آیا در اتحاد با مسیح دلگرم هستید؟
۴ دقیقه
مدتی پیش، یکی از دوستان قدیم را بر حسب اتفاق ملاقات کردم. گفت که برای مدت پانزده سال از خداوند دور شده بود. با اندوه، علت را جویا شدم. گفت که پانزده سال پیش، وقتی جوانتر و بیتجربهتر بود، شاهد اختلاف و منازعه دو نفر از رهبران برجستۀ کلیسایش بود. پیش خود فکر کرد که اگر رهبران کلیسایش قادر نیستند طبق کلام خدا، اتحاد و یکدلی را در محبت حفظ کنند، و اختلافات خود را با "مِهر و شفقتِ" مسیح حل و فصل نمایند، دیگر چه انتظاری از یک عضو عادی مانند او، میرود.
گفتۀ او مرا عمیقاً به فکر واداشت. آیا مسیح نیامد تا در محبت، ما را یکدل و متحد سازد؟ مگر کار خدا ایجاد اتحاد و یکدلی نیست؟ هم او بود که آدم و حوا را در باغ عدن "یک تن" ساخت؛ عیسی بود که دوازده شاگرد را از پیشینهها و زمینههای مختلف، متحد کرد و به آنان یک فکر و یک هدف بخشید؛ هم او بود که آن یکصد و بیست نفر را در آن بالاخانه، اتحاد و یکدلی بخشید تا در روز پنطیکاست نیز یکدل و متحد، روحالقدس را دریافت دارند؛ و هم او بود که آن سه هزار نفر را که در روز پنطیکاست ایمان آوردند، با رسولان و سایر پیروان خود متحد ساخت. آیا او قادر نیست امروز نیز ما را با یکدیگر متحد سازد؟
پولس رسول در باب دوم رسالۀ خود به افسسیان، به معجزهای اشاره میکند؛ معجزه این است که خدا از طریق محبت مسیح و فداکاری او بر روی صلیب، برای نخستین بار، یهودیانی را که خود را برتر از هر قومی میدانستند، با غیریهودیان، خصوصاً یونانیها و رومیها که آنها نیز خود را برتر از هر ملتی میپنداشتند، یکی گردانید. او میفرماید: «مسیح با مرگ خود روی صلیب، این دو را در یک بدنِ واحد، دوستان خدا گردانید، تا دشمنی دو جانبۀ یهود و غیریهود را نیز از میان بردارد... اکنون هر دو بهوسیلۀ مسیح اجازه داریم که در یک روح، یعنی روحالقدس، بهحضور خدای پدر بیاییم. پس شما غیریهودیان دیگر غریب و بیگانه نیستید، بلکه با مقدسین خدا هموطن و اعضای خانوادۀ خدا هستید» (افسسیان ۲:۱۶ و ۱۸-۱۹؛ ترجمۀ مژده برای عصر جدید). اگر فداکاری مسیح، چنین معجزهای انجام داد و یهود و غیریهود را متحد ساخت، میتواند ما را نیز با یکدیگر متحد و یکدل سازد.
اما ریشۀ اختلافات و جداییها چیست؟ چه موانعی بر سر راه اتحاد وجود دارد؟ فرمایش پولس رسول در فیلیپیان ۲:۱-۴ میتواند ما را در یافتنِ پاسخ به این سؤال کمک کند. پولس میفرماید: «آیا در اتحاد با مسیح دلگرم هستید؟ آیا محبت، محرک اصلی زندگی شما است؟ آیا با روحالقدس مصاحبت دارید؟ و آیا احساس مهر و شفقت در بین شما وجود دارد؟ پس تقاضا میکنم خوشی مرا بهکمال رسانید و با هم توافق فکری، محبت دوجانبه و هدف مشترک داشته باشید. هیچ عملی را از روی جاهطلبی و خودبزرگبینی انجام ندهید، بلکه با فروتنی، دیگران را از خود بهتر بدانید. به نفع دیگران فکر کنید و تنها در فکر خود نباشید.»
در این آیات، به علل عمدۀ اختلاف و عدم اتحاد میان ایمانداران برمیخوریم. مصاحبت و ارتباط نداشتن با روحالقدس سبب میشود که شخص ایماندار فاقد ثمرۀ روح یعنی محبت و بردباری، وفاداری، و فروتنی باشد. طبعاً چنین ایمانداری نه بهرهای از "مهر و شفقت" خواهد داشت، نه توافق فکری و محبت دوجانبه و هدفی مشترک با دیگران.
آیۀ سوم نیز نکات جدیدی را روشن میسازد. پولس میفرماید که «هیچ عملی را از روی جاهطلبی و خودبزرگبینی انجام ندهید.» جاهطلبی و رقابت و حسادت، یکی از علل مهم اختلافات و عدم اتحاد است. آیا وقتی میبینید یکی از دوستانتان، به موفقیت و پیشرفتی دست یافته، آیا در عمق دل خود شاد میشوید یا غمگین؟ اگر احساس غم و حسادت میکنید، اشکالی در مصاحبت شما با روحالقدس هست.
کلمۀ دیگری که در آیۀ سوم بهکار رفته، به معنی خودبزرگبینی، غرور بیجا و یا فخرفروشی است. داشتنِ هدف بسیار عالی و ضروری است؛ بدون هدف، نه در زندگی به جایی میرسیم، نه در روحانیت. اما هدفهای ما زمانی خودخواهانه میگردد که فقط به فکر منافع خودمان باشیم و برای رسیدن به آنها، نه فقط نسبت به منافع دیگران بیتوجه باشیم، بلکه آنها را نیز پایمال کنیم. بهعبارت دیگر، برای رسیدن به اهداف خود، از روی دیگران بالا برویم.
اختلاف زمانی پیش میآید که میکوشیم از دیگران جلوتر باشیم، و به آنچه که نداریم و نیستیم فخر کنیم. عیسی مسیح درست بر خلاف این عمل کرد. او آنچه را که داشت، ترک گفت. او که همه چیز بود، خود را هیچ ساخت. او منافع خود را زیرپا گذاشت تا منافـع ما را تأمین نماید. او خود را فقیر ساخت تا ما دولتمند شویم. اگر چنین طرز فکری فقط داشته باشیم، بیگمان یکدلی و اتحاد در محبت برقرار خواهد شد. دستیابی به چنین طرزفکری، فقـط کار خدا نیست، بلکه کار مـا نیز میباشـد. "مـا" بایـد قدمـی برداریم و خـود را با چنین طرز فکری مجهز نماییم. بیاییـد این قـدم را همیـن امروز بر داریم.