You are here

مسیحیت و مسألۀ همجنس‌گرایی/۲

زمان تقریبی مطالعه:

۴ دقیقه

 

در شمارۀ‌ گذشته‌، دیدیم‌ كه‌ همجنس‌گرایی‌ محكوم‌ است‌. نه‌ فقط‌ عهدعتیق‌ و عهدجدید آن‌ را محكوم‌ می‌كنند، بلكه‌ طبیعت‌ هم‌ محكومش‌ می‌كند. هیچ‌ كلیسایی‌ نمی‌تواند همجنس‌گرایی‌ را به‌عنوان‌ روشی‌ برای‌ زندگی‌ تأئید كند.

اما واقعیت‌ اینست‌ كه‌ در همه‌ جوامع‌ و در تمام‌ دورانها همجنس‌گرایی‌ وجود داشته‌ است‌. و باز واقعیت‌ اینست‌ كه‌ هر كلیسایی‌ كه‌ بیش‌ از دویست‌ نفر عضو داشته‌ باشد، به‌نحوی‌ با مشكل‌ همجنس‌گرایی‌ مواجه‌ است‌.

كافی‌ نیست‌ كه‌ فقط‌ آیات‌ كتاب‌مقدس‌ و استدلالات‌ طبیعی‌ را در مقابل‌ همجنس‌گراها بگذاریم‌ و نشان‌ دهیم‌ كه‌ محكومند و باید منتظر داوری‌ نهایی‌ باشند. یك‌ مسیحی‌ واقعی‌ باید به‌ فراسوی‌ افق‌ محكومیت‌ بنگرد و راهی‌ بیابد تا كلیسا به‌كمك‌ آن‌ بتواند به‌ همجنس‌گراها یاری‌ رساند.

معرفی‌ عیسی‌ به‌عنوان‌ دوست‌ گناهكاران‌

همجنس‌گرایان‌ خود می‌دانند كه‌ كارشان‌ نادرست‌ است‌ و از داوری‌ خدا می‌ترسند. اما اگر كلیسا فقط‌ به‌ محكوم‌ كردن‌ ایشان‌ بسنده‌ كند، الگوی‌ مسیح‌ را پیروی‌ نكرده‌ است‌. سخن‌ گفتن‌ در بارۀ‌ محكومیت‌ با همجنس‌گرایان‌ ایشان‌ را بیشتر در لاك‌ خود فرو می‌برد. آنان‌ برای‌ تبرئه‌ كردنِ خود، صدای‌ وجدان‌ خود را خفه‌ می‌كنند و دلزده‌ و دلسرد می‌شوند و حالتی‌ خصمانه‌ نسبت‌ به‌ كلیسا در پیش‌ می‌گیرند.

عیسی‌ به‌ گناهكاران‌ محبت‌ نشان‌ می‌داد. رهبران‌ دینی‌ به‌ او لقب‌ "دوست‌ باجگیران‌ و گناهكاران‌" دادند. او یك‌ بار، به‌جای‌ اینكه‌ رضایت‌ خاطر میزبان‌ را جلب‌ كند، اجازه‌ داد كه‌ زنی‌ گناهكار او را لمس‌ كند؛ درضمن‌ به‌جای‌ محكوم‌ كردنِ او، به‌ او لطف‌ و محبت‌ نشان‌ داد.

این‌ نخستین‌ پیغامی‌ است‌ كه‌ یك‌ همجنس‌گرا نیاز دارد از كلیسا بشنود: كه‌ مسیح‌ دوست‌ گناهكاران‌ است‌ و او برای‌ نجات‌ گناهكاران‌ آمده‌ است‌. ابراز محبت‌ باعث‌ ایجاد امید می‌گردد. تهدید به‌ محكومیت‌ فقط‌ سبب‌ تلخی‌ می‌شود.

تشویق‌ به‌ زندگی‌ مستقل‌

كلیسا باید شخص‌ همجنس‌گرا را تشویق‌ كند كه‌ روابط‌ جنسی‌ نادرست‌ را ترك‌ كند و با خدا زندگی‌ كند. سخن‌ گفتن‌ در باره‌ محبت‌ مسیح‌ بدون‌ تشویق‌ به‌ تغییر روش‌ زندگی‌، همجنس‌گرا را در انزوای‌ گناه‌ باقی‌ می‌گذارد. او باید آزاد شود. نه‌ فقط‌ همجنس‌گراها، بلكه‌ همه‌ مسیحیان‌ باید از برخی‌ عادات‌ رهایی‌ یابند. همجنس‌گرا باید بداند كه‌ مسیحیان‌ دیگر نیز كه‌ به‌ این‌ عادت‌ گرفتار نیستند، آنها هم‌ مشكلات‌ و عادت‌هایی‌ دارند كه‌ باید از آنها آزاد شوند. ایشان‌ هم‌ مثل‌ ما نباید احساس‌ كنند كه‌ برچسبی‌ بر رویشان‌ گذاشته‌ شده‌ است‌. كلیسا باید بر این‌ نكته‌ اصرار ورزد كه‌ همۀ‌ مسیحیان‌ علی‌رغم‌ مشكلاتشان‌، برای‌ خدا ارزشمندند. همۀ‌ ما برای‌ پاك‌ بودن‌، به‌ فیض‌ خدا نیاز داریم‌.

ادامۀ‌ مبارزه‌

بعضی‌ از مسیحیان‌ معتقدند كه‌ از همۀ‌ وسوسه‌های‌ گناه‌ به‌یكباره‌ آزاد شده‌اند. اما برای‌ بسیاری‌ دیگر، از جمله‌ پولس‌ رسول‌، رهایی‌ از وسوسه‌ها مستلزم‌ مبارزه‌ای‌ مداوم‌ می‌باشد، مبارزه‌ای‌ هرروزه‌. این‌ واقعیت‌ در مورد همجنس‌گراها نیز صِدق می‌كند. ایشان‌ به‌ مسیح‌ ایمان‌ می‌آورند، صادقانه‌ تلاش‌ می‌كنند تا روش‌ سابق‌ زندگی‌ خود را تغییر دهند، اما كشش‌ همجنس‌ ادامه‌ می‌یابد. مبارزه‌ ادامه‌ می‌یابد و در این‌ مبارزه‌ همه‌ همیشه‌ پیروز نیستند. همجنس‌گراها، مانند سایر مسیحیان‌، اگر از حمایت‌ كلیسا برخوردار گردند، امكان‌ بیشتری‌ برای‌ پیروزی‌ خواهند داشت‌. همجنس‌گراها به‌ این‌ چیزها نیاز دارند:

خانواده‌: انسان‌ برای‌ تنهایی‌ آفریده‌ نشده‌ است‌؛ او به‌ خانواده‌ نیاز دارد. بدون‌ خانواده‌، افراد خود-محور می‌شوند و در معرض‌ وسوسه‌ قرار می‌گیرند. در خانواده‌، افراد از خود بیرون‌ می‌آیند، مجبور می‌شوند به‌ دیگران‌ هم‌ فكر كنند، و وقتی‌ درگیر رسیدگی‌ به‌ نیازهای‌ دیگران‌ می‌شوند، وقت‌ كمی‌ برای‌ وسوسه‌ شدن‌ پیدا می‌كنند.

بی‌شك‌ كلیسا باید برای‌ همه‌ مردم‌، خصوصاً برای‌ آنانی‌ كه‌ با كششهای‌ نیرومند دست‌ و پنجه‌ نرم‌ می‌كنند، خانواده‌ باشد. در خانواده‌، انسان‌ احساس‌ محبت‌ و مقبولیت‌ می‌كند، گرچه‌ هیچكس‌ كامل‌ نیست‌. در چارچوب‌ روابط‌ است‌ كه‌ انسانها شفا و سلامت‌ را می‌یابند، رابطه‌ با خدا و رابطه‌ با دیگران‌. این‌ در مورد همه‌ با هر نوع‌ مشكلی‌ صدق می‌كند. برای‌ همجنس‌گراها نیز صادق است‌.

دوستان‌ همجنس‌: همجنس‌گراها نه‌ فقط‌ به‌ خانواده‌، بلكه‌ به‌ دوستانی‌ از جنس‌ خود نیاز دارند. بسیاری‌ از همجنس‌گراهایی‌ كه‌ از چنگ‌ این‌ اسارت‌ آزاد شده‌اند، گفته‌اند كه‌ دوستی‌ نزدیك‌ به‌ سایر مسیحیانی‌ كه‌ از جنس‌ خودشان‌ بوده‌اند (مرد برای‌ مردها و زن‌ برای‌ زنها)، كمكی‌ حیاتی‌ به‌ آزادی‌شان‌ كرده‌ است‌. مایكل‌ راجرز از سان‌فرانسیسكو می‌گوید: "وقتی‌ با چند مرد دیگر دوستی‌ نزدیك‌ برقرار كردم‌، و با هم‌ به‌ درددل‌ و دعا پرداختیم‌، میل‌ به‌ رابطه‌ جنسی‌ با همجنس‌ خودم‌ خفیف‌تر و نامطبوع‌ گردید." مایكل‌ همینطور گفت‌ كه‌ صمیمیت‌ با همجنس‌ خود كه‌ مبتنی‌ بر رابطه‌ جنسی‌ نبود، كمك‌ بزرگی‌ به‌ او كرد. او از این‌ مسأله‌ احساس‌ مقبولیت‌ می‌كرد. جِرِمی‌ ماركس‌، اهل‌ انگلستان‌، همین‌ نكته‌ را تأئید كرده‌، می‌گوید: "درستی‌ و صداقت‌، و محبت‌ و توجهِ دوستان‌ مردی‌ كه‌ خداوند در طول‌ سالها سر راهم‌ قرار داد، بی‌شك‌ بزرگترین‌ و تنها عامل‌ برای‌ برقراری‌ رابطه‌ سالم‌ با افراد همجنس‌ و از جنس‌ مخالف‌ بود."

صحبت‌ كردن‌ با دیگران‌ در باره‌ مشكل‌ خود: این‌ امر به‌دنبال‌ برقراری‌ دوستی‌ نزدیك‌ حاصل‌ می‌شود. وقتی‌ می‌توانیم‌ در باره‌ مبارزاتمان‌ با دیگران‌ صحبت‌ كنیم‌، فیض‌ مسیح‌ امكان‌ می‌یابد كه‌ در زندگی‌مان‌ رشد یابد. وقتی‌ مشكلات‌ در دلمان‌ جمع‌ می‌شود، سرانجام‌ از جایی‌ به‌ بیرون‌ سر باز می‌كند. یك‌ بار یك‌ رهبر معروف‌ مسیحی‌، نسبت‌ به‌ یك‌ میسیونر مرد احساس‌ عشق‌ و كشش‌ جنسی‌ كرد. اما او به‌تنهایی‌ با این‌ مشكل‌ مبارزه‌ نكرد. او با همسرش‌ در این‌ مورد دعا كرد. بعد از حدود یك‌ ماه‌، احساس‌ او و وسوسه‌ از میان‌ رفت‌.

همجنس‌گرایان‌ مانند همه‌ ما، نیاز دارند در مبارزه‌ از دیگران‌ كمك‌ بگیرند و گناهانشان‌ را نزد آنان‌ اعتراف‌ كنند. این‌ همان‌ توصیه‌ای‌ است‌ كه‌ كتاب‌مقدس‌ می‌كند: «نزد یكدیگر به‌ گناهان‌ خود اعتراف‌ كنید و برای‌ یكدیگر دعا كنید تا شفا یابید...» (یعقوب‌ ۱۶:‏۵).