جستجو
نمایش 271 - 280 از 331 نتیجه
-
اینک بهزودی بازمیگردم
من در ۱۷ اردیبهشت سال ۱۳۵۹ در ساختمان کناری کلیسای جماعت ربانی مرکز در تهران بهدنیا آمدم. از همان کودکی کنجکاو بودم بدانم پشت شیشههای رنگی این کلیسا چه میگذرد. شنیدن صدای پرستش و دعاهای مردمی که به کلیسا میآمدند
-
آیا واقعاً میتوان عوض شد؟
بسیاری میگویند: «من خیلی سعی کردم عوض بشم، اما نشد. خیلی سعی کردم که عصبانی نشم یا غیبت نکنم، یا حرص نخورم؛ اما نمیشه. من همینم! عوض نمیشم!»...
-
به کودکان خود در مورد سانتا یا پاپانوئل چه بگوییم؟
متأسفانه در اکثر کشورها ماجرای سانتا یا پاپانوئل جای خود را با موضوع اصلی جشن کریسمس عوض کرده است. بچهها برای فرا رسیدن ایام کریسمس لحظهشماری میکنند تا پیرمردی ریشسفید با لباسی قرمز از راه برسد و هدیهشان را برایشان زیر درخت کریسمس بگذارد …
-
کوتاه و خواندنی ۱
یک مسیحی جوان بالای سر قدیسی پیر که در حال مرگ بود رفت و به او گفت: میخواهید شیرین ترین آیه کتابمقدس را برایتان بخوانم؟...
-
چرا زلزله؟
جهان هنوز تحت تأثیر فاجعۀ زلزلۀ اخیر سونامی است. هنوز چند هفته از این فاجعه نگذشته بود که زلزلۀ دیگری ناحیۀ زرند کرمان را بهلرزه درآورد و صدها نفر جان خود را در ...
-
شیوۀ مسیحی تربیت فرزندان/۳
اکنون که میخواهم قلم بهدست بگیرم و شمارۀ دیگری از مجموعۀ "شیوۀ مسیحی تربیت فرزندان" را بر روی کاغذ آورم، احساسی که دارم شبیه احساس پطرس است هنگامی که میخواست در دریای توفانی پا از قایق بیرون بگذارد و ...
-
صعود عقاب
ما انسانها از لحاظ طبیعی متعلق به زمین هستیم. قانون جاذبه ما را به زمین چسبانده است. برای همین به پرندگان با حسرت نگاه میکنیم و با مزمورنگار همصدا میشویم که: «کاش مرا بالهای کبوتر بود، تا پرواز کرده، میآسودم؛ آری، به دوردستها میگریختم و در صحرا مأوا میگزیدم
-
رشوه هدیۀ ناحق یا مالیات رواج کار؟
چندی پیش یکی از دوستانم برای شرکت در مراسم خاکسپاری برادرش به ایران سفر کرده بود. در بازگشت تعریف میکرد که ...
-
مار
البته همگان در این احساس ترس و نفرت سهیم نیستند. در برخی کشورها نظیر چین، تایوان، تایلند و اندونزی مردم خون مار را بهعنوان یکی از نوشیدنیهای بسیار مقوی مینوشند و سوپ مار نیز که گویا غذای بسیار لذیذی است در فهرست غذایی ...
-
ریچارد ورمبراند
در سال ۱۹۴۴، در شرایطی که رومانی عرصه تاخت و تاز بین دو قدرتِ اتحاد جماهیر شوروی و آلمانِ نازی بود، پسرکی پنج ساله در یکی از پارکهای رومانی پایتخت این کشور قدم میزد. پسرک مردی را دید که بر روی نیمکتی نشسته و سخت سرگرم مطالعۀ ...