کتابمقدس را درست درک کنیم/۵
۵ دقیقه
نگاهی به علم تفسیر کتابمقدس( تعبیر)
در شماره گذشته، به بررسی مسألۀ تأویل کتابمقدس پرداختیم. بهعبارت سادهتر، این مسأله را بررسی کردیم که به هنگام مطالعۀ کتابمقدس، باید در وهلۀ اول کشف کنیم که متنی که از کلام میخوانیم، برای مردم روزگار خود چه مفهوم و پیامی داشته و آنها این کلام را چگونه درک میکردهاند. توضیح دادیم که برای کشف این موضوع، باید به چارچوب تاریخی، موجبات و علل نگارش، محتوای متن و معنی کلمات و اصطلاحات مشکل توجه داشته باشیم. در این شماره، به مرحلۀ دوم کار تفسیر میپردازیم، یعنی به تعبیر متن.
گفتیم که کار تفسیر کتابمقدس، دو مرحلۀ مشخص دارد: تأویل و تعبیر. اگر در مرحلۀ تأویل میکوشیم معنای اولیۀ متن کتابمقدس را کشف کنیم، معنایی که خوانندگان اولیه ادراک میکردند، در مرحلۀ تعبیر میکوشیم به این مسأله دست یابیم که آن متن امروز برای ما چه پیغامی دارد.
ممکن است کسی بگوید: "ما باید کتابمقدس را بخوانیم تا بدانیم امروز برای ما چه پیامی دارد. پس چه لزومی دارد که اول تأویل کنیم و بعد تعبیر؟ چه لزومی دارد که کشف کنیم آیاتی که میخوانیم، برای مردم آن روزگار چه معنایی داشته، و بعد کشف کنیم که برای مردم روزگار ما چه معنا و پیامی دارد؟ چرا مستقیماً شروع به کشف معنای آن برای خودمان نکنیم؟"
سؤال بسیار جالب و بجایی است. ما کتابمقدس را میخوانیم تا از آن برکت بیابیم، بنا و تشویق شویم، و راهنمایی بگیریم. اما خواندن کتابمقدس برای گرفتنِ برکت و درسهای روحانی و بناکننده، فقط بخشی از مطالعۀ کتابمقدس است. بخش دیگر و مهم مطالعۀ کتابمقدس، درک درست پیام اولیۀ آن به مردم روزگار خود میباشد. تا زمانی که معنا و پیام درست متنی از کتابمقدس را برای مردم آن روزگار بهدرستی درک نکنیم، قادر نخواهیم بود پیام آن را بهدرستی برای زندگی خود درک کنیم و این خطر وجود خواهد داشت که از متن تفسیرها و برداشتهایی بکنیم که منظور واقعی آن نبوده است.
تنها وسیلۀ درست کنترل تفسیر متنی از کتابمقدس، کشف معنا و مقصود اولیۀ آن است. در غیر اینصورت، این خطر هست که هر خواننده، هر معنا و مفهومی را که دلش بخواهد، از متن استخراج کند. در اینصورت، کار تفسیر چنان ذهنی میشود که دیگر نمیتوان گفت تفسیر چه کسی درست است و تفسیر چه کسی درست نیست.
در مقابل چنین ذهنیگرایی، با تأکید بر معنا و مقصود اولیۀ متن، باید افساری عینی برای کنترل تفسیر بدست دهیم. برای روشن شدن مطلب، چند نمونه از تفسیرِ ذهنی میآوریم: مورمونها براساس اول قرنتیان ۱۵:۲۹ به نیابت از طرف مردگان خود تعمید میگیرند؛ شاهدان یهوه الوهیت مسیح را رد میکنند؛ عدهای بر اساس مرقس ۱۶:۱۸ مارگیری میکنند؛ بسیاری از مبشرین آمریکایی بر اساس سوم یوحنا ۲، پیام رفاه و برکات مادی میدهند. تمام اینها ناشی از تفسیر نادرست است. علت درست نبودن تفسیرِ آنان نیز انجام ندادنِ تأویل درست است؛ یعنی به این نکته توجه نکردهاند که معنای اولیۀ متن چه بوده است؛ یعنی از آیات معانیای استنباط کردهاند که در آن نبوده است.
هدف ما باید این باشد که کشف کنیم کتابمقدس برای ما چه معنایی میدهد، اما این کار را باید بهصورت درست انجام دهیم. ما اجازه نداریم هر معنایی را که برایمان خوشایند است، به کتابمقدس بپوشانیم و بعد بگوییم که این را روحالقدس بر ما مکشوف کرده است. روحالقدس نمیتواند برخلاف خود حرفی بزند. او بوده که کتابمقدس را الهام فرموده؛ بنابراین، نمیتواند امروز به آن معنایی ببخشد که در زمان نگارش مقصودش نبوده است! ما باید به کمک روحالقدس مقصود اولیه را کشف کنیم و با هدایت او، همان مقصود را به زندگی و موقعیت امروزی خود ارتباط دهیم.
پس میبینید که تفسیر کتابمقدس کار سادهای نیست. به همین علت است که کتاب زیادی در این باره نوشته نشده و آن مقدار هم که نوشته شده، اصول مندرج در آن مورد توافق همه محققین نیست. اما یک اصل را با قطع و یقین میتوان اعلام داشت و آن هم این است: "آیات کتابمقدس نمیتوانند امروز معنایی بدهند که در روزگار نگارش نمیدادهاند."
بهعبارت دیگر، معنای واقعی و درست کتابمقدس برای ما، همان است که در آغاز در زمان نگارش بوده است. این نقطۀ آغاز است. اما اینکه این کار را چگونه باید انجام داد، مطلبی است که در شمارههای آتی به آن خواهیم پرداخت.
برای روشن شدن ذهن خوانندگان گرامی، فقط به ذکر یک نمونه اکتفا میکنیم. در اول قرنتیان ۳:۱۳-۱۵ چنین آمده: «ولی چگونگی کار هر کس آشکار خواهد شد زیرا روز داوری آن را ظاهر خواهد ساخت، چون آن روز با آتش همراه خواهد بود و آتش کیفیت کار همه را میآزماید و ماهیتش را نشان میدهد. اگر آنچه را که آدمی بر روی آن شالوده ساخته است، از آتش سالم بیرون آید، آن شخص پاداش خود را خواهد یافت. اما اگر کارهای دست او سوخته شود، پاداش خود را از دست خواهد داد، ولی خود او نجات خواهد یافت، مانند کسی که از میان شعلههای آتش گذشته و نجات یافته باشد.» عدهای با خواندن این آیات این تفسیر را ارائه میدهند که یک ایماندار حتی اگر مطابق کلام خدا با پاکی و قدوسیت زندگی نکند، باز در روز داوری نجات خواهد یافت، اما «مانند کسی که از میان شعلههای آتش گذشته باشد.» اما این تفسیر به هیچ وجه درست نیست. اگر آیههای قبلی را بخوانیم، میبینیم که پولس دربارۀ خدمات یک خادم سخن میگوید نه دربارۀ زندگی شخصی و روحانی یک ایماندار.
تفسیر درست این آیات این است که اگر خادمی در کلیسا ایمانداران را با درایت و دانایی رهبری نکند و شالودۀ درستی بنا نکند، پاداشی نخواهد گرفت، اما خودش "بهزور" نجات پیدا خواهد کرد. این مقصود و تفسیر درست این آیات است. پس میبینید که از این آیات نمیتوان نتیجه گرفت که زندگی روحانی ایماندار و تقدس او تأثیر در نجات او نخواهد داشت و او به هر ترتیبی که شده به ملکوت ابدی راه خواهد یافت. بالعکس، کلام خدا تعلیم میدهد که ایماندار اگر زندگی درستی نداشته باشد، نجات خود را از دست خواهد داد.
پس ملاحظه میفرماید که چقدر مهم است که ما مقصود اولیۀ کلام خدا را درک کنیم و تعبیر درستی برای امروز خودمان بدست دهیم. در شمارههای آینده، مطالب بیشتری در خصوص تأویل و تعبیر ارائه خواهیم داد.