نگاهی گذرا به پیرامون خود
۴ دقیقه
جهان معاصر، جهان کشمکشها و تعارضات و مخاصمات بیپایان و چارهناپذیر است. تلاشهای جهانی برای رسیدن به اتحاد و یگانگی در بین ملل، بیش از هر زمان دیگری در تاریخ فزونی گرفته است و اقدامات وحدتآفرینی چه در سطوح ملی و چه در سطوح فرامِلّی چون سازمان ملل و اتحادیه اروپا صورت میگیرد تا جامعه انسانی را هر چه بیشتر در قالب اتحادیههای منطقهای و قارهای و در نهایت جهانی متشکل سازد و با طرح آرمانهایی جهانی و فراملی به رویای جامعهای جهانی که همه انسانها با نژادها و زبانها و ملیتها و فرهنگهای گوناگون در آن در صلح و آرامش و مسالمت میزیند، تحقق بخشد. براستی در نیل به وحدتی جهانی و از بین بردن دشمنی و عداوت، انسان معاصر در کجا ایستاده است؟
نگاهی گذرا به اطراف خودمان بیندازیم. فقط مروری گذرا بر وقایع چند سال اخیر و تنشها و مخاصمات خونین معاصر، ما را در مورد این همه تنش و مخاصمه قومی و ملی و نژادی شگفتزده میسازد. در صحنۀ سیاسی معاصر، مخاصمات خونینی بین ملتها و اقوام گوناگونی که ناچار به زندگی مشترک در کنار یکدیگر هستند وجود دارد و احساسات ملی و قومی، نه در قالب حرکتهایی اصیل و فرهنگی در جهت حفظ هویت ملی و بازشناسی آن، بلکه در قالب جنبشهای ملیگرایانه افراطی و سلطهجویانه بهتدریج بیشتر نضج میگیرند.
مخاصمه و عداوت نه فقط در بین ملتها، بلکه در بین نژادها نیز همواره جلوههای مذموم و وهنآوری داشته است و امروزه نیز ما شاهد این جلوههای مذموم هستیم. قرنها اسارت و بردگی وحشیانه سیاهپوستان هنوز از خاطر نرفته است و تنها بهتازگی پدیده منحوس آپارتاید در آفریقای جنوبی از بین رفته است؛ ولی میتوان نمونههای بسیاری از تحقیر و خوارشماری سیاهپوستان در نقاط مختلف جهان مشاهده نمود. در بسیاری از کشورها جنگ داخلی خونینی بین افراد و آحاد همان ملتها در جریان است و گروهها و احزاب متفاوت سیاسی یا قبایل و طایفهها بیرحمانه یکدیگر را میکشند و غیر نظامیان بیگناه را قتل عام میکنند.
در درون هر جامعه نیز میتوان گروهبندیهای متعددی دید و هر گروه نیز منافع خودش را دنبال میکند و تعارض و عداوت بین منافع گروههای مختلف گاه شکل آشتیناپذیری بهخود میگیرد و بدینسان ما شاهد منازعات طبقاتی، صنفی، جنسی... در درون جوامع مختلف هستیم. البته هدف ما این نیست که ملتها و گروهها و طرفین درگیر را با یک چوب برانیم و تفاوتی بین ظالم و مظلوم نبینیم. ما در پی تجزیه و تحلیلهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی نیستیم، اما سعی میکنیم نگرشی الهیاتی در مورد شرایط جهان معاصر داشته باشیم.
در آغاز کتاب پیدایش میخوانیم که آدم پس از نااطاعتی از خدا، هنگامی که در برابر خدا قرار میگیرد، بجای پذیرش مسئولیت، زن خود حوا را متهم میسازد. اثرات گناه در نخستین واحد اجتماعات انسانی یعنی خانواده بلافاصله دیده میشود و انسان در دنبال کردن نفع شخصی خود حتی حاضر میشود نزدیکترین و صمیمیترین موجود به خود را مقصر قلمداد کند. در باب چهارم کتاب پیدایش شاهد قتل هابیل بهدست برادرش هستیم. چهره کریه گناه مجدداً خود را نشان میدهد و اثرات آن یکی دیگر از نزدیکترین روابط انسانی، یعنی روابط دو برادر را آلوده میسازد و بدینسان نخستین برادرکشی در تاریخ بهوقوع میپیوندد. پس از آن دامنه عداوت و دشمنی و دنبال کردن نفع شخصی، همه ابعاد روابط بشری را دربر میگیرد و کتابمقدس، تاریخی دردبار از گسست ترمیمناپذیر روابط را برای ما روایت میکند.
تصویری که از شرایط جهان معاصر ترسیم شد، بیانگر همین واقعیت تلخ است. تمایلات سلطهطلبانه و برتریجویانه انسان در قالب نهادهای ملی و اجتماعی سازمان مییابد و انسانها با گرد هم آمدن حول اهداف شیطانی و پلید، بهشکلی گروهی و نظامدار، جنایات هولناکی را مرتکب میشوند که بهشکل منفرد و مجزا قادر به ارتکاب این جنایات در ابعاد هولآور و وسیع نیستند.
یکی از عالیترین اهداف خدا که در نجاتی که توسط مسیح برای انسان مهیا نموده است متحقق میشود، از بین رفتن دشمنیها و مخاصمههای ملی، قومی، نژادی و فرهنگی در مسیح میباشد. مسیح دیوار جدایی را که در بین انسانهای مختلف وجود دارد برمیدارد و با از میان بردن قدرت گناه آنان را در خود متحد میسازد. تفکر و تأمل در مورد بدن مسیح و نقشۀ خدا از گرد آوردن همه فرزندانش در او، ما را در جهانی که مملو از جنگ و کشتار و خونریزی و مخاصمت است، امیدوار میسازد که صلح و سلامتی و آرامش و یگانگی بین همۀ انسانها در مسیح ممکن است. کاری را که خدا با فرستادن مسیح و تشکیل کلیسایش آغاز نمود، در زمان بازگشت ثانوی وی به کمال خواهد رسانید. امروزه ما مسیحیان علیرغم همه تفاوتهایی که میتوانیم با دیگران داشته باشیم، باید آنان را بپذیریم و محبت کنیم.
پیام ما برای این جهان سقوط کرده و مملو از دشمنی، محبت و پذیرش دیگران است و اگر چه میدانیم با این عملکردِ ما ریشه جنگ و دشمنی و عداوت کاملاً نمیخشکد، اما میدانیم در بین همه کسانی که مسیح را بپذیرند و در او باشند، از هر نژاد و قوم و ملتی که باشند، اتحادی عمیق و روحانی بوجود میآید. کلیسا بهعنوان بدن مسیح، عالیترین شکل اتحاد جهانی بین انسانها میباشد. مسیحیان مشتاقانه در انتظار روزی هستند که خداوندشان بازگردد و برای همیشه به دشمنیها و عداوتها و جداییها پایان بخشد.
در آن روز شاهد خواهیم بود که: «...اینک گروهی عظیم که هیچ کس ایشان را نتواند شمرد از هر امت و قبیله و قوم و زبان، همه پیش تخت و در حضور بره به جامههای سفید آراسته و شاخههای نخل بدست گرفته ایستادهاند و به آواز بلند ندا کرده میگویند: نجات خدای ما را که بر تخت نشسته است و بره را است» (مکاشفه ۷:۹ و۱۰).