نبوت: دیروز و امروز/۲
۱۳ دقیقه
مقدمه:
در بخش پیشین این نوشتار دیدیم که نبوت در کتابمقدس به معنی دریافت مکاشفهای مستقیم از خود خدا و اعلام آن به دیگران تحت الهام روح است. بنابراین نباید نبوت را با موعظه یکی شمرد، زیرا موعظه برخلاف نبوت نه مکاشفهای مستقیم از خدا بلکه بیان و توضیح مکاشفهایست که قبلاً در کتابمقدس به انسان داده شده است. همچنین دیدیم که انتظار عهدجدید نه قطع و توقف نبوت بلکه ادامۀ آن است. در این بخش به موضوعات دیگری در ارتباط با نبوت خواهیم پرداخت.
روانشناسی نبوت در دوران عهدجدید:
نبوت چه در عهدجدید، چه در یهودیت، و چه در جهان یونانی- رومی زمان مسیح معمولاً با خلسه و از خودبیخودی همراه نبود، بلکه نبی از کار خود و کلماتی که میگفت آگاه بود و بر آنها کنترل داشت. این موضوع در اول قرنتیان ۱۴:۳۰-۳۳ کاملاً مشهود است. پولس در این قسمت از انبیاء میخواهد که نظم و ترتیب را در نبوت کردن رعایت کنند. این تنها در صورتی قابل تصور است که انبیاء بر فعالیت نبوتی خود کنترل کافی داشته باشند. بهواقع پولس بهصراحت میگوید که «روح انبیاء مطیع انبیاء است» (۳۲). در اینجا مقصود حالت روحِ نبی تحتتأثیر روحالقدس است. روحالقدس هرگز شخص را همانند ارواح پلید تسخیر نمیکند و کنترل را از او سلب نمینماید. بنابراین از یک سو تأثیر نبوت بر نبی آنقدر قوی هست که ممکن است به غلط گمان کند که نمیتواند منتظر بماند تا نوبت او برسد، و از سوی دیگر نبوتکننده آنقدر از محیط خود آگاه هست و بر خود کنترل دارد که با اشارۀ دیگری بتواند سخن خود را تمام کند (۳۰).
وضوح و قوت پیامهای نبوتی نیز احتمالاً متفاوت بود. در یک سوی طیف، رؤیاهای نبوتی پولس را داریم (اعمال ۱۰:۱۰، ۲۲:۱۷؛ دوم قرنتیان ۱۲) که بسیار قوی و روشن بودند و در سوی دیگر، نبوتهای شاید ضعیفی را که باعث بیاعتبار شدن نبوتها در تسالونیکی شده بود، تا آنجا که پولس آنها را نصیحت میکند که نبوتها را خوار نشمارند (اول تسالونیکیان ۵:۱۹-۲۱). در حد وسط هم نبوتهای مخلوط قرنتیان وجود داشت که باید عناصر درست و نادرست آن از هم تمیز داده میشد.
محتوای نبوتهای عهدجدید
نبوتهای موجود در عهدجدید از نظر محتوا متفاوت و متنوع است. ولی یک خصوصیت مشترک در میان آنها این است که محتوایشان نه حقایق تعلیمی و اصول اعتقادی بلکه موضوعات خاصی است که کلیسا یا افراد در مورد آنها نیاز به هدایت و راهنمایی داشتند.
برای مثال در موارد زیر میبینیم که روحالقدس احتمالاً از طریق پیامی نبوتی کلیسا را فرداً یا جمعاً در مورد موضوع و نیازی خاص هدایت میکند: در اعمال ۱۳:۲-۳ در مورد اعزام دو نفر برای سفر بشارتی؛ در اعمال ۱۵:۲۸در مورد حل مشکلی که در مورد لزوم یا عدم لزوم رعایت شریعت از سوی غیریهودیان پیش آمده بود که ادامۀ مصاحبت و همنشینی آنها را با مؤمنان یهودینژاد به خطر میانداخت؛ در اعمال ۱۶:۶ در ممانعت از رفتن پولس و همکارانش به منطقۀ آسیای صغیر، و کمی بعد، از طریق رؤیا، در هدایت آنها به رفتن به مقدونیه (همچنین مراجعه کنید به اعمال ۱۸:۱۰)؛ در اعمال ۱۱:۲۸، از طریق نبوت آگابوس نبی، در مورد وقوع قحطی و نیاز به فرستادن کمک مالی برای مؤمنان یهودیه؛ در اعمال ۲۰:۲۳ ، ۲۱:۴ و۱۱، در آمادهسازی پولس برای گرفتار شدن و به زندان افتادن در اورشلیم. همین موضوع در توصیف پولس از کارکرد نبوت در اول قرنتیان ۱۴:۲۴-۲۵مشهود است که در آن محتوای نبوت افشای رازهای دل کسی است که به مجلس وارد شده است. همچنین در مکاشفه ۲-۳ میبینیم که پیامهای نبوتی برای کلیساهای آسیا به موقعیت و نیاز خاصی در هر کلیسا مربوط میشود.
البته اگر محتوای نبوتها همیشه به این موارد عملی و نیازهای خاص محدود میشد، بعید بود که پولس در افسسیان ۲:۲۰ انبیاء را در کنار رسولان بهعنوان بنیان و شالودۀ کلیسا توصیف کند. بنابراین هرچند در بیشتر موارد محتوای نبوت موضوع تعلیمی یا اعتقادی نبود، قطعاً در موارد معدودی این عناصر را شامل میشد و یا دلالت غیرمستقیم بر آنها داشت.
برخی معتقدانِ به قطع و توقف عطای نبوت پس از ایام رسولان، بر اساس همین آیه در افسسیان استدلال کردهاند که نقش و کارکرد اصلی نبوت گذاشتن شالودۀ تعلیمی کلیسا بوده است، و از این نتیجه گرفتهاند که پس از گذاشته شدن این شالوده بهصورت نگارش و جمعآوری متون عهدجدید، دیگر نقش قابل قبولی برای عطای نبوت وجود نداشته و از همینرو متوقف شده است.
دو ایراد بزرگ بر این استدلال وارد است. نخست اینکه چنانکه دیدیم محتوای بیشتر پیامهای نبوتی در عهدجدید نه حقایق تعلیمی یا اصول اعتقادی بلکه راهنمایی در مورد موضوعات و نیازهای خاص بوده است. دوم اینکه تصدیق مهم بودن نقش نبوت در گذاشتن شالودۀ تعلیمی کلیسا بههیچوجه به معنی آن نیست که این تنها نقش نبوت بوده باشد. هرچند باید پذیرفت که امروز دیگر نیازی به کارکرد اعتقادی نبوت نیست، اما قطعاً کلیسا هنوز نیاز دارد در مورد موضوعات و موقعیتهای خاص از خدا هدایت شود، و از این رو هنوز در حیات کلیسا جای مهمی برای کارکرد اولیۀ نبوت که همانا فراهم آوردن این هدایت است، وجود دارد.
هدف نبوت:
اغلب برای تعریف هدف نبوت به اول قرنتیان ۱۴:۳ استناد میشود: «اما آن که نبوت میکند با انسانهای دیگر برای بنا، تشویق و تسلیشان سخن میگوید.» اما باید توجه داشت که این آیه نه شرط کافی برای نبوت است، نه شرط لازم. شرط کافی نیست زیرا عطایای دیگری نیز همانند تعلیم، موعظه و ترجمۀ زبانها همین خصوصیات را دارند. ولی شرط لازم هم نیست، زیرا اساساً بحث پولس این نیست که چه چیزی نبوت است و چه چیزی نبوت نیست. قرنتیان این را بهخوبی میدانستند. بلکه او میخواهد بر وجوه تمایز نبوت نسبت به زبانها تأکید کند. بهعبارت دیگر، از این آیه نمیتوان نتیجه گرفت که اگر نبوتی توبیخآمیز باشد یا تنها خطاب به یک نفر باشد، قابلقبول نیست زیرا در این قسمت گفته شده که نبوت باید تشویقآمیز و خطاب به کلیسا باشد! مقصود پولس بیان همه خصوصیات نبوت نیست بلکه صرفاً به برخی خصوصیات نبوت که تمایز آن را از زبانها نشان میدهد، اشاره میکند. هدف نبوت را میتوان بر اساس محتویات مختلف آن اطمینان بخشیدن، تشویق و تسلی، هدایت، توبیخ و برحذر داشتن، هشدار و آمادهسازی و بهطور کلی بنا و تقویت کلیسا بهشمار آورد.
آیا همۀ اعضای کلیسا میتوانند نبوت کنند؟
از اول قرنتیان ۱۲:۲۹ چنین برمیآید که همه نبی نیستند. اما برخی از اول قرنتیان ۱۴:۳۱ نتیجه میگیرند که هرچند همه در کلیسای قرنتس نبی به معنای خاص نبودند اما همه میتوانستند یک به یک نبوت کنند. برخی گفتار پطرس در اعمال ۲ را نیز مؤید این نظر میدانند. اما باید توجه داشت که اعمال ۲ به ریزش روحالقدس بهعنوان روح نبوت بهطور کلی اشاره دارد و نه به نبوت به معنای خاص. مقصود پولس نیز از اینکه «همه میتوانید به نوبت نبوت کنید» (اول قرنتیان ۱۴:۳۱) ممکن است همۀ انبیاء باشد نه همۀ کلیسا. احتمالاً نظر بهتر این است که همه میتوانند برای دریافت عطای نبوت دعا کنند ولی این دیگر خداست که آن را به صلاحدید خود به هر که بخواهد میبخشد.
اقتدار نبوت در عهدجدید:
چنانکه در بخش نخست این مقاله اشاره شد، یکی از محققین برجستۀ معتقد به کاربرد امروزین عطای نبوت، وین گرودم Wayne Grudem، بر این اعتقاد است که دو نوع نبوت در عهدجدید وجود دارد که از نظر ماهیت و اقتدار با هم تفاوت دارند: (۱) نبوت رسولان مسیح و انبیای طراز اول که در واقع جانشینان انبیای عهدعتیق هستند. تک تک کلمات این نوع نبوت از خداست و از همین رو مصون از خطا بوده، از اقتدار بالا برخوردار است. (۲) نبوت معمولی کلیسایی که تنها محتوای کلی آن از خداست ولی با عباراتی بشری بیان میشود، به لحاظ صحت مخلوطی از درست و نادرست است و از اقتدار بس کمتری برخوردار است.
بهنظر میرسد که نبوت نوع اول در تقسیمبندی بالا از مفهوم الهام کتابمقدسی اقتباس شده است و احتمالاً یکی از انگیزههای پنهان یا آشکار این تقسیمبندی پاسداری از اقتدار منحصر بهفرد کتابمقدس در عین اعتقاد به تداوم نبوتهای کلیسایی تا به امروز است. بهعبارت دیگر، نبوتهای از نوع اقتدار بالا (نوع اول) تا جایی که لازم بود در کتابمقدس گردآوری شده و پس از دوره رسولان متوقف گردیده است. ولی نبوتهای معمولی کلیسایی (نوع دوم) کماکان ادامه دارد، ولی باید با ملاک نبوتهای نوع اول که در عهدجدید گردآوری شده، سنجیده شود و مادون آن قرار گیرد.
هرچند انگیزۀ گرودم در پاسداری از اقتدار کتابمقدس شایان تقدیر است، ولی نبوت در عهدجدید را نمیتوان اینچنین به دو نوع کاملاً متفاوت با اقتدار مختلف تقسیم کرد. نخست اینکه بهرهجویی از مفهوم الهام برای تعریف نبوت کار درستی نیست. نه همۀ کتابمقدس نبوت است و نه همۀ نبوتهای درست در کتابمقدس گردآوری شده. کتابمقدس دربردارندۀ تاریخ، شعر، دعا، سرود، فلسفه، مَثَل، نامه و همچنین نبوت (یا وحی) است، که همۀ آنها الهام خداست. نباید دو مفهوم الهام و نبوت را با هم اشتباه کرد. اقتدار الهامی کتابمقدس بر ماهیت نبوتی همۀ مندرجات آن استوار نیست.
دوم اینکه وعدۀ خدا و انتظار یهودیان این نبود که احیای نبوتِ با اقتدار بالا از نوع عهدعتیقی فقط به حلقۀ کوچکی از رسولان و انبیای طراز اول محدود باشد و بقیۀ قوم صرفاً از نبوت ضعیفی که ویژگی یهودیت بین دو عهد بود، برخوردار گردند. وعده و انتظار برخاسته از آن این بود که خدا روح نبوت را بر همۀ افراد قوم فرو ریزد؛ نه بر رهبران فقط، آن هم فقط رهبران قرن اول!
سوم اینکه اقتدار نبوتهای مندرج در عهدجدید (و اساساً سایر مندرجات آن نیز) نه صرفاً بر صحت کامل آنها بلکه بر جایگاه آنها در تاریخ نجات مبتنی است. اینها نبوتهای رسولان مسیح و انبیایی است که با مسیح و رسولان او نزدیک بوده، شاهد رخدادهای بنیادین اولیه هستند که شالودۀ مسیحیت را تشکیل میدهد. هیچ نبوت امروزینی ولو کاملاً و کلمه به کلمه هم درست باشد، نمیتواند جای کتابمقدس را بگیرد. زیرا اولاً درستی آن باید بر مبنای کتابمقدس سنجیده شود و ثانیاً هرگز بهعنوان نبوت معیار درنمیآید و در کنار سایر نوشتههای کتابمقدس قرار نمیگیرد. به دیگر سخن، درست بودن و معیار بودن یکی نیست.
به احتمال زیاد نبوتهای دوران عهدجدید از نظر درجۀ اقتدار طیفی را تشکیل میداد. در یک طرف طیف نبوتهای کاملاً صحیح و پرقدرت بود که نبوتهای رسولان و سایر انبیای طراز اول از آن جمله بود، در طرف دیگر، نبوتهای ضعیفی که به بیاعتبار شدن نبوتها در تسالونیکی منجر شده بود، و در حد وسط هم نبوتهای مخلوطی بود که باید بهدقت سنجیده میشد. به ارادۀ خدا و بنا به الهام روحالقدس، از میان نبوتهای با اقتدار بالا، شماری در کتاب عهدجدید جای گرفت که ملاک و معیار ایمان و عمل ما، از جمله سنجش صحت نبوتهای ما باشد. ولی هیچ دلیلی برای توقف نبوتهای با اقتدار بالا وجود ندارد. امروز هم ممکن است نبوتی کاملاً و حتی کلمه به کلمه از جانب خدا باشد و در نتیجه برای مخاطبش از اقتدار خیلی بالا برخوردار گردد، ولی هرگز نمیتواند جای کتابمقدس را بگیرد یا به نبوت معیار تبدیل شود. بهعلاوه صحت آن باید اول بر اساس ملاک کتابمقدس سنجیده شود.
نبوت در دنیای امروز
در بسیاری از کلیساهای پنطیکاستی و کاریزماتیک پدیدۀ نبوت بهصورت امری آشنا و حتی رایج درآمده است. هدف ما در این بخش مقایسۀ خصوصیات نبوت در تجربۀ امروزین مسیحیان با تصویری است که در بخشهای پیشین مقاله از نبوت در عهدجدید بهدست داده شد. ما در بررسی خود از نتایج تحقیق مارک کارتلج و ماکس ترنر بهره میجوییم که از معدود تحقیقات علمی است که دربارۀ پدیدۀ نبوت در زمان ما انجام شده است.
خصوصیات کم و بیش مشترک نبوتهای امروزی با نبوت در دوران عهدجدید به قرار زیر است:
● در تلقی امروزین کلیسا، نبوت پیامی است شفاهی که حاوی مکاشفهای مستقیم از خود خداست. ماهیت وحیانی یا مکاشفهای پیام، معمولاً از عبارات شناخته شدهای همچون "خداوند چنین میگوید" که در آغاز پیام بیان میشود آشکار است. محتوای پیام اغلب یکی از موارد زیر است:
۱) توصیف یک "تصویر"، که چه بهصورت ثابت و چه متحرک، در ذهن شخص نقش میبندد
۲) توصیف یک رؤیا یا خواب ۳) یک کلمه یا عبارت یا پیام کوتاه ۴) حقایقی در مورد شخص خاص یا موقعیت خاص که از یکی یا ترکیبی از طرق بالا بهدست آمده است ۵) آمدن برخی آیات به ذهن شخص ۶) احساس درد یا اندوهی که نبوتکننده باور دارد مربوط به خودش نیست بلکه مربوط به شخصی دیگر است ۷) احساس فشار یا الزامی فزاینده به اینکه شروع به سخن گفتن کند، بدون اینکه بداند چه میخواهد بگوید. بهعلاوه همۀ موارد بالا با این اطمینان همراه است که خدا منشأ آنهاست. حالات فوق ممکن است درست قبل از بیان پیام نبوتی تجربه شود یا کمی قبل از آن یا حتی هفتهها قبل. در مورد وضوح و قوت این تجربیات، شدت و ضعف وجود دارد. بهعلاوه گاهی خود تصویر یا کلام واضح است ولی معنی آن واضح نیست بهگونهای که شخص باید دعا کند تا معنی پیام برای او آشکار گردد.
● از نظر روانشناختی، نبوتکننده یا وضعیت عادی دارد یا نوعی احساس الزام به سخن گفتن که معمولاً به انگیزش روحالقدس نسبت داده میشود. این احساس با هیجان (تندتر شدن ضربان قلب) و اندکی فشار عصبی همراه است. ولی در اکثر موارد حالت از خودبیخودی ندارد، هرچند در برخی موارد بسیار نادر، ممکن است با نوعی خلسۀ خفیف و تحت کنترل همراه باشد. حالت نبوتکننده در لحظات دریافت مکاشفه به لحاظ روانشناختی با حالت او در دعا یا تأمل دربارۀ کلام خدا یا هر کار دیگری که قبل از دریافت مکاشفه بدان مشغول بوده، تفاوت چندانی ندارد. هیچ حالت روانشناختی خاصی نیز او را برای دریافت مکاشفه آماده نمیسازد و بهواقع در بسیاری موارد دریافت پیام نبوتی کاملاً غیر منتظره است.
● محتوای پیامهای نبوتی امروزه خیلی به ندرت مسائل تعلیمی یا اعتقادی است. نبوتهای امروزی همانند نبوتهای عهدجدید بیشتر به موضوعات عملی خاص معطوف است که شامل موارد زیر میگردد: ۱) پیامهای اطمینانبخش از نوع "من با شما هستم ..."؛ ۲) پیامهای راهنمایی در مواجهه با موقعیتها، گناهان یا مشکلات خاص؛ ۳) پیامهای توبیخ و داوری همراه با وعدۀ آمرزش و احیای روحانی؛ ۴) پیامهای خصوصی که حالت پیشگویی دارد، یا دربارۀ خدمت آیندۀ مخاطبِ نبوت و یا مشکلاتی است که با آنها روبرو خواهد شد. بهعبارت دیگر، نبوتهای امروزی عمدتاً به مسائلی مربوطند که کتابمقدس مستقیم دربارۀ آنها سخن نمیگوید و در نتیجه نیاز به هدایت و راهنمایی خاص دارند.
● نبوتهای کلیسایی امروزه بهطور عمده در جهت تحقق اهداف مذکور در اول قرنتیان۳:۱۴، یعنی بنا، تشویق و تسلی کلیسا عمل میکنند و باعث تقویت همبستگی، اطمینان و انتظار کلیسا برای تفقد خدا میگردند.
● نبوتهای امروزی نیز همانند نبوتهای عهدجدید به لحاظ کیفیت و اقتدار، مخلوط و متفاوت هستند. بهعبارت دیگر، نباید آنها را سیاه یا سفید دید بلکه در اکثر موارد خاکستری هستند و از همین رو همانند نبوتهای دوران عهدجدید باید آنها را سنجید و تمییز داد. خدا قطعاً قادر است با استفاده از طرقی که مصون از خطا نیست، ارادۀ خویش را بر ما مکشوف سازد، و البته بر ماست که با هوشیاری و آگاهی از کلام مکتوب خدا خوب و بد را از هم تمییز دهیم. جای بسی تأسف خواهد بود اگر کلیسا بهخاطر ترس از خطر نبوتهای نادرست یکسره منکر اصالت و سودمندی همۀ نبوتهای امروزی شود و همچون کلیسای تسالونیکی نبوتها را بیاهمیت و حتی زیانبار شمارد، بدون اینکه همانقدر نگران تعالیم و موعظههای نادرست باشد که اتفاقاً شمارشان بههیچ وجه کم نیست.
نکتۀ دیگری که در همین راستا شایان ذکر است آن است که نبوتهای امروزی بههیچ وجه دارای اقتدار برابر با کتابمقدس تلقی نمیگردند بلکه اغلب قبل از هر چیز با ملاک کلام مکتوب خدا سنجیده میشوند. باید اذعان داشت که متأسفانه کلیساهای کاریزماتیکی وجود دارند که عملاً وقت و توجه خود را بیشتر صرف نبوتها میکنند تا بررسی و تعلیم منسجم کتابمقدس، و این خطری است که باید به شدت از آن برحذر بود. ولی کلیسایی را نمیتوان یافت که رسماً اقتدار نبوتها را بالاتر یا حتی برابر با کلام خدا دانسته باشد.
نتیجهگیری
یکی از وجوه ممیزۀ مهم عهدجدید نسبت به عهدعتیق ریخته شدن روح نبوت مطابق با وعدۀ یوئیل بر همۀ افراد قوم خداست. نه تنها مؤمنان میتوانند از طریق روحالقدس که در قلب آنها ساکن است مستقیم از خدا هدایت شوند، بلکه خدا عطای نبوت را نیز به کلیسا بخشیده است تا وسیله ارتباط مستقیم او با کلیسا باشد و از طریق آن مؤمنان را در موقعیتهای خاص و در مواجهه با مشکلات خاص هدایت کند. ولی اقتدار نبوت حتی در مورد نبوتهای درست بههیچ وجه قابل مقایسه با کتابمقدس نیست و باید با ملاک کتابمقدس سنجیده شود.