تأملاتِ روحانی/۲۶
۱ دقیقه
یادآوری
در عجلۀ دفاع از خود، سکوت تو را در محاکمۀ ناعادلانهات بیاد میآورم.
در خودخواهیهای خود، صلیب تو را بیاد میآورم.
در غوغا و همهمۀ اطراف خود، آرامش تو را بیاد میآورم.
در طمعها و حسادتهای خود، جای سرنهادن تو را بیاد میآورم.
در جاهطلبیها و بزرگبینیهای خود، مخدوم شدن تو را بیاد میآورم.
و در پوچیها و ناامیدیهای خود قبر خالی تو را بیاد میآورم.
مادر ترزا و قضاوتهای ناعادلانۀ مردم
مردم اغلب به ناحق قضاوت میکنند و غیرمنطقی و خودمرکز هستند، با این وجود آنها را ببخشید.
اگر محبت کنید مردم شما را به خودخواهی و داشتن انگیزههای نادرست متهم میکنند، با این وجود محبت کنید.
اگر شخص موفقی باشید دوستان کاذب و دشمنان واقعی پیدا خواهید کرد، با این وجود برای موفق شدن تلاش کنید.
اگر در معاملات خود درستکار و امین باشید، مردم سر شما کلاه میگذارند، با این وجود امین و درستکار باشید.
آنچه را شما سالها برای بنای آن کوشش کردهاید، شخصی یک روزه نابود میکند، با این وجود بنا کنید.
اگر به آرامش و خوشبختی برسید، دیگران حسادت میکنند، با این وجود آرامش و خوشی خود را حفظ کنید.
کار نیکی را که امروز برای مردم انجام میدهید، فردا فراموش میکنند، با این وجود به مردم نیکی کنید.
حتی وقتی "بهترینهای" خود را به دنیا میدهید، باز هم گله میکنند که کافی نیست! با این وجود همیشه "بهترین" خود را بدهید.
بیاد آورید که با وجود همۀ برداشتهای مردم، برداشت نهایی سنجش خداوند است و بس!
مردم بس گرفتارند با مشکلشان
سهل است از عیسی رفع هر مشکلشان
در پی منجی و رفع حاجت روحی خویش
حبساند در افکار همه، پر غم و درد، پیر و جوان
بر سر دار مسیح، چاره و امیدی هست
که تمام است غم و درد و همی راهی هست
بگشود در و زبهر چه دربدری
کز پس مرگ صلیب فیض و قیامی نیز هست
بهر عشق من سستیار همی دستش سفت
گل سرخ خون او بر سر صخره بشکفت
پس بیا بهر چنین عشق کنیم عزم درست
که زقلب من و تو مهرگیاه خواهد رست
رامین چ.
صدایم کن
چراغ را تو روشن کردی
و بهار در باغچه جان من خندید
من پرندهای بودم
بیآشیانه، پژمرده
بیچاره و درمانده
اما، تو...
با اعجاز مسیحایی
تولدی نو به من بخشیدی
تو
ایمان را در رگهای من جاری کردی
صدایم کن ای عیسی
صدایت آشناست
صدایت حرارت آن حس عجیبی است
که در کبودی رگهای من
مسکن یافته است
صدایت پرشکوه، صدایت پرجلال
صدایت شفا
صدایت بهار
صدایت قرار
صدایت پرنده
صدایم کن ای عیسی
که صدایت رهایی است
که صدایت...رهایی است.
از امیرعباس- خ
ندای آرام
هر روزه صداهای بسیاری توجه ما را به خود جلب میکند. صدایی میگوید:
"باید ثابت کنی که آدم خوبی هستی". صدای دیگری میگوید: "باید از خودت خجالت بکشی!"
صدایی هم هست که میگوید: "هیچکس به تو اهمیتی نمیدهد. و صداهای دیگر که میگویند:
"نهایت کوشش خود را کن که به جایی برسی و محبوب همه باشی".
اما ماورای این فریادها، ندای آرامی است که ما بیشتر از هر صدایی احتیاج داریم به آن گوش کنیم. ولی گوش کردن به این صدا مستلزم سکوت و آرامش و انزوا و عزمی راسخ است. دعا، شنیدن این صداست.
شنیدن صدای کسی که ما را ?محبوب? خود خطاب میکند.
هنری نوین
محبت چیست؟
کتاب زندگی خفته در بستر سبز، محبت است.
که چون قاصدی خوشخبر همراه با قدمهای پروانۀ مهر سر به خانۀ دلها میزند.
محبتی که از سینه مهربان مسیح برخیزد.
?م? محبت نشانی از مهر مسیح.
?ح? محبت حرمت مقام مسیح.
?ب? محبت برهان معجزات مسیح و
?ت? محبت تابعیت از فرمان مسیح است.
عظمت محبت را در وقار کوهها، صفای محبت را در سینه آرام اقیانوسها،
آرامش محبت را در آسمان آبی، سبزی محبت را در دشتهای سبز خدا
و آوای محبت را در آواز خوش پرندگان میبینم.
رساله اول یوحنای رسول باب ۴: 8 میفرماید:
کسی که محبت نمینماید، خدا را نمیشناسد زیرا خدا محبت است.
محبتی که عیسی مسیح به پاس آن بر روی صلیب رفت تا بندگان خدا آزادی را دریابند.
از پروین ? ق