نمایش 41 - 50 از 215 نتیجه

  • یهوه شفادهندۀ من است

    من در شهر کرمانشاه، در یک خانواده خوب و مرفه متولد شدم. یک خواهر و دو برادر دارم و یادم می‌آید ‌والدین‌مان همیشه ما را با عشق و محبت سیراب می‌کردند و هیچ وقت احساس نیاز نمی‌کردیم. خانواده من چندان مذهبی‌ نبودند، اما همگی به خدا ایمان داشتیم و سعی می‌کردیم

  • عطایای روح: دیروز و امروز/۲

    در شمارۀ پیشین توضیح داده شد که "عطایا" هدایای سخاوتمندانۀ خداست به کلیسا که روح‌القدس آنها را بین اعضای بدن مسیح تقسیم می‌کند. گسترۀ این هدایا ...

  • تشریح مثل‌های عیسی / زکی

    داستان زکی‌، یک مثل نیست بلکه واقعه‌ای است که در زندگی عیسی اتفاق افتاد‌. داستان زکی گزارشی است از یک زندگی واقعی و نمونه‌ای از مثل گوسفند گمشده‌...

  • داستان زندگی لعنت و برکت

    یک روز که طبق معمول برای یک عمل جراحی دیگر آماده می‌شدم، خدا با من صحبت کرد. او به من گفت که پس از مرگ، یکراست به جهنم خواهم رفت!...

  • در جستجوی خدا

    صمیمی‌ترین دوستانم مرا رها کرده بودند. فکر می‌کردند که من دیوانه شده‌ام. حتی بچه‌هایم وقتی که می‌دیدند که گریه و ناله می‌کنم و بعد آواز و سرود می‌خوانم فکر می‌کردند که من دیوانه شده‌ام. ولی درست فکر می‌کردند من حقیقتاً به خاطر پاسخی که به سؤال‌هایم نداشتم دیوانه شده بودم.

  • رینهارد بونکه: بزرگترین مبشر آفریقا

    در سال ۱۹۷۳ یک مبشر پنطیکاستی آلمانی با اشتیاقی عجیب خود را برای موعظه انجیل در "ماسِرو" در جنوب غربی آفریقا آماده می‌‌کرد. نام او "رینهارد بونکه" بود. معمولاً تعداد زیادی به جلسه بشارتی او نمی‌‌آمدند. گاهی در یک روز خوب حداکثر پنجاه نفر از جلساتش استقبال می‌‌کردند. ولی این بار با دفعات قبلی فرق داشت

Pages