You are here

تجسم محبت

Estimate time of reading:

۱ دقیقه

 

... ما دلیل تجسم او‌ییم. او ما را دوست داشت تا بدان حد که به‌خاطر نجات‌مان در جسم انسانی به دنیا آمد و در هیأت انسانی ظاهر شد ... هیچ‌کس قادر نبود فسادیافته را به نافسادی تبدیل کند، جز خودِ منجی که در ابتدا هستی را از نیستی آفرید. هیچ‌کس نمی‌توانست انسانی خداگونه بازآفریند مگر او که خودْ صورتِ خدای پدر بود. هیچ‌کس نمی‌توانست فناپذیر را جاودانی کند مگر خداوند ما عیسای مسیح که خودْ حیات و زندگی است.

هیچ‌کس جز «کلمه‌»، که نظم‌بخشِ جهان و پسر یگانۀ پدر است، نمی‌توانست در مورد پدر به انسان‌ها بیاموزد و بت‌پرستی را براندازد. او به میان ما آمد زیرا کفارۀ گناه آدمیان باید پرداخت می‌شد (زیرا همه باید می‌مردند). و پس از آنکه الوهیتش را با اعمالش ظاهر ساخت، معبد (یعنی بدن‌) خود را به‌جای همۀ آدمیان، چونان قربانی تسلیم مرگ کرد. او چنین کرد تا آدمیان را از زیر بار گناه نخستین آزاد سازد و ثابت کند که بر مرگ نیز اقتدار دارد، و نشان دهد که بدنش نوبر رستاخیزِ جمیع آدمیان از مرگ، و فسادناپذیر است ...

پس دو معجزه هم‌زمان صورت گرفت‌: نخست جمیع آدمیان با مرگ جسمانیِ خداوند مردند، و دیگر آنکه به‌واسطۀ اتحاد کلمه با این مرگ، قدرت مرگ و فساد نابود شد ... با مرگ او همه از نامیرایی و جاودانگی بهره یافتند، و با انسان شدنِ کلمه‌، مشیّت مقرر برای کائناتْ، و خالق و سرورشان‌، یعنی خودِ کلمۀ خدا، بر همگان آشکار شد. او انسان شد تا ما آدمیان، الهی شویم‌. خود را در بدنی انسانی آشکار ساخت تا ما بتوانیم پدر نادیده را بشناسیم، و بی‌حرمتیِ آدمیان را تحمل کرد تا ما وارث نامیرایی و جاودانگی شویم.

تجسم کلمه ۴‏،۲۰‏،۵۴

آتاناسیوس (از پدران کلیسا در قرن چهارم میلاد)