You are here

سر بودن مرد به چه معنا است؟

زمان تقریبی مطالعه:

۶ دقیقه

معنای عبارت "سر بودن مرد" همواره به‌عنوان یکی از مباحث داغ و بحث‌برانگیز کتاب‌مقدس باقی مانده و کشف معنای این عبارت برای الهیدانان مسیحی از جذابیت دائمی برخوردار بوده است. پیش از آنکه به بررسی اجمالی دستاوردهای این محققان بپردازیم ذکر این نکته را لازم می‌دانیم که وجود آراء و عقاید متفاوت خود گواه آن است که باید در طریق درک کلام خدا فروتنی و شکیبایی را پیشه کنیم زیرا شنیدن و هضم نظرات مخالف، خود نشانۀ علُو طبع و حرکتی رو به جلوست. آگاهی از چشم‌اندازهای مختلف به این عبارت می‌باید در خدمت وسعت بخشیدن به دید مسیحیان و تقویت اتحاد آنان با یکدیگر باشد. حال به بررسی عمدۀ نظرات غالب پیرامون مفهوم سر بودن مرد می‌پردازیم.

۱- سر به‌ معنای اقتدار:

پیروان این نظر معتقدند که پولس در اول قرنتیان با بیان آنکه «مرد سر زن است» (اول قرنتیان ۱۱:‏۳) بر اقتدار مرد بر زن تأکید می‌ورزد. این اقتدار به‌معنای حاکمیت استبدادگونۀ مرد بر زن نیست بلکه مؤید حق رهبری مرد است. البته رهبری مرد باید در فضایی آکنده از محبت و به عبارت دیگر مسیح‌گونه باشد زیرا که مسیح خود سر مردست. این نظر از خاستگاه تاریخی نیرومندی نیز برخوردار است. "پلوتارک" مورخ شهیر یونانی (۱۲۰-۴۶)پس از میلاد) و همچنین "فیلون" فیلسوف به‌نام یهودی (۳۰-۴۵ پس از میلاد) به دفعات به واژه سر به‌عنوان اقتدار اشاره کرده‌اند.

در واقع ادبیات یونانی نمایان‌گر کاربرد وسیع واژه سر به‌معنای اقتدارست. از سوی دیگر، ترجمۀ یونانی عهدعتیق موسوم به ترجمۀ هفتاد به‌خوبی بر ادعای فوق صحه می‌گذارد. مضافاً محققان معاصر بنامی همچون "گِرودم"، "فیتزمایر"، "ویترینگتون" و "ماکس ترنر" همگی بر معنای سر به نشان اقتدار تأکید می‌ورزند. آنان معتقدند که بعید است پولس با توجه به فضای فرهنگی نیرومند یونانی عصر خویش معنای دیگری غیر از اقتدار را از واژۀ "سر" مدنظر داشته باشد.

۲- سر به‌ معنای سر منشاء

"گوردون فی" معتقدست که سر به‌معنای آغازگر و سر منشأست و نه نشان اقتدار. بنا بر نظر وی، پولس در اول قرنتیان ۱۱ با بهره‌گیری از واژۀ سر در پی آن است که منبع و سرچشمۀ حیات را نشان دهد. همانگونه که سرچشمۀ حیات مسیح خداست، سرچشمۀ آغاز حیات زن نیز مردست زیرا ابتدا مرد خلق شد و سپس زن از مرد به‌وجود آمد (پیدایش ۲:‏۱۸-۲۳). "فی" معتقدست که علت بیان مفهوم سر بودن مرد در اول قرنتیان باب ۱۱ آن بود که برخی در کلیسای شهر قرنتس به‌دلیل الهیات غلط خود در پی رفع تمایز زنان و مردان بودند و پولس با بیان این مطلب بر تمایز نقش زن و مرد که ریشه در خلقت دارد ‌تأکید می‌ورزید.

بنابراین، بیان این مطلب که زن از مرد به‌وجود آمده به‌معنای آن نیست که زن زیردست مردست. مطابق این نظر آنچه می‌توان از مفهوم سر بودن مرد برای عصر حاضر آموخت آن است که زن و مرد گرچه ارزش یکسانی دارند اما دارای نقش متفاوتی هستند. نقش متفاوت آنان نیز در پرتو استعدادها، توانایی‌ها و یا به عبارت بهتر عطایای خاص الهی برای آنان تعریف می‌شود.

۳- سر به ‌معنای تقدم اجتماعی

محقق بنامی به‌نام "اندرو پریمان" بر این باورست که می‌باید مفهوم سر بودن مرد را در پرتو فضای فرهنگی- اجتماعی قوم یهود بررسی کرد. در جامعۀ مردسالار یهو‌د، مرد به‌عنوان نمایندۀ خانواده از حق تقدم اجتماعی برخوردار بود. او به‌عنوان نان‌آور خانواده در خارج از خانه سمبل خانواده‌اش بود و نقش زنان صرفاً در خانه تعریف می‌شد. بنا بر نظر پریمان سر بودن به‌معنای پیشرو بودن است. پیشرو بودنی که اساس آن را نه نظام خلقت بلکه مناسبات اجتماعی تعریف می‌کرد. پولس با بیان مفهوم سر بودن مرد در اول قرنتیان باب ۱۱ در پی آن است که به تمایز نقش فرهنگی اجتماعی مردان و زنان اشاره کند. زنان با نادیده گرفتن نقش فرهنگی اجتماعی خود سبب بی‌آبرویی مردان می‌شدند.

نتیجه‌گیری:

وجود تنوعی از تفاسیر پیرامون مفهوم "سر بودن مرد" ما را وامی‌دارد تا با حزم و احتیاط بیشتری با این مسئله روبرو شویم. بررسی اجمالی نقطه نظرات مفسران، طیفی را در برابر ما به ترسیم می‌کشد که در یک سو بُردار اقتدار مرد بر زن و در سوی دیگر بُردار برابری مرد و زن دیده می‌شود. همانگونه که دیدیم اقتدار به‌معنای حاکمیت و رهبری استبدادگونه در کلام خدا نیست. مرد نمی‌تواند بدون برخورداری از محبت مسیح‌گونه انتظار تبعیتی بی‌چون و چرا از زن داشته باشد. درواقع اطاعت زن از مردی که او را همچون مسیح محبت می‌کند ریشه در وظیفۀ او در مقابل مقام خدادادی مرد ندارد، بلکه پاسخ طبیعی زن به چنین محبتی است.

بنابراین سر بودن مرد عرصۀ جولان او بر حیطه‌های حیات زن نیست. مرد نمی‌تواند با اشاره به نظام خلقت به سلسله مراتبی اشاره کند که در آن زن آشکارا موظف به اطاعتی مطلق است و بدین‌سان به برتری مقام خود بُعدی الهی ببخشد. سر به‌معنای مرکز فرماندهی ارتش‌گونه نیست. از سوی دیگر مفهوم برابری، در پی رفع هر نوع تمایز نقش بین مرد و زن نیست زیرا که پولس خود آشکارا بر چنین تمایزی تأکید می‌ورزد.

باید اذعان داشت که آنچه پولس صراحتاً بر آن تأکید می‌ورزد خبر خوشی است که تمامی موانع بین خدا و انسان را پیروزمندانه در می‌نوردد تا خدا را برای همۀ اقشار جامعه در بستری فیض‌آمیز و سرشار از رحمت قابل دسترس سازد. خبرخوشی که برخورداری از آن نیازمند تعلق به نژاد، طبقه و جنسیت خاصی نیست. پولس در رسالۀ غلاطیان ۳:‏۲۸ می‌فرماید: «دیگر نه یهودی معنی دارد نه یونانی، نه غلام و نه آزاد و نه مرد نه زن، زیرا شما همگی در مسیح عیسی یکی هستید.» بدین ترتیب پولس برای زنان ارزش برابر با مردان پیرامون نجات و برخورداری از روح خدا و عطایای آن قائل است. بلی، زنان در همان نظام مردسالارانۀ یهود به‌علت تعلق به مسیح فرصت ابراز وجود پیدا می‌کردند و به خدمت می‌پرداختند (برای درک بهتر ادعای فوق به مقالۀ دکتر فاتحی پیرامون خدمت عیسی به زنان در شمارۀ ۳۲کلمه مراجعه کنید).

معنی سر و کاربرد آن برای امروز

به جرأت می‌توان گفت که می‌باید معنی سر به‌عنوان اقتدار و رهبری با توجه به نقش و عطای متفاوت مردان و زنان در خانواده و کلیسا تعریف شود. تفاوت نقش مرد و زن در خانواده به هر یک حیطۀ رهبری متفاوتی می‌بخشد. از سوی دیگر کلیسا به‌عنوان بدن مسیح با عطایای الهی‌اش تجهیز می‌شود. عطایایی که به زنان نیز همچون مردان بخشیده شده است. به‌طور کلی با توجه به نظر مفسران، مسئلۀ سر بودن مرد باید از دو بُعد الهیاتی و اجتماعی درک شود. بُعد الهیاتی به تمایز مرد و زن در نظام خلقت و همچنین نقش متفاوت آنها اشاره می‌کند و بُعد اجتماعی به حیطۀ عمل خاص مردان در نظام مردسالار یهود می‌پردازد.

پُر واضح است که ابعاد اجتماعی نمی‌تواند به‌عنوان ملاک کاربرد برای امروز لحاظ گردد زیرا که نظام اجتماعی کنونی حداقل در مغرب زمین تفاوت فاحشی با نظام اجتماعی جامعۀ یهود در کتاب‌مقدس دارد. پس آنچه نقش محوری در کاربرد مقولۀ سر بودن مرد برای امروز دارد همانا بُعد الهیاتی آن است. بُعدی که اساس آن را تمایز و نقش متفاوت مرد و زن در پرتو عطایای الهی تشکیل می‌دهد. بلی، می‌باید با وسعت نظر بیشتری به نقش مرد و زن در خانواده و کلیسا نظر کنیم.