Displaying 111 - 120 of 274 results
-
نجات از آرزوی مرگِ یار داستان زندگی منصوره
من در خانوادهایی بسیار مرفع و سرشناس بزرگ شدم و با شخصی ازدواج کردم که بسیار عاشقش بودم و زندگیمان در اوج خوشبختی سپری میشد. به شوهر و فرزندانم میبالیدم و در خوشی و سعادت از بهترین نعمات خداوند برخوردار بودم ...
-
برگرفته از داستان زندگی مراد (التیام ازتعصب)
احساس ترس و ناامیدی همۀ وجودم را آزار میداد و قادر نبودم به کسی اعتماد کنم. تنفر تنها حسی بود که در من اوج میگرفت و کینۀ بزرگی به دل گرفته بودم و...
-
داستان زندگی رضا سیاهچالِ شهوت
روز به روز بیشتر در گناه فرو میرفتم و حالت شکستگی و غم و اندوه خیلی عجیبی به من دست داده بود که در نهایت دست به خودکشی زدم و وقتی که چشمانم را باز کردم خودم را در بیمارستان دیدم و قرار بود که مرا به بخش روانی بفرستند.
-
از موت به حیات
من حدود 73 پیش در شهر خرمشهر واقع در جنوب ایران، در خانوادهای مسلمان و متعصب بهدنیا آمدم. بهعلت نزدیکی خرمشهر به بندر بصره در کشور عراق و همچنین اقامت برخی از اقوام پدریام در عراق، دوران جوانی و تحصیل را بهطور متناوب ...
-
مروری بر زندگی شهدای کلیسای ایران/۲
در شمارۀ قبل، تاریخچۀ زندگی سه تن از شهیدان برجستۀ کلیسای ایران را بهاختصار بررسی کردیم. در این شماره ...
-
در ستایش مسیح
عیســی یعنـی عشــق یعنــی جان، خرد
-
ترازوی با تقلب، سنگِ تمام!
راستی و درستکاری و صداقت از خصائلی است که در کتابمقدس بسیار مورد تأکید واقع شده، اما افسوس که در موعظهها و تعالیم کلیسا کمتر مورد توجه قرار میگیرد...
-
داستان زندگی جانپناه
یادم میآید که در خیابانها و کوچهها بهدنبال چوب و مقوا میگشتیم که در بخاری خانه بسوزانیم تا گرم شویم و چون خانۀ ما قدیمی بود یک شب به آتش کشیده شد و ما بدون سر پناه در آن سرمای زمستان بدون خانه ماندیم.
-
زندگینامۀ خواهر شیوا حبیبزاده
تقریباً سه ماه پیش خواهر عزیز ایمانی ما شیوا حبیبزاده پس از ۱۹ سال جنگ با بیماری سرطان در خداوند عیسای مسیح خوابید. بسیاری از افرادی که او را میشناختند از ایمان، صبر و استقامت و محبت عجیب خواهر شیوا داستانها نقل کردهاند.
-
پس مثل ایشان مباشید
«خوشابهحال مسکینان در روح زیرا ملکوت آسمان از آن ایشان است. خوشابهحال ماتمیان زیرا ایشان تسلی خواهند یافت. خوشابهحال حلیمان زیرا ایشان وارث زمین خواهند شد...»