نمایش 31 - 40 از 184 نتیجه
-
گفتگویی در مورد احساس نفرت
ما برای این ازدواج نمیکنیم که از هم نفرت پیدا کنیم ولی متأسفانه خیلی از مردم بعد از گذشت مدتی به خاطر مسائل مختلف مثل: اعتیاد، خیانت، بداخلاقیها و...صدها موارد دیگر،زن و شوهرازهم نفرت پیدا میکنند.با این احساس نفرت باید چه کار کرد؟
-
خدای مسیحیان/۲
در شمارۀ پیش دیدیم که اعتقاد به تثلیث در مکاشفۀ خدا در تاریخ ریشه دارد که گزارش و تفسیر آن در کتابمقدس در دسترس مؤمنین ...
-
عشقی بدون انتظار
در سن پانزده سالگی اتفاق خیلی بدی در زندگیام رخ داد پدر و مادرم از هم جدا شدند و پدرم به مأموریت رفت و مادرم به خانۀ پدرش نقل مکان کردروزهای خیلی سختی را پشت سر گذاشتم و از همان دوران خلاءهای زندگیام شروع شد و ضربههای مختلفی در زندگی خوردم. احساس کمبود محبت سراسر زندگیام را فرا گرفته بود و فکر میکردم برای هیچ کس در زندگی مهم نیستم و ارزشی ندارم.
-
بحثی پیرامون ازدواج/۲
در شماره قبلی قسمت اول بحثی پیرامون ازدواج را به چاپ رساندیم که در این شماره قسمت دوم آن را تقدیم میداریم. این مقاله توسط یکی از خادمین کلیسای ایرانی به دست ما رسیده است.
-
با چشمان خدا بنگر برگرفته از داستان زندگی مراد
دیروز کودکی لطمه دیده از پرخاش دیگران جدا گشته از محبت و پیوسته به ساز غمنواز فردا خموش و خسته و بیقرار...
-
جامعۀ مصرفی، بدهی، و اخلاقیات مسیحی/۱
واعظ معروفی روزی با شور و هیجان، دربارۀ پیروزی در زندگی مسیحی و آزادی از شیطان و گناه موعظه میکرد. او دربارۀ هر نوع آزادی سخن گفت جز آزادی از بدهی!...
-
گفتگویی در مورد تعصب و تنفر
۱) بطور مختصر برای ما توضیح دهید که چگونه غرور و تعصب و تنفر ناشی از عقدههای کودکی میتواند شخصی را که فکر میکند در قدرت و پیروزی است به نابودی بکشاند؟۲) در اطراف ما افرادی هستند که از این عقدههای درونی رنج میبرند و همیشه میخواهند بر همه چیز تسلط داشته باشند. ما چطور میتوانیم با رفتارمان این وضعیت رو تعدیل کنیم؟ بهتر است بگوییم از دست ما چه کاری برمیآید؟...
-
فرانسیس آسیسی
میخواهی بدانی من، فرانسیس آسیسی، كه بودم؟ قطرۀ تابناكی از اقیانوس نور خداوند، درست مثل تو، كه به خورشید عشق او بخار شد و به نسیم جانافزای روحالقدس كالبدی انسانی یافت...
-
نجات از آرزوی مرگِ یار داستان زندگی منصوره
من در خانوادهایی بسیار مرفع و سرشناس بزرگ شدم و با شخصی ازدواج کردم که بسیار عاشقش بودم و زندگیمان در اوج خوشبختی سپری میشد. به شوهر و فرزندانم میبالیدم و در خوشی و سعادت از بهترین نعمات خداوند برخوردار بودم ...
-
روز ولنتاین
یادم میآید در سال اول دانشگاه حوالی روزهای ۲۵ یا ۲۶ بهمن برابر با ۱۴ فوریه دوستانم را میدیدم که سخت در تکاپوی خرید هدیه و کارت بودند و برای آن روز نقشه میکشیدند.