نوبر روح
۱۶ دقیقه
مقدمه
پولس در رومیان ۸:۲۳ مؤمنان به مسیح را دریافتکنندگان "نوبر روح" میشمارد. عبارت "نوبر روح" جوهر نگرش پولس را دربارۀ روحالقدس در اختیار ما میگذارد و کلید مهمی برای درک دقیقتر جایگاه روحالقدس در زندگی مسیحی به ما میدهد. هدف من در این نوشتار، رهیابی به درک پولس و عهدجدید از روحالقدس و کار او از چشمانداز مفهوم "نوبر" است، به این امید که نه تنها به شناختی عمیقتر از این موضوع بسیار مهم رهنمون شود بلکه بر ابعاد دیگری از تجربۀ مسیحی نیز روشنایی افکند.
نالۀ خلقت
پولس در رومیان ۸:۱۸-۲۵ "دردهای زمان حاضر" را با "جلالی که در ما آشکار خواهد شد" مقایسه میکند و میگوید این دردها در مقایسه با آن جلال، هیچ است. سپس در توضیح این دردها به سه ناله اشاره میکند. نالۀ نخست، نالۀ تمامی خلقت است که در آیۀ ۲۲ به آن اشاره شده است. علت این ناله، گرفتار آمدن خلقت به فساد و تباهی است که در نتیجۀ گناه و سقوط نسل بشر بهوقوع پیوست. گناه انسان سبب شد که نه تنها خود او بلکه تمامی جهان به لعنت خدا دچار شود. در نتیجۀ این فساد، تمامی خلقت در حال درد کشیدن است و از شدت درد ناله برمیآورد. همۀ ناهنجاریهایی که در جهان مشاهده میشود اَشکال مختلف ظهور و بروز همین فساد است که گریبانگیر جهان آفرینش شده است.
ولی نالۀ خلقت نه نالۀ یأس و ناامیدی، بلکه نالهای است امیدوار. این ناله مانند نالۀ زن زائو است. زن زائو به هنگام زایمان ناله برمیآورد، ولی نالۀ او نالهای است امیدوار، زیرا چشمانتظار تولد انسانی نو در این جهان است. نالۀ خلقت نیز نالهای است امیدوار. خلقت چشمانتظار است تا از قید فساد رهایی یابد و در آزادی پرجلال فرزندان خدا شریک شود. آنگاه که نقشۀ نجات انسان به تحقق کامل برسد و فرزندان خدا در کمال نهایی خود ظاهر شوند، خودِ خلقت نیز نجات خواهد یافت. نجات خدا به عالم انسانی محدود نمیشود بلکه جهان طبیعت را نیز در بر میگیرد. خدا میخواهد تمامی خلقت را برهاند. خدا در خلقتِ نخست خود همه چیز را نیکو آفرید و قصد او این است که در مسیح تمامی خلقت نیکوی او، از جمله جهان مادی، دوباره احیا شود. ارادۀ او این است که همه چیز را در آسمان و بر زمین و در زیر زمین در مسیح جمع کند (افسسیان ۱:۱۰).
کتابمقدس این کار احیای خلقت نخستین را "خلقت تازه" مینامد (دوم قرنتیان ۵:۱۷). برخلاف آنچه برخی از مسیحیان گمان میکنند، خدا خلقت نخست را کاملاً از میان نخواهد برد. چنین چیزی به منزلۀ شکست خدا خواهد بود، حال آنکه رومیان ۸ آشکارا به نجات خلقت نخست و رهایی آن از قید فساد اشاره میکند. خلقت نخست در آزادی پرجلال فرزندان خدا شریک خواهد بود. البته خدا دنیای سقوطکرده را داوری خواهد کرد. قسمتهایی از کتابمقدس مانند دوم پطرس ۳:۷-۱۰ که به سوخته شدن جهان کهنه اشاره میکنند، باید بهعنوان داوری هر آنچه گناهآلود است تعبیر شوند و نه نابودی کامل خلقت نخست که بیشک با بیانات روشن رومیان در تضاد خواهد بود. خلقت تازه از بطن خلقت کهنه سر بر خواهد آورد و نتیجۀ پاکسازی خلقت کهنه به وسیلۀ آتش داوری خدا خواهد بود. ولی در زمان حاضر، خلقت درد میکشد و ناله بر میآورد. تمامی آفرینش منتظر روزی است که احیا شود.
نالۀ ایمانداران
ولی پولس به نالۀ دومی نیز اشاره میکند. تنها خلقت سقوطکرده نیست که ناله بر میآورد، بلکه فرزندان خدا نیز تا رسیدن به کمال نهایی و دخول به آزادی پرجلال خود، شریک درد و نالۀ خلقتند. آنها با اینکه روح خدا را دریافت کردهاند، در درون خود ناله دارند (۸:۲۳). ولی نالۀ آنها نیز نالهای امیدوار است. آنها امیدوارانه در انتظار کامل شدن فرزندخواندگی خود یعنی رهایی بدنهای خویش هستند. نجات مؤمنان هنوز کامل نشده است. آنها در انتظار و به امید چیزی هستند که هنوز آن را تجربه نکردهاند. با اینکه خدا دلی تازه به آنها بخشیده و روح آنها را احیا کرده است، ولی بدنهای آنها همان بدنهای کهنه و فسادپذیر است که همراه با تمامی طبیعت گرفتار تباهی شده است و از همین رو درد دارد و ناله برمیآورد. یکی از اَشکال مهم ظهور و بروز این تباهی، مبتلا شدن مؤمنان به انواع بیماریها و نهایتاً مرگ است. ولی خدا وعده داده است که روزی بدنهای مؤمنین نیز از قید فساد رهایی خواهد یافت و به صورت بدن پرجلال مسیح قیام کرده در خواهد آمد.
در اینجا لازم است به تفاوت بزرگی که میان دیدگاه مسیحی و دیدگاه یونانی در خصوص بدن وجود دارد اشاره کنیم. از دیدگاه یونانی، بدن و تمایلات آن علت همۀ مشکلات بشر است. روح انسان در زندان بدن گرفتار آمده و رستگاری، چیزی جز رهایی از زندان تن نیست. برخی به اشتباه تصور کردهاند که پولس نیز بر همین اعتقاد است. ترجمۀ قدیمی فارسی به این کجفهمی دامن زده است، زیرا از کلمۀ "جسم" برای ترجمۀ واژۀ یونانی sarks سود جُسته که در نامههای پولس نه به "بدن" بلکه بیشتر به طبیعت گناهآلود بشر و یا بهاصطلاح، نفس امّاره اشاره دارد. از دیدگاه مسیحی، بدن جزئی از خلقت نیکوی خداست که مانند همۀ ابعاد دیگر وجود انسان گرفتار گناه و پیآمدهای آن شده است. ولی نقشۀ خدا این است که روزی بدن انسان نیز کاملاً از قید گناه رهایی یابد و تا آن روز فرا نرسد نجات انسان هنوز ناقص است.
البته ابعاد دیگری نیز از زندگی و تجربۀ مسیحی هنوز از کمال نهایی فاصلۀ بسیار دارد. مسیحی هنوز از تأثیر نفس، دنیا و شیطان کاملاً در امان نیست. هر چند حاکمیت کامل گناه بر زندگی او در هم شکسته است و رژیم تازهای بر سرزمین وجود او حکمفرماست، ولی نیروهای شکستخوردۀ رژیم پیشین هنوز در قسمتهایی از این سرزمین مخفی هستند و در صورت یافتن فرصت مناسب، ضرباتی را بر او تحمیل میکنند و خسارتهایی میزنند. نفس، دنیا و شیطان کماکان دشمنانی خبیث و خطرناکند که همچنان برای تضعیف و فروپاشی رژیم تازه در اتحاد با هم عمل میکنند. مسیحی هنوز باید از شهوات نفس بگریزد، همشکل این دنیا نشود، و در برابر ابلیس بایستد. او در نبردی خونین درگیر است که در آن گاه زمین میخورد و زخمی میشود، و در نتیجه هنوز درد و ناله دارد.
اینجاست که پولس استعارۀ "نوبر" را برای روحالقدس بهکار میبرد. در پرتو آنچه دربارۀ رنجهای زمان حاضر و رهایی آینده گفته شد، مقصود او از این تشبیه روشن میشود. برای درک مقصود پولس باید مفهوم نوبر را بررسی کنیم. تا همین چند سال پیش، وقتی در ایران از نوبر میوهای، مثلاً نوبر خیار، سخن میرفت، مقصود بخش نخست محصول خیار بود که به بازار میآمد. نوبر خیار معمولاً کم و از همین رو گران بود. ولی نوید میداد که اگر کمی صبر کنیم، بهزودی خیار در بازار فراوان خواهد شد. در فرهنگ یهود نیز، نوبر به بخش نخست محصول اشاره داشت.
با توجه به زمینۀ فوق، عبارت "نوبر روح" را میتوان به دو صورت در نظر گرفت. ۱) نوبر میتواند توصیفی از خود روح باشد. در این حالت، عبارت "نوبر روح" را میتوان به "نوبری که روح باشد" برگرداند. در این صورت، پولس تجربۀ فرد مسیحی با روحالقدس را به نوبر تشبیه کرده است و آن را بخش نخست از مجموعۀ بزرگتری از برکات میداند که خدا وعدۀ آنها را برای آینده داده است. ۲) یا اینکه "نوبر" میتواند توصیفی برای بخش نخست از کل تجربۀ فرد مسیحی با خود روحالقدس باشد، بخشی که شخص مسیحی هماکنون از آن برخوردار گشته است ولی در آینده به تجربیات بزرگتری با روحالقدس رهنمون خواهد شد. اینکه کدام یک از این دو تفسیر را بپذیریم تأثیر چندانی بر اصل مطلب نخواهد نهاد. نکتۀ مهم این است که برای پولس، تجربۀ ایمانداران با روحالقدس بخش نخست از برکات عظیمی بود که خدا وعدۀ آن را برای آینده داده بود.
در بسیاری از کتب مقدس وعده داده شده بود که در ایام آخر خدا روح خود را به فراوانی بر قوم خویش خواهد ریخت. خدا در کتاب اشعیا بارها از این موضوع سخن گفته و آن را به جاری ساختن نهرها در بیابان خشک تشبیه کرده بود. در اشعیا ۳۲ میخوانیم که قوم خدا در وضع بسیار بدی به سر خواهند برد «تا زمانی که روح از اعلیعلیین بر ما ریخته شود و بیابان به بوستان مبدل گردد و بوستان به جنگل محسوب شود» (۳۲:۱۵). «بیابان و زمین خشک شادمان خواهد شد و صحرا به وجد آمده مثل گل سرخ خواهد شکفت» (۳۵:۱). «اینک بر زمین تشنه آب خواهم ریخت و نهرها بر زمین خشک. روح خود را بر ذریت تو خواهم ریخت و برکت خویش را بر اولاد تو» (اشعیا ۴۴:۳). همچنین در کتاب یوئیل دربارۀ ایامی میخوانیم که خدا روح خود را بر همۀ بشر خواهد ریخت. در نتیجۀ این ریزش همگانی روحالقدس، «دختران و پسران شما نبوت خواهند نمود و پیران شما و جوانان شما رویاها خواهند دید. و در آن ایام روح خود را بر غلامان و کنیزان نیز خواهم ریخت» (یوئیل ۲:۲۸-۳۲). نیز در کتاب حزقیال میخوانیم که خدا در آینده به قوم خود دل و روحی تازه خواهد بخشید و روح خود را در اندرون آنها خواهد نهاد تا از آن پس بتوانند به فرایض او سلوک نمایند (حزقیال۳۶:۲۶-۲۷). این وعدهها بارها در ادبیات دینی یهود به یاد آورده شده بود.
مطابق این وعدهها ریزش روح بر قوم خدا رخدادی آخرالزمانی بود که قوم انتظار وقوع آن را در کنار وقایعی چون آمدن مسیحای موعود، استقرار پادشاهی خدا و رستاخیز مردگان، در آخرالزمان میکشید. روحالقدس نه تنها بخشی بسیار مهم از برکات پادشاهی خدا را تشکیل میداد، بلکه وسیله و مجرای فروریختن همۀ آن برکات تلقی میشد. حتی مسیحای موعود مأموریت خود را در استقرار پادشاهی خدا با مسح و نیروی روح انجام میداد (اشعیا ۱۱:۱-۵؛ ۴۲:۱؛ ۶۱:۱-۳). وقتی یحیای تعمیددهنده وعده داد که کسی در میان قوم ایستاده است که آنها را با روحالقدس تعمید خواهد داد (مرقس ۱:۷-۸)، بیشک همین وعدهها را در نظر داشت. او وعده میداد که با آمدن مسیحای موعود چیزی به تحقق این وعدهها باقی نمانده است. پطرس نیز در موعظۀ خود در روز پنطیکاست ریزش روح بر شاگردان را تحقق همین وعدهها و نشانۀ آغاز "ایام آخر" تلقی کرد (اعمال ۲:۱۶-۲۱). با ریخته شدن روح بر کلیسا، عصر آینده و برکات ایام آخر آغاز شده بود.
پولس نیز در بهکار بردن عبارت "نوبر روح" به همین دسته از امیدهای آخرالزمانی و نقش روحالقدس بهعنوان مجرا و عامل تحقق آنها نظر دارد. از یک سو، دریافت روح بهمعنی شروع برکات آینده است. روحالقدس طعم این برکات را امروز به ایمانداران میچشاند. از دیگر سو، این تجربه در حکم "نوبر" است. یعنی صرفاً بخشی کوچک و آغازین از برکاتی است که تنها در آینده به کمال خواهد رسید. از همین رو، تجربۀ شخص مسیحی تجربهای آمیخته از عناصر تلخ و شیرین است. از یک سو، او بهواسطۀ روح برکات بسیاری را در زندگی خود تجربه میکند؛ از دیگر سو، هنوز از لعنت ناشی از گناه و سقوط انسان کاملاً رهایی نیافته است، و از همین رو درد و ناله دارد. او منتظر کامل شدن نجات خویش است. منتظر روزی است که از حیات، قوت، حکمت، رفاقت و قدوسیت روح خدا بهکمال بهرهمند شود.
پولس همین اندیشه را دربارۀ جایگاه و عملکرد روح در زندگی شخص مسیحی با بهرهجویی از عبارت "بیعانۀ روح" بیان میدارد. او در قسمتی دیگر از نامههای خود که بهلحاظ محتوا شباهت بسیار با رومیان ۸ دارد باز از "رنجهای جزئی و گذرای ما" سخن میگوید که «جلالی ابدی برای ما به ارمغان میآورد که با آن رنجها قیاسپذیر نیست» (دوم قرنتیان ۴:۱۷). سپس در اشاره به بدنهای ما ایمانداران میگوید: «اینک میدانیم هرگاه این خیمۀ زمینی که در آن سکونت داریم فرو ریزد، عمارتی از خدا داریم، خانهای ناساخته به دست و جاودانه در آسمان. و بهراستی که در این خیمه آه میکشیم، زیرا مشتاق آنیم که مسکن آسمانی خود را در بر کنیم» (۵:۱-۲). و باز میگوید: «زیرا تا زمانی که در این خیمه هستیم با گرانباری آه میکشیم» (۵:۴). سپس ادامه میدهد: «خداست که ما را برای این مقصود آماده کرده و بیعانۀ روح را به ما داده است» (۵:۵). "بیعانه" نیز مانند "نوبر" به کیفیت آخرالزمانی کار روح در زندگی مسیحی اشاره دارد. تجربۀ شخص مسیحی از روحالقدس بیعانهایست از میراثی بس عظیمتر که خدا در آینده به ایمانداران خواهد بخشید (افسسیان ۱:۱۳-۱۴).
روحالقدس بهعنوان "نوبر" و "بیعانه" همۀ ابعاد تجربه و زندگی شخص مسیحی را از آغاز تا انجام تحت تأثیر خود دارد. زندگی ایماندار مسیحی با کار احیاکنندۀ روح شروع میشود. چنانکه پولس به غلاطیان میگوید، شخص مسیحی با روح آغاز میکند (غلاطیان ۳:۳). تولد تازه، تولدی از روح است (یوحنا ۳:۵-۶). آنچه بهوسیلۀ حزقیال دربارۀ تبدیل دلهای سنگی قوم خدا به دلهای گوشتین و قرار داده شدن روحی تازه در آنها وعده داده شده بود (حزقیال ۳۶:۲۶)، با سکونت روح در دلهای فرد مؤمن تحقق پیدا میکند. روحالقدس همچنین به روح او شهادت میدهد که فرزند خدا است و ندای ابّا، پدر، را بر لبان او میگذارد (رومیان ۸:۱۴-۱۶). بدین سان، تحولی بزرگ در شخصیت و زندگی او ایجاد میشود که اگر بدان رسیدگی کافی شود رفته رفته او را به تمامی دگرگون خواهد کرد. ولی این تحول با تمامی عظمتش، در حکم نوبر و بیعانه است، بدین معنا که هنوز تا رسیدن شخص مسیحی به کمال، راه زیادی در پیش است. چنانکه پیشتر اشاره شد، او هنوز با نفس، با دنیا و با شیطان در نبرد است، و در این نبرد بارها زمین میخورد و بلند میشود. او نمیتواند و نباید از خود و یا از دیگر مسیحیان انتظار داشته باشد که از نظر اخلاقی کامل باشند. این از یک سو به احساس تقصیر دائمی و نادرست نسبت به قصورات اخلاقی خودش منتهی میشود و از سوی دیگر به داوری و محکومکردن دائمی دیگران. نهایتاً هم نتیجهای جز ناامیدی و سرخوردگی از خود، از دیگران، و حتی از خدا ندارد. او باید بداند که هنوز نبرد با گناه به پایان نرسیده است. در این نبرد، اگر شخص مسیحی تحت تأثیر و هدایت روح رفتار کند، تمایلات نفس را به جا نخواهد آورد (غلاطیان ۵:۱۶). بنابراین، رشد فرد مسیحی در زندگی تازه و تقدیس او به لحاظ اخلاقی نیز به نیروی روح انجام میشود.
مؤمن به مسیح، ابعاد کاریزماتیک کار روح را نیز تجربه میکند. برای مثال، او به نیروی روح بارها شفای خدا را در بدن خود دریافت میکند. روحالقدس مزۀ شفا و سلامتی را که روزی در فردوس خدا به کمال خواهد رسید، امروز به او میچشاند. ولی این در حکم نوبر و بیعانه است. از یک سو جای بسی شادی است که او میتواند انتظار داشته باشد و دعا کند تا شفایی را که در صلیب مسیح فراهم آمده است، از همین امروز تجربه کند و در آن تا جای ممکن پیش برود. از سوی دیگر، میداند شفایی که امروز تجربه میکند کامل نیست. بیماری باز به سراغ او میآید و نهایتاً مرگ انتظار او را میکشد. ولی کلام خدا وعده داده است که «اگر روح او که عیسی را از مردگان برخیزانید در شما ساکن باشد، او که مسیح را از مردگان برخیزانید به بدنهای فانی شما نیز حیات خواهد بخشید. او این را بهواسطۀ روح خود انجام خواهد داد که در شما ساکن است» (رومیان ۸:۱۱).
بنابراین، زندگی ایمانداران از تولد تازه تا رستاخیز از مردگان تحت تأثیر روحالقدس قرار دارد. آنها نوبر و بیعانۀ روح را در تمامی ابعاد زندگی خود تجربه میکنند. از یک سو، روحالقدس طعم برکات آینده را به آنها میچشاند؛ از سوی دیگر، این برکات هنوز کامل نیست و از همین رو آنها نیز مانند بقیۀ خلقت هنوز درد و ناله دارند. این تنش میان آنچه مؤمنان به مسیح هماکنون از آن برخوردار گشتهاند و آنچه هنوز ندارند و باید با ایمان و امید، انتظار آن را در آینده بکشند، یکی از عناصر جداییناپذیر زندگی مسیحی است. غفلت از این تنش، از یک سو به افراط در تأکید بر پیروزی شخص مسیحی و رهایی کامل از پیامدهای گناه همچون فقر، بیماری و ضعفهای اخلاقی میانجامد، و از سوی دیگر، به تفریط در رضا دادن به یک زندگی ضعیف اخلاقی و سستی در تصاحب وعدههای خدا و تجربۀ نیرومندتر کار روح. هیچ یک از این دو نه با کلام خدا مطابقت دارد و نه با تجربۀ اصیل مسیحی.
ما باید دریافت نوبر و بیعانۀ روح را جشن بگیریم و با اشتیاق و ایمان هر چه بیشتر در پی تجربه کردن اندازههای بزرگتری از برکات آینده در زمان حاضر باشیم. ما باید با رفتار کردن به روح، هر روز بیشتر از روز پیش اعمال نفس را بهوسیلۀ روح بکشیم و به سوی کمال اخلاقی و شبیه شدن به مسیح پیش برویم. نیز باید با ایمان به وعدههای خدا و توکل و هدایت از روح طالب تجربۀ هر چه بیشتر اعمال معجزهآسای خدا در شفا و آزادسازی از بند نیروهای تاریکی باشیم. ولی در عین حال باید بدانیم که پیروزی کامل به آینده تعلق دارد و گذشتن از سختیها و ناملایمات زندگی بهصورتهای مختلف به هیچ وجه امری غیر طبیعی و خلاف انتظار برای فرد مسیحی نیست.
نالۀ روح
پولس در رومیان ۸ از نالۀ سومی نیز سخن میگوید: «روح نیز در ضعف ما به یاریمان میآید، زیرا نمیدانیم چگونه باید دعا کنیم. اما روح با نالههایی بیان ناشدنی برای ما شفاعت میکند» (رومیان ۸:۲۶). خدا ما را در ضعفمان تنها نمیگذارد. روح در رنجها و نالههای ما در زمان حاضر به یاریمان میشتابد و با ما شریک میشود! او با "نالههایی بیانناشدنی" برای ما شفاعت میکند. گاه از چنان تجربیات سختی عبور میکنیم که حتی نمیدانیم چگونه باید دعا کنیم. در این مواقع، روح خدا در درون ما برایمان شفاعت میکند. نه تنها پسر خدا بر روی صلیب دردهای ما را بر خود حمل کرد و امروز بر دست راست خدا برای ما شفاعت میکند، بلکه روح خدا نیز در درون ما شریک رنجها و نالههای ما میشود و برایمان شفاعت میکند. شفاعت روح با ارادۀ خدا مطابقت دارد، ارادهای که بر طبق آن فراخوانده شدهایم، ارادهای که خدا همه چیز را در جهت تحقق آن بهکار میگیرد (رومیان ۸:۲۸). این اراده چیزی جز همشکل شدن ما با پسر او نیست (۸:۲۹).
پس پولس به دو عامل عمده اشاره میکند که خدا برای تحقق هدف عالی خود در زندگی ما بهکار میگیرد: یکی همۀ تجربیات تلخ و شیرینی است که از آنها عبور میکنیم، و در این میان باید گفت که آزمایشها و تجربیات سخت نقش بسیار مهمی را بازی میکنند. البته این به هیچ وجه عجیب نیست. اگر مسیح که پسر خدا بود «با رنجی که کشید اطاعت را آموخت» و کامل شد (عبرانیان ۵:۸)، هیچ عجیب نیست که ما نیز برای شبیه شدن به او و رسیدن به کمال باید از سختیها بگذریم. چنانکه پولس نیز میگوید «سختیها بردباری به بار میآورد و بردباری، شخصیت را میسازد» (رومیان ۵:۳-۴). عامل دوم، یاری روح خداست. روحالقدس "در ضعف ما" به یاریمان میآید. این "ضعف" به کل وضعیت ما در زمان حاضر اشاره دارد. روحالقدس بهعنوان نوبر و بیعانۀ کمال آینده، در زمان حاضر ما را یاری میدهد. و یکی از مهمترین یاریهای او، یاری در دعا است. وقتی در تجربیات سخت گرفتار میشویم نمیدانیم چگونه و برای چه چیزی دعا کنیم. ولی روحالقدس با "نالههایی" که نمیتوان آنها را با کلمات بیان کرد، برای ما شفاعت میکند. با توجه به آنچه پولس در اول قرنتیان ۱۴:۱۴-۱۹ دربارۀ سخن گفتن به زبانها میگوید، این امکان وجود دارد که مقصود او از "نالههای بیانناشدنی" در اینجا همان سخن گفتن به زبانهای غیر باشد. ولی نمیتوان مطمئن بود. صرفنظر از معنای دقیق این اصطلاح، آنچه مهم است شفاعت روحالقدس برای ما است.
خاتمه و نتیجهگیری
امید، یکی از عناصر مرکزی در زندگی و ایمان مسیحی است. فرد مسیحی رو به سوی آینده دارد، آیندهای که هماکنون به زمان حالِ او رخنه کرده و آن را عمیقاً متحول ساخته است. ایام آخر در زندگی او آغاز شده است. روحالقدس در این میان نقش تعیینکننده دارد. روحالقدس، موعود پدر، و روح آینده است. روحالقدس نوبر و بیعانه است. روحالقدس طعم برکات آینده را امروز به فرد مسیحی میچشاند و او را از هر بندی که بخواهد به زمان حال زنجیرش کند، آزاد میسازد. روحالقدس او را از قانع شدن و بسنده کردن به تجربیات عالی دیروز برحذر میدارد. روحالقدس او را بر آن میدارد که طالب محبت بیشتر، حکمت بیشتر، قوت بیشتر و پاکی بیشتر باشد و در جهت نیل به آنها یاریاش میدهد. روحالقدس روح امید است. روحالقدس در سختیها به او امید میبخشد و تضمین میکند که امید شخص مسیحی او را سرافکنده نخواهد کرد. روحالقدس مسیح را در او نقش میزند و او را همشکل مسیح میسازد.