خوشا آنان که دائم با خدایند
۱ دقیقه
خوشا آنان که با عشق آشنایند
به درد عشق هر دم مبتلایند
ندارند کینهای در سینۀ خویش
نسیم سادۀ صبح صفایند
به دست آوردهاند زلف حقایق
به حق از دست کفر و دین رهایند
به زیر پرکشند افلاک یکسر
اگر چه خویشتن بی دست و پایند
همه افتاده بر دریای دیدار
برون از ساحل چون و چرایند
بجان دشمن و هم دوست در دل
مسیح دار مشغول دعایند
نه بینند روی خود را در محافل
اگر خود آفتاب ماجرایند
نیفزایند به درد دردمندی
به هر دردی که پیش آید دوایند
نمیکارند درخت ناامید
اگر یک عمر در دشت بلایند
خدا را خوشتر از این کی توان گفت
خوشا آنان که دائم با خدایند
قراچهداغی