Displaying 321 - 330 of 425 results
-
مثل قنطارها
اگر ما این داستان را از دیدگاه سرمایه‌داری غربی نگاه کنیم، ظاهراً گزارشی است از دو تاجر موفق و یک تاجر ناموفق. پاداشهایی به آنانی که موفق شده بودند، وعده داده شده بود...
-
در دست خود چه داری؟
شعار پدر‌شوهرم این بود که این چیزهای کوچک بالاخره روزی مورد استفاده قرار خواهند گرفت. در مورد خدا چطور؟ برای او چیزهای کوچک چه ارزشی دارند؟...
-
فرار از دیدۀ تحقیر
من در افغانستان به دنیا آمدم. ولی به‌خاطر جنگ‌های داخلی به همراه خانواده‌ام به ایران آمدیم. زندگی ما در ایران کمی تغییر کرد و از خیلی لحاظ بهتر شد. ولی با مشکلات جدیدی هم مواجه شدیم مانند غربت و برخورد تحقیرآمیز مردم و برخورد جامعه با ما که خیلی دوستانه نبود و من از همان دوران کودکی از این موضوع رنج می‌بردم.
-
جان هارپر و کشتی تایتانیک
در آن شب تاریخی در حالیکه در میان آبها در تنهایی دست و پا می‌زدم فریاد برآوردم که مسیح مرا نجات بده. من آخرین صید جان هارپر هستم...
-
فروتنی
اهمیت فروتنی در آن است که این خصلت ریشه در ذات و شخصیت خود خدا دارد. مزمور ۱۱۳:۵-۶ بر این نکته تأکید می‌ورزد که خداوند ...
-
پاسخ مسیحیان به مشکلات دنیای معاصر [Persian]
عصر ما عصر انقلاب انفورماتیک، عصر مهندسی ژنتیک، عصر تکنولوژی هسته‌ای و فتح فضا و عصر پیشرفت‌های پزشکی می‌باشد.انسان معاصر مغرور از پیشرفت‌ها و دستاوردهای حیرت‌انگیزش در عرصه‌های مختلف، متکبرانه، خود را سرور و صاحب جهان دانسته و ...
-
شکوفه‌های بهاری
داستان ما این بار، داستان بهار، داستان تابش تبدیل‌کننده و حیات‌بخش نور، داستان عشق شفادهندۀ درختان، و ...
-
مسیحیت و تغییرات اقلیمی
این روزها به هر طرف که نگاه می‌کنیم خود را با مبحث "تغییرات اقلیمی" مواجه می‌بینیم: اگزوز اتومبیل‌ها نباید خیلی دود کند، شرکت‌های هواپیمایی از ما می‌خواهند هزینۀ آلودگی‌ای را که در نتیجۀ پرواز ایجاد می‌کنیم بپردازیم، و شرکت‌های مختلف مدام تبلیغ می‌کنند که می‌توانند "ردِ پای کربن" ما را کاهش دهند...
-
رمز ازدواج موفق
خوشحالیم به اطلاع برسانیم که از این شماره به بررسی سلسله دروس "رمز ازدواج موفق" که توسط کشیش ادوارد هوسپیان‌مهر تدریس شده است، خواهیم پرداخت ...
-
تأملاتِ روحانی/۳۰
چند ماهی است گرفتار غم و اندوهم غربت و دربدری همدم تنهایی منهر شب و روز من اندر غم فردا گذرد نیست یاری که کنم داد ز تنهایی من‌دور از شهر و دیار، دور از یار و نگار دور از لذت شب در کوچه و تنهایی من‌دیو غم پشت در خانه من می‌کوبد من چه ارزان شده‌ام وای ز تنهایی من