Displaying 191 - 200 of 293 results
-
عشقی بدون انتظار
در سن پانزده سالگی اتفاق خیلی بدی در زندگیام رخ داد پدر و مادرم از هم جدا شدند و پدرم به مأموریت رفت و مادرم به خانۀ پدرش نقل مکان کردروزهای خیلی سختی را پشت سر گذاشتم و از همان دوران خلاءهای زندگیام شروع شد و ضربههای مختلفی در زندگی خوردم. احساس کمبود محبت سراسر زندگیام را فرا گرفته بود و فکر میکردم برای هیچ کس در زندگی مهم نیستم و ارزشی ندارم.
-
پایانی بر زمستانِ درونی
این روزها در انگلستان مجدداً هوا رو به سردی گراییده است. فکر میکردیم که آخرین روزهای زمستان است و دیگر باید به انتظار بهار نشست که سردی را کنار بزند ولی مثل اینکه خیال خامی بیش نیست.
-
یادآوری و فراموشی
همۀ ما در زندگی خودمان خاطرات خوشی داریم که دوست داریم آنها را بهیاد آوریم و شاید صدها بار آن روزهای خوش، یا حرفهای شیرین یا اتفاقات جالب را در ذهن خود مرور کردهایم و هنوز هم ...
-
شفای الهی
من در یک خانوادۀ مسلمان- بهایی به دنیا آمدم. مادرم از لحاظ دیانت بهایی و پدرم مسلمان بود. خانوادۀ هر دوی آنها بسیار مذهبی بودند و بهخاطر این تعصب، پدر و مادرم را به دلیل این ازدواج...
-
-
-
فرار از دیدۀ تحقیر
من در افغانستان به دنیا آمدم. ولی بهخاطر جنگهای داخلی به همراه خانوادهام به ایران آمدیم. زندگی ما در ایران کمی تغییر کرد و از خیلی لحاظ بهتر شد. ولی با مشکلات جدیدی هم مواجه شدیم مانند غربت و برخورد تحقیرآمیز مردم و برخورد جامعه با ما که خیلی دوستانه نبود و من از همان دوران کودکی از این موضوع رنج میبردم.
-
گفتگویی در مورد خشم و عصبانیت
دوران نوجوانی دوران تعیین هویت است. فرد سعی میکند با الگوبرداری هویت خود را بسازد. برای این مورد از پدر و مادر و یا افراد نزدیک به خود برای همانندسازی و الگوبرداری استفاده میکند.
-
بهیاد آور!
آیا در مرور خاطرات گذشته قدرتی نهفته است؟ راستی هنگامیکه وقایع و خاطرات گذشته را مرور میکنیم، چه احساسی به ما دست میدهد؟ این وقایع میتوانند تلخ یا شیرین باشند. ما کدام خاطرات را بیشتر بهیاد میآوریم؟
-
سیر اندیشه در دنیای الهیات مسیحی/۸
در آن هنگام که متفکرین مسیحی سرگرم تدوین جزئیات مبسوط الهیات بودند تا بتوانند مسیحیت را دینی کاملاً عقلایی بسازند، گروه دیگری از اندیشمندان، ...