عاشق خدا یا برکاتش؟!
۴ دقیقه
وعدههای خدا
ما معمولاً مطالب بسیاری در مورد وعدههای خدا میشنویم، وعدههایی که خدا در مورد برکاتش داده است. برای اکثر مردم، این وعدهها عامل مهمی برای ایمان آوردن بهشمار میرود، البته اگر نگوییم مهمترین عامل. این امر همچنین دلیلی است عمده برای اینکه شخص را در ایمانش باقی نگاه دارد. در خصوص تأکید بر وعدهها و برکات خدا نکتهای ناراست یا نادرست وجود ندارد. در مورد همه این وعدهها میتوان تحقیق کرد و از کتابمقدس به درستی آنها پی برد.
در موعظهها معمولاً چنین جملاتی شنیده میشود: "اگر خواهانِ آرامش، تندرستی، ثروت، همسر، کار جدید، قدرت برای مقابله با انسانها و موقعیتها، و ... هستید، تنهای کاری که باید انجام دهید، اینست که به خدا ایمان آورید و نزد خدا بیایید. آنگاه همه این برکات از آن شما خواهد بود."
در چنین جملاتی، هیچ اشکالی وجود ندارد. اما در برداشت و درکی که در شنوندگان ایجاد میکنند، اشکال زیادی وجود دارد، چرا که ممکن است این توهم ایجاد شود که با اعتقاد داشتن به وجود خدا و به فرزندش مسیح، همه مشکلات ما حل میشود و هر آرزوی ما برآورده میگردد. در حالیکه پیام کلام خدا چیز دیگری است. کلام خدا اینست: به خدا ایمان آورید، او را شخصاً بشناسید، اراده و قلب و فکر خود را به او تسلیم کنید، آنگاه همه چیز از آن شما خواهد بود. زیرا در اینصورت، دیگر "من" و خواستهها و نیازهای او مطرح نخواهد بود، بلکه خواست "او".
مشکل ما انسانها اینست که نمیتوانیم کسی را بیعلت دوست داشته باشیم. به همین دلیل، نگاه ما بیشتر به برکات است، نه به کسی که برکات را میدهد. ما بهجای اینکه توجه خود را بر خدا متمرکز کنیم، بر برکات متمرکز میشویم.
در مشکلات
مسائل و مشکلات تقریباً همیشه ما را به خدا نزدیک میکنند. در چنین مواقعی، به او نگاه میکنیم، به او دعا میکنیم، و به او وعدهها میدهیم. اما بهمحض اینکه مشکلات برطرف شد و برکات جاری گردید، نگاه ما متوجه جای دیگری میشود. فکر ما متوجه کار، لباس، غذا، تفریح، مسائل فردا، و دیگر مسائلی میشود که این دنیا در مقابل ما قرار میدهد.
برای چنین مواردی است که کلام خدا میفرماید: «با حذر باش مبادا یهوه خدای خود را فراموش کنی و اوامر و احکام و فرایض او را که من امروز به تو امر میفرمایم، نگاه نداری! مبادا خورده، سیر شوی و خانههای نیکو بنا کرده، در آن ساکن شوی،... و دل تو مغرور شده، یهوه خدای خود را که تو را از زمین مصر از خانه بندگی بیرون آورد، فراموش کنی! مبادا در دل خود بگویی که قوت من و توانایی دست من این توانگری را از برایم پیدا کرده است! بلکه یهوه خدای خود را بهیاد آور زیرا اوست که به تو قوت میدهد تا توانگری پیدا نمایی...» (تثنیه ۸:۱۱-۱۸).
مسیح و نه برکاتش
پولس وجود خود را وقف یک شخص کرده بود، نه یک نهضت. پولس عیسی را بهخاطر وجودش پیروی میکرد، نه بهخاطر چیزهایی که میتوانست بدهد. پولس مانند ما عمل نمیکرد. ما دست به محاسبه و برآورد و پیشبینی میزنیم و فراموش میکنیم که برای خدا جایی باقی بگذاریم تا آنطور که خودش میخواهد، وارد عمل شود.
ما باید این هشدار را همیشه در گوش خود داشته باشیم که مسائل دنیوی، فریب ثروت، و خواستههای نفس همواره مانعی بر سر راه امور الهی هستند. ما هیچگاه از وسوسه و جذبه آنها در امان نخواهیم بود. این وسوسهها ممکن است بهصورت ثروت یا بیپولی ظاهر شود؛ بهصورت دوستان یا نداشتنِ دوست؛ بهصورت رفاه یا مشکلات و درگیریها. اگر هشیار نباشیم، این قبیل وسوسهها مانند سیل، زمین قلب ما را فرو میبلعند.
مسیح فرمود که ما فقط باید مواظب یک چیز باشیم و آن هم رابطه ما با اوست. «اول ملکوت خدا و عدالت او را بطلبید که این همه برای شما مزید خواهد شد.» اما سرشت ما طبیعتاً چنین چیزی را نمیپذیرد. ما میخواهیم از نحوۀ گذران زندگی خود و از فردای خود اطمینان داشته باشیم. به همین جهت، بهجای آنکه خواهان ملکوت خدا باشیم، در تلاشیم تا چیزی از خدا بهدست آوریم. یا اگر در مشکلی گرفتار هستیم، بهجای آنکه نگاهمان را به خدا بدوزیم تا اراده او را دریابیم، فوراً میکوشیم تا او را وسیلهای برای نجات از آن وضعیت قرار دهیم. در هر دو حال، خدا تبدیل به وسیلهای برای تأمین نیازهای ما میگردد.
باز یادآوری میکنیم که خدا قطعاً وعده داده است که نیازهای ما را برآورده سازد و در مشکلات با ما باشد. اما مسأله مهم در این میان، اولویتی است که ما برای خود قرار میدهیم: آیا در ذهن ما، اولویت با خداست، یا با نیازها و مشکلات ما. به این ترتیب، هم برکات و هم مشکلات، هر دو میتوانند تبدیل به مانعی در رابطه ما با خدا گردند.
خود را از بتپرستی برهانیم
یکی از بزرگترین سؤالاتی که امروز و هر روز دیگر باید به آن پاسخ دهیم، اینست: "آیا من خدا را برای وجود خودش میخواهم یا برای آنچه که به من میدهد؟" پاسخی صادقانه به این سؤال میتواند کیفیت رابطۀ ما را با خدا روشن سازد.
اگر شما خدا را فقط برای برکاتش میخواهید، در واقع باید بدانید که شما بت میپرستید، بُتِ برکات. اما خدا از شما میخواهد که از خود را از نفستان آزاد سازید، از بتهایتان روبرگردانید، و از هر چه که فکرتان را اشغال کرده، آزاد شوید! او میخواهد که فقط عاشق خودش باشید، نه عاشق برکاتش.