پای سخن دوست/۴۶
اگر به روح زیست میکنیم، به روح نیز رفتار کنیم (غلاطیان ۵:۲۵)
خوانندگان عزیز مجلۀ کلمه،
خوشحالیم که مسائل خود را با ما در میان میگذارید. امیدواریم که بتوانیم در عبور از این مشکلات با شما همدردی کنیم. ما ادعای آن نداریم که پاسخ تمامی مشکلات شما را میدانیم، اما سعی میکنیم دانستهها و تجارب خود را با شما درمیان بگذاریم و گوشی شنوا باشیم برای گفتههایتان. باشد که خداوند در این مسیر ما را یاری فرماید.
با آرزوی توفیق
س: من درگیر یک جنگ درونی هستم؛ سالها قبل از ایمان آوردن به عیسای مسیح با خانوادهام قطع رابطه کردم و دلایل منطقی هم برای این کار داشتم. حالا میدانم که بهعنوان یک مسیحی باید رابطۀ مسالمتآمیزی با اطرافیانم بهخصوص خانوادهام داشته باشم، اما در عین حال وجود آنها باعث مشکلات زیادی در زندگیم میشود، به عقیدۀ شما چه باید بکنم؟
دوست عزیز،
ج: پولس رسول میفرماید که خدا ما را به صلح و سلامتی فراخوانده است (اول قرنتیان ۷:۱۵). اینکه گفتید باید با خانواده و اطرافیان خود رابطۀ مسالمتآمیز داشته باشید بیانی است بسیار درست و روحانی. اما چون از ماهیت مشکل بیاطلاعیم نمیدانیم چه بگوییم! اگر مقابله با مشکل از توان شما خارج است و یا موجب تضعیف ایمان و ارتباطتان، شاید بهتر باشد که دوری و دوستی اختیار کنید و اگر مشکل قابل حل است از مشاورۀ شبان و دوستان با تجربۀ خود بهره بگیرید. بههر جهت محبت کردن خانواده از وظایف یک مسیحی و از خصوصیات والای انسانی است و اطمینان داریم شما در انجام آن سعی تمام خواهید کرد.
س: من با یک پسر بیایمان دوست شدم و بعد از مدتی که از دوستیمان گذشت او از من خواست که با او رابطۀ جنسی داشته باشم، من بهدلیل اعتقاداتم حاضر نشدم و به او گفتم که روابط جنسی قبل از ازدواج گناه است، او مرا مسخره کرد و گفت مگر آدم و حوا ازدواج کرده بودند و آیا در عهدعتیق ازدواج به روش امروزی وجود داشت؟ این صحبت او من را هم به این سؤال وا داشت که در ایام قدیم مردم چطور ازدواج میکردند؟ و چرا داشتن روابط جنسی بدون اجرای مراسم عقد و ازدواج گناه است؟ آیا این هم جزء شریعت نیست؟
خواهر گرامی،
ج: آدم و حوا، نه دوست پسر و دختر و نه از دو مذهب مختلف، بلکه سر نسل بشر و اشرف مخلوقات خدا بودند و به امر آفریدگار خود نیز بنیان اولین ارتباط بشری و خانوادگی را گذاشتند. پس قیاس آنها با وضعیت شما قیاس چندان صحیحی نیست (غلاطیان ۵:۲۴). مشکل شما مشکل بسیاری از جوانانی است که تغییر مذهب میدهند و به ادیان دیگر ایمان میآورند. من نیز بهسهم خود سالها با این مشکل در کشاکش بودهام. در پاسخ به سؤالتان به چند نکته اشاره میکنم. ازدواج دو شخص از مذاهب مختلف باعث بروز مشکلات فراوان است و ما مسیحیان خوانده شدهایم با کسانی تشکیل خانواده دهیم که از لحاظ روحانی با ما همسو و همموضعاند. البته پرواضح است که اگر طرف غیرمسیحی کلام خدا را بپذیرد و نه صرفاً بهخاطر ازدواج، بلکه قلباً به محبت و نجات خدا که در مسیح آشکار شده ایمان بیاورد عضو جامعۀ الهی میشود و ازدواج با او از لحاظ روحانی مانعی نخواهد داشت.
دو شخص برای ازدواج باید در چهار زمینه با هم تفاهم و سازگاری داشته باشند: از لحاظ فکری، روحانی، احساسی و فیزیکی. و طبیعی است که برای دستیابی به شناختی جامع و کافی به صرف وقت و معاشرت نیاز دارند. ازدواج عهدی مقدس، و پیوندی است که خدا همواره آن را برای ارتباط دو انسان تأیید کرده است. از بُعد دیگر، ازدواج امری است فرهنگی که ریشه در تاریخ و تمدنهای گوناگون بشری دارد و اینکه مردم در عهدعتیق چگونه ازدواج میکردند و معیارهایشان چه بوده جای بحث و گفتگوی بسیار دارد که در این چند سطر نمیگنجد.
اما در ارتباط با ازدواج میتوان چند اصل کلی از کلام خدا استخراج کرد که فکر میکنم برای ما راهگشا است. الف- ارتباط جنسی و آنهم از سر هوا و هوس و صرفاً برای ارضاء نفس مطابق با ایمان مسیحی نیست. ب- رابطۀ جنسی امری است مقدس که باید در بستر شناخت، محبت، درک و تعهد متقابل انجام شود. ج- صرفاً مراسم عقد و ازدواج نیست که به رابطۀ جنسی و همه جانبۀ بین دو فرد ارزش و قداست و مشروعیت میبخشد بلکه محبت، سرسپردگی، درک و تعهد متقابل. مراسم ازدواج اعلام عمومی یک پیوند است که طی آن حاضرین برای زوج نوپا دعا و طلب برکت میکنند و آن زوج نیز خود را مسئول میشمارند که در قبال خانودۀ الهی وفادار و امین بمانند. فراموش نکنید که کلام خدا ما را هدایت میکند که از عقل سلیم و عرف اجتماع تا بدان حد که همسو با ایمان مسیحی است پیروی کنیم. حال شما که مسیحی هستید و روح خدا در شما ساکن است خود قضاوت کنید که از ارتباط با فرد مذکور چه میطلبید؟
س: من یک خانم ۵۸ ساله هستم و بهمدت ۴۰ سال سیگار میکشم. از زمانی که ایمان آوردهام میدانم که باید سیگارم را ترک کنم و بارها سعی کردهام، دعا کردهام و از مسیح کمک خواستهام اما موفق نبودهام و هر بار وضع جسمیام خراب شده است. خیلیها فکر میکنند که ایمانم ضعیف است و میگویند چطور یک معتاد به هروئین آزاد میشود اما یک سیگاری نمیتواند. من از این بابت زجر میکشم ولی واقعاً قادر نیستم رها شوم، خواهش میکنم شما کمکم کنید؟
خواهر گرامی،
ج: ترک عادات دیرینه بعضاً آنگونه که ما تصور و یا آرزو میکنیم چندان ساده نیست. اگر چه در مسیح خلقت روحانی تازه مییابیم اما از یاد نبریم که این جسم فانی روزی به بقا آراسته خواهد شد و بینقص در جلال خواهد زیست. منشأ رفتار و اعمال ما، پندار و نگرش ما است (غلاطیان ۵:۲۲). اگر شما عمیقاً بهیقین رسیدهاید که این عمل نادرست و زیانبار است این نگرش بهیقین در رفتار شما نیز اثر خواهد گذاشت. خوشحالیم که شما بارها سعی کردهاید اگرچه کاملاً موفق نبودهاید و ایمان داریم باز هم سعی خواهید کرد تا آنکه موفق شوید این عادت را تحت کنترل خود درآورید.
خدا ما را مثل بچههایی ساخته که راه رفتن را نمیآموزند مگر بارها و بارها زمین بخورند، ولی روزی روی پای خود میایستند. خدا نیز مثل پدر شما منتظر زمینخوردنهای بعدی شما و در نهایت راهرفتنتان است. این پدر مهربان هرگز از شما ناامید و مأیوس نمیشود. هرچند فردی محتاط هستم و در آنچه میگویم جوانب احتیاط را رعایت میکنم اما میخواهم جسارت اختیار کنم و بگویم که در خون مسیح آزادی هست و هیچ عادت ناهنجار و زیانبار و هیچ گناهی نمیتواند یک مسیحی بیدار و با ایمان را در اسارت خود درآورد. در خون مسیح آزادی هست اگر چه این آزادی را در طول سالیان بسیار و همراه با رنج و محنت تجربه کنیم.
در پایان خواهشمندم از مشاورۀ پزشکی، وسایل موجود، پیادهروی، شنا و هر آنچه خدا از طریق انسان و برای بهبودی او مهیا کرده بهره بگیرید و هرگز دلسر و مأیوس نشوید.
س: زنی هستم چهل ساله و در خارج از ایران به مسیح ایمان آوردهام. در دوران نوجوانی در ایران پیرو مد و همچنین انواع خوشگذرانیها بودهام و از آنها هیچ سودی جز پشیمانی ندیدهام. حالا دختر نوجوانم دارد همان اشتباهت مرا مرتکب میشود و وقتی به او نصیحت میکنم میگوید: «تو هم نوجوان بودی این کارها را میکردی چرا من نکنم؟» بهنظر شما من باید چگونه رفتار کنم؟
خواهر گرامی،
ج: خوشحالیم که در پی آن هستید که فرزند خود را در ایمان و خداترسی تربیت کنید. اما ذکر چند نکته در این مسیر ضروری بهنظر میرسد. اول اینکه خوشپوشی و خوش بودن مخالف ایمان مسیحی نیست و چه خوب میشد اگر تمامی مسیحیان معروف به خوشپوشی و خوشگذرانی (البته بهمعنای سالم آن) بودند. شما نمیتوانید از دختر نوجوان خود انتظار داشته باشید از تمام آنچه شما به تجربه مضر دانستید، چشم بپوشد بلکه میتوانید او را راهنمایی کنید که در حین خوشپوشی و رسیدگی به وضع ظاهر و بیرون رفتن با دوستان، خدا را همواره در مد نظر داشته باشد. در واقع خدا را ناظر و حاکم بر تمامی عرصههای زندگی خود بداند و از محبت و فیض او بهرهمند شود.
به تجربه ثابت شده که نمیتوان انسان را بهزور وادار به درستکاری و رفتار صحیح کرد. اگر او محبت خدا را باور کند و روح خدا را در خود داشته باشد اهرم کنترل درونی را خواهد داشت که هیچچیز نمیتواند بر آن غلبه کند. این دقیقاً قلب عهد جدید خدا با انسان است. او به انسان قلبی گوشتین میدهد که احکام خدا بر آن نوشته میشود (حزقیال ۱۱:۱۹ و ۳۶:۲۶). در واقع نصیحت و راهنمایی شما زمانی مؤثر واقع میشود که به گوشی شنوا و قلبی پذیرا زمزمه شود. پس خواهش من این است که به جای نصیحت و بعضاً اجبار با او از محبت مسیح بگویید و او را بیشتر با فیض خدا آشنا کنید. البته رابطه با دوستان مسیحی خوب نیز در این رهگذر بسیار مؤثر خواهد بود.
س: قبل از ایمان به مسیح، من و دوستانم مرتب دوره داشتیم و نقل محفل ما غیبت از این و آن بود. پس از اینکه به مسیح ایمان آوردم خداوند مرا نسبت به این عادت بد ملزم کرد. اما متأسفانه دوستانم مرا راحت نمیگذارند و مرتب به من میگویند تو خشکه مقدس شدی و از پاپ کاتولیکتری؛ و وقتی مرا میبینند صلیب میکشند. آنها را دوست دارم و نمیخواهم رابطهام با آنها قطع شود. لطفاً مرا راهنمایی بفرمایید.
خواهر گرامی،
ج: بیمقدمه و رک بگویم، غیبت یکی از رذایل اخلاقی است که برای آن هیچگونه توجیه منطقی و اخلاقی وجود ندارد. اینکه خدا شما را نسبت به این عادت وحشتناک ملزم کرده جای شکرگزاری دارد و مایۀ تشویق و تسلی است که شما برای هدفی مقدس و نیکو رنج میبرید (اول پطرس ۴:۱۵-۱۶). پس خستهخاطر و دلسرد نشوید و بدانید که عملتان مایۀ خشنودی خدا و انسانهای نیکوکار است. فکر میکنم برای تداوم دوستی و در عین حال حفظ قداست و ارزشهای والای مسیحی، رنج خواهید کشید اما همانگونه که خداوند فرمود خوشابهحال شما! دوستانتان هرچند مایۀ آزار شما هستند اما به مرور زمان به اشتباه خود در مورد شما پی خواهند برد و از شما بهعنوان انسانی صالح و مصمم به درستکاری یاد خواهند کرد. مطمئنم که با حفظ ایمان خود و محبت خالص و بیدریغ نسبت به دوستانتان بهمرور زمان به این هدف دست خواهید یافت.
س: معنی حسرت در انجیل چیست؟ آیا افسوس خوردن از چیزی که نداریم، یا اینکه به معنی ناراحتی از از دست دادن چیزی است که داشتهایم و علاج روحانی آن چیست؟
دوست عزیز،
همانطور که خود نیز اشاره کردهاید، انسان به دلایل مختلفی دچار حسرت و اندوه میشود. یا برای عدم دستیابی به هدفی که در گذشته دنبال کرده و یا کامیابی و سعادتی که از دست داده است. نمونۀ بارز این موضوع در عهد جدید عیسای مسیح است که به اورشلیم نگریست و با حسرت و اندوه گفت: «ای اورشلیم، ای اورشلیم، چند بار خواستم ...» اما نکتۀ جالب اینجا است که هرچند اورشلیم در نقشۀ خدا شکست خورده بود اما خدا از آن مأیوس و سرخورده نشد و تا پای جان ایستاد تا بنای اورشلیمی جدید را بگذارد که هر روز و هر آن بهکمال خود نزدیکتر میشود.
ما مسیحیان نیز دچار حسرت و اندوه میشویم اما پولس رسول تشویقمان کرده که آنچه را در گذشته مایۀ شکست ما بوده پشتسر بگذاریم و به آینده بنگریم (فیلیپیان ۳:۱۳). به پیشوا و کاملکنندۀ ایمان ما که قادر است ما را به کمال رهنمون شود (عبرانیان ۱۲:۲) چشم بدوزیم. پس خواهش من این است که در مواجه با این مشکل رهنمود عهدجدید را در پیش بگیرید.