Displaying 221 - 230 of 425 results
-
شفاعت
شفاعت بدین معنی نیست که خدا را متوجه کارهایی کنیم که فراموش کرده انجام دهد، بلکه قرار دادن خودمان در قلب وضعیت دشوار است...
-
شعر
هنگام دعا نباش در فکر ریا خودنمایی باشد آفت بر دعا
-
شعر
مـــژده آن کس کـه بـُود راستی و راه رسیـد چو شَهی خالی ز هر منصب و هر جاه رسید
-
تاریخ مسیحیت در ایران/قسمت آخر
در شمارۀ قبل در مورد مسائلی که باعث شد مسیحیت در ایران ریشه ندواند صحبت کردیم و تأثیر قدرتهای این جهان ...
-
در جستجوی حضور خدا
من در شهر بندر انزلی در خانوادهای متوسط بهدنیا آمدم. اگرچه والدینم اعتقادات مذهبی راسخی نداشتند، اما من از همان دوران کودکی تحت نظارت پدربزرگم که فردی مذهبی بود با مراسم دینی آشنا شدم و از نه سالگی شروع به خواندن نماز و بجا آوردن واجبات دینی کردم ...
-
چرا باید به نیازمندان کمک کرد؟
تقریباً حدود ۱۰ سال پیش بود که در یک سفر میسیونری به سائو پائولو در برزیل رفتیم. اولین نکتهای که مرا ...
-
مصاحبه باکشیش نینوس یوحنا
خدا را برای این فرصت شکر میکنم. برای من بیان کردن شهادت زندگیام همیشه یکی از شیرینترین و هیجانانگیزترین قسمتهای خدمت روحانیام است. من در سال ۱۹۵۹ میلادی در یک خانواده آشوریزبان در تهران به دنیا آمدم. وقتی کلاس دوم ابتدایی بو
-
پاسخ به سؤالات
دوستان عزیزم، این شماره از کلمه مصادف است با عید قیام خداوند ما عیسای مسیح. هر سال، این عید فرصتی فراهم میآورد تا دربارۀ مفهوم قیام مسیح بیشتر بیندیشیم و تعمق کنیم...
-
بهدنبال ستاره
من مجوسی هستم
- به کجا چنین شتابان؟
- بهدنبال ستاره.
- کدام ستاره؟
- ستارهای که در پیشاپیش ما میرود.
- به کجا؟
- به بیتلحم عزیز
- چرا؟
- او میآید، پادشاه یهود
عمانوئیل
همان کودکی که از روحالقدس است
همان کودکی که از باکره متولد میشود.
در بیتلحم یهودیه
- تو کیستی؟
- من مجوسی هستم.
من یافتهام ستاره را
من خواهم یافت ستارگان روی زمین را
در سرزمینم
من مجوسی هستم.
خدا مرا گفت
بروم بهدنبال ستاره
بهدنبال ستارگان سرزمینم
سرزمینم پر از ستارگان خواهند شد
من مجوسی هستم.
و ستاره میایستد
در بیتلحم
آنجایی که کودک بود
و ستارهشناسان مجوسی
در پوست خود نمیگنجند
و همۀ مجوسیان گنجایش
پوست خود را نخواهند داشت.
- چرا؟
- چون خدا گفت
برو
برو، بهدنبال ستاره
برو.
شهریار شفیقی
آغاز عشق
مژده بادا بر تـو ای انسان، که عشـق آغاز شد
نـور باریدست و هنگــام نیـاز و راز شـد.
مریم ترسان بخوان، چون حضرت اعلی رسید
یوسف نــالان زمـان دستک و آواز شــد.
باکــره آبستن از مهــر خـدا بـر آدمیست
قوت روحالقدس در جسم انسان، راز شد.
آسمــانها بــاز و آواز ملائک مـیرســد
چون مسیحـا آمد و عشق پدر ابــراز شد.
مار میلرزد به خود، فصل تباهی نیست شد
نــام فرزنــد خـدا بر ما طنینانــداز شد.
اینک ای زندانیـانِ موت و غم شـادی کنید
چونکه عیسی آمد و درهای زندان باز شد.
بـالی از امیــد و بـالی هم ز ایمـان و یقین
مهـر انجیل مسیحـا، فرصت پـرواز شــد.
دستهایت را بــرافراز و بخوان نام پسـر
مژده بادا بر تو ای انسان که عشق آغاز شد.
کیوان
شـاکـریــم از تــو پــــدر، ای اولیــن
بهتــرین خالــق گیتـی، آخریــن
برنهـــادی روح خــــود در آن جنیــن
در محقــر آخــوری، آن نازنیــن
چــون بـهدنیـا آمـد عیسی این چنیــن
بهتـرین است پـور تو در عالمیـن
بـود او کلام و جسـم گردیـد بـر زمیـن
خون پاکش ریخت در پیمان نوین
-
لطف الهی
لطف الهی همیشه فراتر از بایدهای اخلاقی و ضوابط مذهبی عمل کرده است...