Displaying 101 - 110 of 290 results
-
مسیحیت و روانشناسی/۶
در شماره قبلی این سؤال را مطرح نمودیم که آیا مسیحیان ممکن است دچار بیماریهای روانی شوند؟ اگر ممکن است، نقش روانشناسی در این زمینه چه میتواند باشد؟...
-
گفتگویی در مورد تأثیر جامعه و خانواده بر زندگی افراد
ولی واقعیتی که باید به آن توجه کرد این است که این ما هستیم که با تصمیماتی که هر روز در زندگی میگیریم، آیندۀ خودمان را میسازیم. شخصیت ما از همان زمان طفولیت، در نتیجۀ این تصمیمگیریها (چه دانسته و یا نادانسته) شکل میگیرد.
-
رهبران مسیحی در چین
در سال ۱۹۷۰ میلادی رهبران کمونیست چین تصمیم گرفتند تا مسیحیت را در کشور خود محو کنند. این امر به رنج بسیاری از ایمانداران انجامید، اما مسیحیت هرگز محو نشد. در اوایل دهه هشتاد زمانی که درهای چین قدری بهسوی جهان خارج باز شد همگان در کمال تعجب نشانههای ایمان مسیحی را در آنجا یافتند
-
جویس مایر، واعظی غیر قابل انتظار
در کودکی مورد تجاوز پدرش قرار گرفت. وقتی به ۱۸ سالگی رسید خانه پدری را ترک کرد و با مردی دزد و میخواره پیمان زناشویی بست. در ۲۳ سالگی طلاق گرفت و تبدیل شد به مادری تنها، ورشکسته و بدونِ هویت. یک سال نگذشته بود که مجدداً ازدواج کرد و همه چیز را در مورد زندگی خود با شوهر جدیدیش "دیوید مایر" در میان گذاشت ولی در بیان آنها صداقت نداشت
-
درس بیستو پنجم/ماهیت انسان
قصد و هدف زندگی ما در ارتباط با آدم: خدا با آدم وارد رابطه شد و به او ارزش و جایگاه خاص خودش را بخشید، همۀ نسل آدم نیز در این ارزش و رابطه و هدف با او شریکند ...
-
درس بیست و ششم/ماهیت انسان/۲
وحدت انسان: هر یک از کلمات "نفس"، "روح"، "دل"، "ذهن" صرفاً طریقهای مختلف برای نگاه کردن به شخص واحد انسان هستند. خیلی وقتها این کلمات در اشاره به کل انسان به کار میروند ...
-
درس بیستوهشتم/ماهیت انسان/۴
خصوصاً لوتر و کالون در نهضت اصلاحات بدان معتقد بودند و از آن دفاع کردند. بنا بر این دیدگاه انسان تا حد زیادی این شباهت خود را به خدا در اثر گناه از دست داد. این شباهت یا پارسایی اولیه در اتحاد ما با مسیح دوباره احیا میشود ...
-
تشریح مثلهای عیسی / سامری نیکو
مَثَل سامری نیکو در مورد لطف و شفقت است، لطفی که همۀ موانع نژادی و مذهبی را در هم میشکند. این مثل در مورد محبت به همسایه است هر چند که آن همسایه کسی جز دشمن ما نباشد...
-
آیا پادشاه مرا میشناسید؟
پادشاه من از هفت نظر پادشاه است:.....
-
آن شب مهآلود
روز یکشنبه صبح باز مجبور بودم که به خواهش پدرم در کلیسا حاضر شوم. در خانه ما همیشه باید آدم را وادار به کاری کنند که خوشش نمیآید و این بار اول نبود....