محبت برادرانه برقرار باشد!
۶ دقیقه
مشاهدۀ مشکلات مختلف در میان مؤمنین، مرا بر آن داشت تا در این زمینه بطور جدی دعا نموده و این پیغام را با برادران و خواهران خود در میان بگذارم تا یادآوری باشد بر اینکه بدانیم در خانواده الهی و در میان اهل خارج به چه صورت باید زندگی کنیم.
کلام خدا میفرماید: «محبت برادرانه برقرار باشد» (عبرانیان ۱۳:۱). این آیه را میتوان به سه سؤال تقسیم کرد: ۱- محبت چیست؟ ۲- چرا باید محبت برقرار باشد؟ ۳- برادران من کیانند؟
محبت چیست؟
یوحنا میفرماید که «خدا محبت است». این بهترین و زیباترین تعریف برای محبت است. محبت عملی است که از قلب رئوف خدا سرچشمه گرفته و نقطه اوج آن در صلیب نسبت به دوست و دشمن دیده میشود. محبت عملی فداکارانه است، بدون هیچ قید و شرط. مسیح محبت مینمود اما انتظاری از کسی نداشت. او محبت مینمود در حالیکه مورد تمسخر و استهزا قرار میگرفت. محبت یعنی از خود خالی شدن، همان کاری که مسیح کرد.
چرا باید محبت برقرار باشد؟
مسیح فرمود: «به شما حکمی تازه میدهم که یکدیگر را محبت نمایید» (یوحنا ۱۳:۴۳). تازگی حکمی که حدود دو هزار سال پیش از طرف مسیح بعنوان حکمی تازه داده شد، یقیناً هنوز به قوت خود باقی است.ولی امروز کلیسا تا چه حد در انجام آن میکوشد؟ اجرای این حکم تا چه حد بدن او یعنی کلیسا را در انسجام و اتحاد نگاه داشته است؟
زمینهای قلب ما گاه بهخاطر کمبود محبت ترک برداشتهاند. ما اجازه نداریم که حکم تازه مسیح را متعلق به طبقهای خاص، گروهی خاص، و زمانی خاص بدانیم، چون خود او همه شاگردان خود را بهیکسان محبت مینمود. برای او شستن پاهای پطرس با شستن پاهای یهودا هیچ فرقی نداشت. مریم مجدلیه و نیقودیموس، زن سامری و برادرانش همه از نظر او میبایست محبت میشدند. او فرمود که کسی محبتی بزرگتر از این ندارد که جان خود را بجهت دوستان خود بدهد. اما او نه فقط در راه دوستان، بلکه در راه دزدان، جنایتکاران، ریاکاران و معلمان مذهب نیز جان بداد. باید همۀ انسانها را لایق محبتی بدانیم که در آن گذشتن از جان هست، چه برسد به برادران و خواهرانمان.
محبت نشانهای است برای مسیحی بودن. مسیح فرمود: «به همین همه خواهند فهمید که شما شاگردان من هستید اگر محبت یکدیگر را داشته باشید.» باید گفت که ما بعنوان رسالههای مسیح که حکم تازه او بر الواح گوشتی دلمان نوشته شده است، در این مورد نمونههای خوبی نیستیم. او با وجود اینکه مردم فریاد "مصلوبش کن" سر داده بودند، محبتشان مینمود، حتی زمانی که بر صلیب درد میکشید و خون از سراسر بدنش جاری میشد. دنیا زمانی به ایمان ما ایمان خواهد آورد که محبتی از نوع محبت او را در میان ما ببیند. بیایید تا محبت خود را با معیارهای کتابمقدس بسنجیم و نه با یکدیگر، تا مبادا در ترازوی خدا ناقص و غیر مطلوب یافت شویم. محبت را بجا بیاوریم نه در کلام و زبان بلکه در عمل و راستی.
برادران من چه کسانی هستند؟
مسیح فرمود که «آقا خوانده مشوید زیرا استاد شما یکی است و جمیع شما برادرانید.» آیا تا بحال از خودمان پرسیدهایم که برادر و خواهر من کیست؟ برادر و خواهرت، آن کسی است که او را میبینی، آنکه در کنار تو بر صندلیهای کلیسا مینشیند و همراه با تو پدری را که در آسمان است عبادت میکند؛ آنکه مانند تو گاهی دارای ضعف و ناتوانی است، میافتد و برمیخیزد؛ آنکه مانند تو بهقیمت خون مسیح در این بدن نهاده شده است و میتواند باعث افتخار تو باشد. اما اگر تو قادر به محبت نمودن به او نیستی، بهیاد آورد که یوحنا میفرماید: «کسی که برادری را که دیدهاست محبت ننماید، چگونه ممکن است خدایی را که ندیده است محبت نماید؟» (اول یوحنا ۴:۲۰). اگر ما در این جهت بر چند اصل بنظر ساده اما مهم دقت کنیم و اجازه بدهیم که روحالقدس در این خصوص بر ما فرود آید، قادر خواهیم بود در محبت نیز شبیه مسیح گردیم.
اصل اول- خدا برای هر یک از برادران من نقشهای دارد. درست در زمانی که مسیحِ قیامکرده در کنار دریاچه از پطرس میپرسید که او را دوست میدارد یا نه، او در فکر یک چیز بود: بر سر یوحنا چه خواهد آمد؟ او میخواست بفهمد که مسیح برای یوحنا چه نقشهای دارد. این نوع احساس مسئولیت در همه ما پیش میآید . این گناه نیست. خدا برای هر یک از ما نقشهای دارد. در محبت برادرانه مهم این است که یکدیگر را دوست داشته باشیم و اجازه دهیم که خداوند جای ما را در بدن و نوع خدمت ما را در حصاد مشخص کند. کارنده و یا آب دهنده، هر که باشیم غلام و کنیزی بی منفعت بیش نیستیم. پس همانطور که هستیم یکدیگر را در محبت بپذیریم.
اصل دوم- هر یک از برادران من ظرفی برگزیده است. اگر بتوانیم بپذیریم که هر یک از ما ظرفی برگزیده برای دعوتی خاص هستیم و باید برای صاحب خود نافع باشیم، خیلی از حسادتها که منجر به پیدایش کینهها و نفرتها میشود، خاتمه خواهند یافت. آنگاه این حقیقت عمیق را درک خواهیم کرد که هر که در میان ما خود را کوچکترین بداند و غلام همه باشد، او برافراشته خواهد شد. بقول شاعر:
"دود اگربالا نشیند، کسر شأن شعله نیست
جای چشم ابرو نگیرد، گر چه او بالاتر است"
عیسی مسیح وعده داد که اگر به او ایمان داشته باشیم، کارهایی بزرگتر از آنچه که او انجام داد بهعمل خواهیم آورد. اما آیا اگر بجا آوردیم بر او برتری داریم؟ مگر نه این است که او بوجود ما افتخار خواهد نمود؟ ولی آیا ما بوجود برادر و خواهری که خدا ذرهای بیشتر او را برکت میدهد، افتخار میکنیم؟ آیا برای وجود او خدا را شکر میکنیم؟ اگر امروز حاضر نیستیم با یکدیگر در صلح و سلامتی بر سر سفره او بنشینیم، چطور بر سر سفره جشن عروسی بره در کنار هم خواهیم نشست؟
اصل سوم- در خصوص برادران خود فکر مسیح را داشته باشیم. کلام خدا میفرماید: «هیچ چیز را از راه تعصب و عُجْب نکنید، بلکه با فروتنی دیگران را از خود بهتر بدانید... پس همین فکر در شما باشد که در مسیح عیسی نیز بود» (فیلیپیان ۲:۳ و ۵). در فکر مسیح خودخواهیهای فردی وجود نداشت. او در خود فروتنی محض داشت. در او محبت خالص بود. او کلیسا را شریک طبیعت الهی خود نمود. او ما را همکاران و دوستان خود نامید. او خدای تبعیض نبود بلکه روح آتش را در روز پنطیکاست بر پیروان خود ریخت. او امروز نیز به همان طریق عمل میکند.
چقدر کتابمقدسی عمل کردهایم اگر برای برادران و خواهران خود فکر مسیح را داشته باشیم و هیچ وقت خود را بر آنان برتر ندانیم و هیچوقت در فکر سرقت آن قنطارهایی نباشیم که خدا به ایشان داده است. پس احتیاط کنیم در این زمانها که دشمن ما سنگرهای خود را یکی پس از دیگری بر پا میکند، ما نوک شمشیر خود را به سمت یکدیگر نگیریم. اجازه ندهیم که او از آب گلآلود بهنفع خود ماهیهایی را بگیرد که ما میبایست برای خداوند صید بکنیم، و در حضور خدا مدعی ما شود. خداوند شما را برکت دهد.