جان تمپلتون
۹ دقیقه
نام "سِر جان تمپلتون" (Sir John Templeton) احتمالاً برای اکثر خوانندگان "کلمه" ناآشناست. او به همراه "وارن بوفِت" در ردیف معروفترین سرمایهگذارانِ عصر حاضر است و امروزه بسیاری خود را مرید او میدانند و میکوشند از شیوههای او پیروی کنند. جان تمپلتون، بنیانگذار شرکت سرمایهگذاری "تمپلتون" که امروزه تحت عنوان "فرانکلین تمپلتون" یکی از بزرگترین شرکتهای سرمایهگذاری دنیاست، کسی است که با ابداع ایدۀ "صندوقهای سرمایهگذاری عمومی" (mutual funds) امکان دسترسی به بازار سهام را برای عموم مردم میسر ساخت. او همچنین اولین کسی بود که ایدۀ سرمایهگذاری در کشورهای در حال توسعه نظیر چین و هند را باب ساخت. اما چرا معرفی چنین شخصی را برای بخش "شخصیت برجسته مسیحی" این شماره انتخاب کردهایم؟ پاسخ این است که جان تمپلتون موفقیت مالیِ حیرتانگیز خود را در نتیجۀ اعتقاد داشتن به چند اصل مهم مسیحی، و پیاده کردن این اصول در زندگی شخصی خود بهدست آورد. او نمونه بارز کسی است که در پی کسب ثروت بود بیآنکه اسیر ثروت شود، و از این لحاظ میتوان درسهای مهمی از زندگی او یاد گرفت.
جان مارکس تمپلتون در ۲۹ نوامبر سال ۱۹۱۲ در شهر کوچک وینچستر واقع در ایالت تنسی در امریکا بهدنیا آمد. پدر و مادرش ایماندارانِ مسیحی معتقد و آزاداندیشی بودند و از همان ابتدا اهمیت دعا، نظم و انضباط و مقتصد زندگی کردن را به فرزند کوچک خود آموختند. جان تمپلتون دارای هوش و ذکاوتی خارقالعاده بود. او پس از اتمام تحصیلات اولیه، تصمیم گرفت به دانشگاه یِیل (Yale) برود که راه یافتن به آن کار هر کسی نبود. سرانجام نیز موفق شد، اما دوران دانشجوییاش مصادف شد با بروز رکود شدید اقتصادی در امریکا. وقتی در سال دوم دانشگاه درس میخواند، یک روز پدرش به او گفت که دیگر نمیتواند از عهدۀ تأمین هزینه تحصیل او برآید. همین امر سبب شد جان به فکر راهی بیفتد تا بتواند از لحاظ مالی مستقل شود و بجای اتکا به خانواده، هزینههای تحصیلش را خودش فراهم کند. اینگونه بود که وارد دنیای تجارت شد و به کمکِ بورسیۀ تحصیلی که به وی اعطا شد، توانست تحصیلاتش را به پایان برساند. جان سپس به دانشگاه آکسفورد در انگلستان رفت و در رشته حقوق فوقلیسانس گرفت. در سال ۱۹۳۷ ازدواج کرد، به امریکا بازگشت، و در نیویورک بهعنوان نوآموز در مؤسسه مالیِ مریللینچ (Merrill Lynch) مشغول به کار شد. جان تمپلتون در نخستین روزهای جنگ جهانی دوم، با مشاهده سقوط قیمتها در بازار سهام امریکا، تصمیم گرفت سهام هر شرکتی را که قیمت آن به زیر یک دلار رسیده بود بخرد. او در مجموع صد سهم از سهامِ ۱۰۴ شرکت را به مبلغی در حدود ده هزار دلار خرید، و چهار سال بعد آنها را به بیش از ۴۰ هزار دلار، معادل تقریباً یک میلیون دلار به پول امروز، فروخت. او سپس با این سود هنگفت یک شرکت مشاورۀ مالی خرید و از طریق آن به سرمایهگذاری پرداخت. این شرکت در نهایت به مؤسسه سرمایهگذاری "تمپلتون" تبدیل شد که رشدی حیرتانگیز داشت. جان تمپلتون این مؤسسه را در سال ۱۹۵۴ تأسیس کرد، و تقریباً چهل سال بعد، یعنی در سال ۱۹۹۲ آن را به مبلغ ۴۴۰ میلیون دلار به مؤسسه سرمایهگذاری فرانکلین فروخت و در همین سال بازنشسته شد. این مؤسسه اکنون تحت عنوان "فرانکلین تمپلتون"، یکی از بزرگترین و معروفترین شرکتهای سرمایهگذاری دنیاست، و عمده شهرت آن نیز بهخاطر مهارت خارقالعاده جان تمپلتون است. اگر کسی در ابتدای تأسیس این مؤسسه در سال ۱۹۵۴ هزار دلار به جان تمپلتون سپرده بود، سرمایهاش در سال ۱۹۹۲ تبدیل به دویست هزار دلار میشد! اما ببینیم علاوه بر تبحر در امور مالی، چه ویژگیهای دیگری باعث شد جان تمپلتون این چنین در کار خود موفق شود؟ عکسالعمل او در قبال ثروت دنیا چه بود؟
جان تمپلتون در همان آغاز حرفۀ مالی خود، با خودش عهد کرد که «هیچگاه اجازه نخواهد داد چنان در مشغولیتهای کاری غرق شود که وقت برای تفکر در امور روحانی، اندیشیدن به هدف اصلی زندگی، و راز و نیاز با خدا نداشته باشد». او از همان ابتدا مبنا را بر این گذاشت که هرگز نباید فراموش کند خدا در رأس همه چیز قرار دارد.
جان تمپلتون که دیده بود چگونه حرص و آز میتواند چشم انسان را کور کند، در حرفۀ مالی خود دو اصل را اساسِ کار قرار داد: یکی دعا و دیگری فروتنی. او برخلاف اکثر همکارانش که جز به پول به چیزی فکر نمیکردند، اعتقاد راسخ داشت که حتماً باید روز کاریاش را با دعا آغاز کند و برای تصمیمات مالی آن روز از خدا حکمت بطلبد. جان تمپلتون تمام جلساتی را که تحت سرپرستی او برپا میشد با دعا شروع میکرد، و بعدها نیز که مؤسسه سرمایهگذاری "تمپلتون" را بنیان نهاد، جلسات سالانه این مؤسسه را در برابر دیدگان حیرتزدۀ سهامداران و خبرنگاران شخصاً با دعا آغاز میکرد.
اصل دومی که تمپلتون بدان معتقد بود و ارتباط نزدیکی با دعا داشت، اصل فروتنی بود. او بهراستی بر این عقیده بود که راز موفقیت، فروتنی است، و اینکه خدا با متکبران مقاومت میکند و آنان را بهزیر میآورد. در واقع جان تمپلتون اصل فروتنی را بهصورت یکی از ارکان مهم نظریات سرمایهگذاری خود درآورد و عملاً در تصمیمگیریهای مالیِ خود چنین اصلی را پیاده میکرد. یکی از شعارهای همیشگی او این بود که «انسان چقدر اندک میداند». بر همین اساس، هیچگاه در تصمیماتی که میگرفت بیش از حد به تواناییها یا نظرات و تصورات شخصی خود اتکا نمیکرد. همین روحیۀ فروتن و عدم اتکای بیش از حد به خود باعث شد از افتادن به دام بسیاری از معاملات اشتباه اجتناب کند، در تصمیمگیریها از دیگران مشورت بخواهد و به سخن صاحبنظران گوش فرا دهد. جان تمپلتون بر اساس همین نگرش فروتنانه، در صدد برآمد برخلاف تصور رایج آن روزگار در محافل سرمایهگذاری امریکا عمل کند که معتقد بودند تمام فرصتهای سرمایهگذاری محدود به امریکا است و امریکائیان تنها منبع رشد اقتصادی در جهان هستند. به همین جهت، او اولین کسی شد که در صدد یافتن فرصتهای تازه به جستجو در بازارهای کشورهایی چون ژاپن، چین و هند پرداخت. جان تمپلتون در همین باره کتابی نوشته است تحت عنوان "شیوۀ فروتنانه" (the Humble Approach)، که در آن به شرح فواید فروتنی میپردازد و از آن بهعنوان "الهیات فروتنی" یاد میکند. او میگوید: «مهمترین مانع در جهت شکوفایی مادی و معنویِ انسان، خودمحوری اوست. اینکه انسان فانی تصور کند بیشتر از خدایی میداند که او را آفریده است. سرآغاز گناه همین غرور بود... انسان هر چه بیشتر بر محدودیت خود واقف شود، بیشتر خود را در حضور خدا فروتن میسازد، کمتر به خود اتکا میکند، و بیشتر آمادۀ فراگیری است. بین فروتنی و پیشرفت رابطهای مستقیم وجود دارد.» جان کلامِ کتاب "شیوۀ فروتنانه" این است که از آنجا که هر آنچه داریم و هستیم از آنِ خداست، باید دارایی و هستیمان را با فروتنی و قدرشناسی در خدمت خدا و خلق او بهکار بگیریم. جان تمپلتون همچنین در این کتاب، با اعلام اینکه هدف زندگی شناختِ بهتر خداست، معتقد است که علم میتواند در این زمینه به ما کمک کند.
یکی دیگر از عواملی که باعث شد جان تمپلتون در حرفۀ خود تا بدین حد پیشرفت کند، اهمیت فراوانی بود که برای اصول اخلاقی قائل بود. او در سرمایهگذاریهای خود همیشه تأکید داشت که باید شرکتهایی بدین منظور انتخاب شوند که مطابق معیارهای اخلاقی اداره میشوند و مدیران و کارگزارانی صادق و خداترس دارند. یکی از نقلقولهای معروف او این است: «اگر اخلاقیات در شرکتی جایی نداشته باشد، آن شرکت سرانجام ورشکست خواهد شد. ممکن است مدتی دوام بیاورد، اما مطمئن باشید عاقبت ورشکست خواهد شد.»
جالب است که با اینکه جان تمپلتون امروزه در دنیا بیشتر بهعنوان یک سرمایهگذار موفق مشهور است، اما برای خود او فعالیتهای کلیسایی، خدمات روحانی و انساندوستانه، و اندیشیدن و نگارش در مورد امور روحانی بسیار مهمتر از حرفۀ مالیاش بود. او که در سراسر عمر از اعضای فعال کلیسای پریزبیتری امریکا بود (و مدتهای مدید بهعنوان یکی از مشایخ این کلیسا انجاموظیفه میکرد)، استعداد و مهارتهای خود در امور مالی را بدون هیچ چشمداشت در خدمت این کلیسا بهکار گرفت و صندوق بازنشستگیِ کشیشان کلیسای پریزبیتری را به مدت ۳۰ سال بهخوبی اداره کرد. او همچنین به مدت ۴۲ سال عضو هیئت مدیرۀ دانشگاه الاهیات پرینستون بود (Princeton Theological Seminary) که بزرگترین دانشگاه الاهیاتی پریزبیتری در امریکاست، و بهمدت ۱۲ سال نیز ریاست هیئت مدیره این دانشگاه را بر عهده داشت. جان تمپلتون همچنین سالها از اعضای هیئت مدیرۀ انجمن کتب مقدسه امریکا بود.
تمپلتون نه تنها وقت و استعداد خود را در خدمت خدا بهکار میگرفت، بلکه از برکاتِ مالی که خدا در اختیارش نهاده بود نیز جهت خدمت به خدا و خلق او استفاده میکرد. او ناخرسند از اینکه حیطههای معنوی در جوایز نوبل جایی ندارند، "جایزۀ سالیانۀ تمپلتون" را در سال ۱۹۷۲ آغاز کرد که از لحاظ مبلغ هنگفتترین جایزهای بود که تا آن زمان به فردی اهدا میشد. جان تمپلتون این جایزه را تعیین کرد زیرا معتقد بود کسانی که برای نجات جانهای گمشده یا رسیدگی به نیازهای فقرا و دردمندان خدمات ارزندهای انجام دادهاند باید به همان اندازۀ دریافتکنندگان جوایز نوبل، و بلکه بیشتر، مورد تقدیر قرار گیرند. به همین جهت نیز مبلغ این جایزه از همان ابتدا تعمداً یک میلیون پوند انگلیس تعیین شد تا از لحاظ ارزش پولی بیش از جوایز نوبل باشد. اولین برنده "جایزه تمپلتون"، مادر ترزا در کلکته بود که در سال ۱۹۷۳ آن را دریافت کرد. از دیگر برندگان این جایزه، بیلیگراهام مبشر معروف بود. برندۀ جایزۀ تمپلتون همه ساله در نیویورک اعلام میشود، و این جایزه طی مراسمی ویژه در لندن به وی اهدا میگردد.
جان تمپلتون عمیقاً بر این باور بود که علم میتواند انسان را در شناخت بهتر خدا یاری دهد. به همین جهت نیز در سال ۱۹۸۷ "بنیاد تمپلتون" را تأسیس کرد که مرکز آن در پنسیلوانیاست. این بنیاد که جان تمپلتون قسمت اعظم ثروت شخصی خود را وقف آن کرد، همه ساله میلیونها دلار به کسانی که سرگرم انجام تحقیقات و پژوهشهایی هستند که میتواند باعث رشد معنوی انسان باشد و او را به خدا نزدیکتر کند، اهدا میکند. جان تمپلتون همچنین به بسیاری از مؤسسات خیریه کمک میکرد و به پاس خدمات بشردوستانهاش که بیشک ملهم از ایمان مسیحی او بود، در سال ۱۹۸۷ از طرف ملکه انگلستان لقب "شوالیه" (Knight) گرفت. او در هشتم جولای سال ۲۰۰۸، در سن ۹۶ سالگی درگذشت.
آری، زندگی و شخصیت جان تمپلتون روی دیگری دارد که متأسفانه اغلب نادیده گرفته میشود و کمتر کسی از آن آگاه است - جنبهای که بدون شک از عوامل مهم موفقیتها و دستاوردهای مالیاش بوده است. شاید مهمترین درسی که بشود از او گرفت این است که ما نیز مانند او از همان ابتدای حرفۀمان با خود و با خدای خود عهد کنیم که هیچگاه اجازه نخواهیم داد مشغلات کاری چنان ما را در خود غرق سازد که برای خدا وقت نداشته باشیم. اسفناکترین وضعیت در زندگی فرد مسیحی زمانی است که اجازه دهد جایگاهی که باید در زندگی او متعلق به خدا باشد، توسط چیز دیگری اشغال شود. اکثر ایرانیان به هر گوشۀ دنیا که رفتهاند افراد موفقی بودهاند. باشد که ما ایرانیان مسیحی با الگو گرفتن از زندگی جان تمپلتون، همواره به حرفۀ خود تنها بهعنوان وسیلهای جهت جلال دادن خدا نگاه کنیم و اجازه ندهیم هدفی که خدا ما را برای آن در این دنیا قرار داده است در پس مشغلات کاری گم شود.