ارادی با عزمی راسخ....