وطن آسمانی ما
۶ دقیقه
ما در زمانی زندگی میکنیم که بسیاری از دوستان ما بهخاطر دلایل مختلف وطن خودشان را ترک کردهاند و مجبور هستند در جاهای دیگر با یک زبان و فرهنگ دیگر بسر ببرند. به همین جهت خیلیها احساس میکنند که آواره و سرگردان شدهاند و دیگر نمیدانند به کجا تعلق دارند.
چقدر جالب است که کتابمقدس تعلیم میدهد که همۀ ما بهعنوان ایمانداران مانند اشخاص سرگردان زندگی میکنیم و در این جهان غریب و بیگانه هستیم. بهاین ترتیب، کتابمقدس نشان میدهد که این حقیقت یک مکاشفۀ جدید نیست، بلکه ایمانداران ۴۰۰۰ سال پیش نیز این موضوع را فهمیدند.
این مقاله مبتنی بر آیات مختلف از رسالۀ عبرانیان فصلهای ۱۱، ۱۲ و ۱۳میباشد، چون در آنجاست که در مورد آن قهرمانان ایمان میخوانیم، قهرمانانی نظیر ابراهیم که با اطاعت از فرمان خدا و با ایمان به او، وطن خود را ترک کرد و تمام عمر خود را در سرزمینی غریب بسر برد (۱۱:۸-۹و ۱۳). چرا ابراهیم حاضر بود در یک کشور خارجی زندگی بکند؟ «ابراهیم چنین کرد، چون در انتظار شهری بود با بنیاد استوار که معمار و سازندهاش خداست... آنها که خود را غریب و بیگانه میدانند، صریحاً نشان میدهند که هنوز به دنبال وطنی برای خود میگردند.
اگر آنها هنوز برای زمینی که ترک کرده بودند دلتنگ میبودند، فرصت کافی داشتند که به آنجا مراجعت کنند؛ اما در عوض میبینیم که آنها مشتاق مملکتی بهتر- یعنی مملکت آسمانی- هستند. به این جهت خدا عار ندارد که خدای آنان خوانده شود، زیرا شهری برای آنان آماده کرده است» (۱۱:۱۰ و ۱۴-۱۶). بنابراین آنها دنبال وطنی برای خود میگشتند- وطن و مملکتی آسمانی و بهتر که در این جهان پیدا نمیشود؛ خدا مملکت و شهر روحانی برای آنها آماده کرده بود. ولی موضوع این است که ما امروز در قرن بیستم در همین امید و وعده شریک میشویم: «زیرا برای ما در این جهان شهری ابدی وجود ندارد و به این جهت ما جویای شهری هستیم که به زودی ظاهر میشود» (۱۳:۱۴).
این شهر نیز مثل پادشاهی خدا یک واقعیت در زمان حال دارد و یک واقعیت در آینده. از یک لحاظ طبق ۱۳:۱۴ هنوز وارد آن نشدهایم و این امیدی است برای آینده. ولی از لحاظ دیگر بهخاطر ظهور اولیه مسیح ما الان میتوانیم وارد برکات وطن آسمانی خود بشویم و آنها را تجربه کنیم. بعضی ایراد میگیرند که مسیحیت وعده میدهد که مردم در دنیای آینده خوشبخت خواهند شد نه در این جهان. ولی همانطور که مسیح در یوحنا ۱۰:۱۰ فرمود زندگی کامل الان امکانپذیر است.
حالا این شهر و وطن روحانی چه خصوصیاتی دارد؟ ما به چه تعلق داریم؟
ما متعلق به یک پادشاهی روحانی هستیم (۱۲:۱۸-۲۱)
در این آیات مقایسهای بهعمل آمده با تجربۀ بنی اسرائیل وقتی که به کوه سینا رسیدند و نشان میدهد که چه تضاد و تفاوتی بین کوه سینا و کوه صهیون وجود دارد. کوه سینا شامل آتش مشتعل، تاریکی، تیرگی و گردباد بود و قابل لمس بود ولی «تقرب نجستهاید به کوهی که میتوان لمس کرد» (آیۀ ۱۸ترجمۀ قدیمی). ما به «آن راه تازه و زندهای که مسیح به روی ما باز کرده» (عبرانیان ۱۰:۱۹ و ۲۰) آمدهایم. این یک امر جسمانی نیست بلکه روحانی است. چه آرامش و امنیتی بوجود میآید وقتی ما میدانیم به کجا تعلق داریم! تجربه کردن این حقیقت در زندگی ما از همه چیز مهمتر است. بهخاطر همین ناآرامی است که بعضیها از کشوری به کشوری دیگر، بهدنبال امنیت، ثبات و پایداری میروند و نمیدانند که نیاز اصلی آنها روحانی است. به همین جهت خدا در جای اول میخواهد ما را در ملکوت خود قرار دهد- همانجا که پر از آرامش و شادی در روحالقدس است.
ما متعلق به یک پادشاهی ابدی هستیم (۱۲:۲۲ و ۲۴)
همه چیز در این دنیای فانی، زودگذر و موقتی است. ولی شهر خدا ابدی است چون شهر خدای زنده است و مقصد ما همین است: «ما تابع کشور آسمانی هستیم» (فیلیپیان ۳:۲۰). و پولس میفرماید «شما... دیگر غریب و بیگانه نیستید بلکه با مقدسین خدا هموطن و اعضای خانوادۀ خدا هستید» (افسسیان ۲:۱۹). چه افتخار بزرگی که میتوانیم اطمینان داشته باشیم که به کجا میرویم و بدانیم که برعکس این دنیا که همه چیز از بین میرود، ما به یک وطن ابدی تعلق داریم.
ما متعلق به یک پادشاهی تزلزلناپذیر هستیم (۱۲:۲۵-۲۸)
ملل این دنیا متزلزل میشوند ولی در آیۀ ۲۸ اشارهای هست به آن پادشاهی تزلزلناپذیری که خدا به ما میدهد. بنابراین، وقتی حوادث این دنیا را مشاهده میکنیم، دچار هراس و ناامیدی نمیشویم چون ما متعلق به یک پادشاهی تزلزلناپذیر هستیم. اعتماد و توکل ما به خداست و بقول داود ما باید "بر خداوند توکل" کنیم و در نتیجه «در زمین ساکن باش و از امانت پرورده شو» (مزمور ۳۷:۳).
حالا طبق آیات ۲۵-۲۸ در عبرانیان ۱۲ عکسالعمل ما چیست؟
۱- ما باید سپاسگزار باشیم (۲۸)
«خدا را برای آن پادشاهی تزلزلناپذیری که او به ما میدهد سپاس گوییم». خدا ما را همانطوری که هستیم میپذیرد بنابراین میتوانیم دست از تلاش بکشیم چون خدا از طریق فیض خود پادشاهی خود را در اختیار ما میگذارد. پس با توجه به فیض و برکات خداوند، ما باید همیشه سپاسگزار باشیم.
۲- ما باید به کلام او گوش کنیم (۲۵)
«مراقب باشید که از شنیدن صدای او که سخن میگوید رو نگردانید». خواهش میکنم خوب توجه بفرمایید که این آیه از فعل زمان حال استفاده میکند. خدا هنوز سخن میگوید و میخواهد توجه ما را جلب بکند. خدا امروز از کلامش سخن میگوید و ما نه فقط باید به این کلام گوش کنیم بلکه باید اطاعت هم بنماییم. «شما باید بر طبق کلام او عمل کنید و فقط با شنیدن خود را فریب ندهید» (یعقوب ۱:۲۲). و معنی ملکوت خدا همین است. خدا بهعنوان پادشاه میخواهد بر همه چیز در زندگی ما حاکم باشد. بنابراین ما باید به چیزهای آسمانی دل ببندیم و ارادۀ او را مقدم بشماریم تا ارادۀ خدا همانطور که در آسمان اجرا میشود، در زمین از طریق ما نیز اجرا شود (متی ۶:۱۰).
۳- ما باید او را پرستش و خدمت کنیم (۲۸)
«او را آنطوری که مقبول اوست عبادت نماییم، یعنی با خوف و احترام زیرا خدای ما در واقع آتشی است که میسوزاند». یکی از نتایج دیگر این حقیقت که ما متعلق به پادشاهی خدا هستیم، این است که ما با عبادت پسندیده، خداوند را هم پرستش خواهیم کرد و هم خدمت. و ما باید با خوف و احترام این کار را انجام بدهیم چون خدای ما آتش فرو برنده است. آتش مخصوصاً قدوسیت و پاکی خدا را نشان میدهد. آتش کوه سینا متعلق به زمان گذشته است ولی آتش خداوند یعنی قدوسیتش هیچوقت خاموش نمیشود. هر ایمانداری میداند که در حضور آن نور روشن تمام گناهانش نمایان میشود ولی خوشحال است که بهوسیلۀ فیض خدا تمام گناهانش در شعلههای آتشین نابود میشود. همانطوری که در آیۀ ۲۴ میخوانیم «و پیش عیسی، واسطۀ پیمان تازه که خون ریختۀ او حاکی از پیامی بهتر از خون هابیل است آمدهاید».
پس در نتیجه ما خدا را شکر میکنیم که ما را از آن حالت آوارگی و سرگردانی روحانی در آورده است و ما را به وطن خود منتقل کرده است و سپاسگزاریم برای آن برکات روحانی که الان نصیب ما شده و منتظر و جویای آن شهری هستیم که بطور کامل در آینده ظاهر خواهد شد.