Displaying 121 - 130 of 277 results

  • شادی در نجات خدا

    در یک خانوادۀ متوسط به دنیا آمدم و دوران کودکی را با ناسازگاری‌ها گذراندم و در نوجوانی به اتفاق دوستانم گروهی را تشکیل دادیم به نام "پسران وحشی" و بچه‌ها اسم من را "استاد" گذاشته بودند.از نظر اخلاقی خیلی عصبی بودم طوری که...

  • شفا در زخم است

    بر سرِ ره کودکی اِستاده بود، بس نحیف و لاغر و لرزان چو بید، موج می‌زد اشکِ غم در دیدگان، گشتِ چشمانش به هر سو می‌دوید. گونه‌ها از آتشِ غم تابناک،

  • چرا خدا مرا برکت نمی‌دهد؟

    همه ما می‌دانیم که خدا به‌نوعی ما را برکت می‌دهد. همگی ما از نعمتِ حیات برخورداریم و می‌توانیم آزادانه تنفس کنیم. همه ما از آفتاب و بارانی که خدا بر جمیع آدمیان می‌فرستد بهره می‌بریم

  • شیوۀ مسیحی تربیت فرزندان/۲

    اجازه دهید شما را به شبی ببرم که فرزند اول‌مان به دنیا آمد. شوهرم که تازه پدر شده بود و از این بابت بی‌نهایت خوشحال بود و احساس غرور می‌کرد، لحظاتی پیش اتاق بیمارستان را ترک کرده و به خانه رفته بود، و اکنون من و دختر نوزادم تنها بودیم ...

  • از موت به حیات

    من حدود 73 پیش در شهر خرمشهر واقع در جنوب ایران، در خانواده‌ای مسلمان و متعصب به‌دنیا آمدم. به‌علت نزدیکی خرمشهر به بندر بصره در کشور عراق و همچنین اقامت برخی از اقوام پدری‌ام در عراق، دوران جوانی و تحصیل را به‌طور متناوب ...

  • تأملات روحانی/۳۵

    در دعا خدا ما را به خانۀ خود دعوت می‌کند. خدا ما را به اتاق‌نشیمن خانۀ دل خود دعوت می‌کند، جایی که می‌توانیم راحت باشیم و همه چیز را آزادانه با او در میان بگذاریم.

  • تأملات روحانی/۳۳

    عشق واقعی آمیخته با درد و رنج است. عیسی بر صلیب رنج را برخود هموار کرد و جان داد تا عشقش را ثابت کند. مادر نیز برای تولد فرزندش، رنج می‌کشد تا عشق را نثار کودک کند. اگر به واقع یکدیگر را دوست دارید، آن را با ایثار خود اثبات کنید.

  • تأملات روحانی

    هنگامی که مهر شما را فرا می‌خواند، از پی‌اش بروید،اگر چه راهش دشوار و ناهموار است.

  • صلیب من که به‌خاطر گناهان تو برپا شد

    من در خانواده‌ای نسبتاً مذهبی بزرگ شدم. یادم می‌آید همه ساله چندین بار در منزل‌مان مراسم دعا و روضه‌خوانی برگزار می‌شد. مادرم سفره می‌انداخت و بانوان محل را به این مراسم دعوت می‌کرد. ما فکر می‌کردیم که با انجام این‌گونه مراسم می‌توانیم خدا را راضی نگاه ...

Pages