Displaying 91 - 100 of 117 results
-
تاریخ مسیحیت در ایران
ممکن است اینگونه تصور کنیم که مسیحیت هیچگونه ارتباط تاریخی با ایران نداشته است ولی بررسی این مقالات موجب خواهد شد که به این ارتباط دیرینه بیشتر پی ببریم و مسیحیت را یک آیین کاملاً جدید و بیگانه برای ایرانیان ندانیم....
-
مروری بر زندگی شهدای کلیسای ایران
اکنون قریب به ده سال از زمانیکه سه تن از مردان برجستۀ کلیسای ایران بهخاطر ایمان به مسیح بهدست کوردلانی خدانشناس ناجوانمردانه بهقتل رسیدند میگذرد...
-
پای سخن دوست/۴۵
س: من حتی بعد از ایمان به مسیح خود را راحتتر حس میکنم که روسری بپوشم. اما در بعضی از مجامع خارج از کشور به من ایراد میگیرند که تو چطور مسیحی هستی که هنوز روسری میپوشی...
-
اگر مسیح برنخاست...
قیام جسمانی مسیح از مردگان از مهمترین ارکان ایمان مسیحی است. این ویژگی ایمان مسیحی آن را از همۀ ادیان و مکاتب فکری و معنوی دیگر متمایز میسازد...
-
آشنایی با سینمای روبر برسون
«همه چیز فیض خداوند است». این جملهای است که کشیش جوانی که شخصیت اصلی فیلم «خاطرات یک کشیش دهکده» است، در لحظۀ مرگ بر زبان میآورد...
-
درخشندهای با آغوشِ باز
در یک خانوادۀ نه چندان مذهبی در یکی از شهرهای شمال شرقی ایران به دنیا آمدم. از دوران کودکی علاقه زیادی به فعالیتهای ورزشی داشتم و از آنجا که اکثر امکانات ورزشی محل در اختیار مسجد بود، بیشتر اوقات فراغتم را در مسجد محل میگذراندم. به همین دلیل خیلی سریع …
-
رینهارد بونکه: بزرگترین مبشر آفریقا
در سال ۱۹۷۳ یک مبشر پنطیکاستی آلمانی با اشتیاقی عجیب خود را برای موعظه انجیل در "ماسِرو" در جنوب غربی آفریقا آماده میکرد. نام او "رینهارد بونکه" بود. معمولاً تعداد زیادی به جلسه بشارتی او نمیآمدند. گاهی در یک روز خوب حداکثر پنجاه نفر از جلساتش استقبال میکردند. ولی این بار با دفعات قبلی فرق داشت
-
سرزمین اسرائیل از دیدگاهی دیگر
خدا بهخاطر عهد خود با ابراهیم، سرزمین اسرائیل را به یهودیان بخشیده است؛ عهدی که بر اساس آن، فرزندان ابراهیم جاودانه وارث سرزمین کنعان خواهند بود....
-
پای سخن دوست/۴۶
من درگیر یک جنگ درونی هستم؛ سالها قبل از ایمان آوردن به عیسای مسیح با خانوادهام قطع رابطه کردم و دلایل منطقی هم برای این کار داشتم ...
-
صعود عقاب
ما انسانها از لحاظ طبیعی متعلق به زمین هستیم. قانون جاذبه ما را به زمین چسبانده است. برای همین به پرندگان با حسرت نگاه میکنیم و با مزمورنگار همصدا میشویم که: «کاش مرا بالهای کبوتر بود، تا پرواز کرده، میآسودم؛ آری، به دوردستها میگریختم و در صحرا مأوا میگزیدم