قوّت خدا
Estimate time of reading:
۱ دقیقه
هستیام از خون تو قوت گرفت
جان من از عشق تو قدرت گرفت
اسـم تو بر نفس مـن قامت گرفت
راه تو در قلب مــن دولـــت گرفت
شور تو در فکر من شوکت گرفت
یـاد تـو در چشـم مــن هیبت گرفت
مهر تو یکباره در من حق گرفت
فــدیهات ناگـــه گنـــــه را بر گرفت
فیض تو مُهر تو را در بر گرفت
قلب من را روح من را در گرفت
کار تو از آسمــان قوت گــــرفت
نقشهات از ابتـــدا سبقت گــــرفت
نور تو یکباره ظلمـــت را گرفت
تیرگـــی را این چنین آتش گرفت
آتش سوزندهات روح شرر را درگرفت
بـره بیداغ چنین شوکت گــــرفت
مهری: برگرفته از داستان زندگیاش( ملاقاتی در خواب)