دیگر از ناامیدی نخواهم گفت
Estimate time of reading:
۱ دقیقه
دیگر از ناامیدی نخواهم گفت. . .
دیگر از بیسامانی
از دشتهای بی در و پیکر حسرت
از بنبستهای پیچ در پیچ اندیشه
از قصه گوی تنهایی، نخواهم گفت. . .
آه نخواهم کشید
در تنهایی تا بیکرانهها نخواهم رفت
با بازیچهای مشغول نخواهم شد
به خندههای دروغین شعبدهباز گرسنه، نخواهم خندید. . .
من میخواهم بهتو بیندیشم
به دردهای تنهایی نو
به وسعت دل دریایی تو
میخواهم به صلیب بیندیشم
میخواهم درد میخچههای فولادین را در دستهایم بچشم
میخواهم حس کنم درد شکستن استخوانهای پایم را
میخواهم بشنونم صدای شکستن دندههایم را
میخوام فقط به تو بیندیشم. . . به تو
به دردهای تنهایی تو به وسعت دل دریایی تو.