نمایش 71 - 80 از 153 نتیجه

  • در دست خود چه داری؟

    شعار پدر‌شوهرم این بود که این چیزهای کوچک بالاخره روزی مورد استفاده قرار خواهند گرفت. در مورد خدا چطور؟ برای او چیزهای کوچک چه ارزشی دارند؟...

  • قهرمان در خداوند

    دوستانی داشتم که مرا تشویق کردند برای درآمد بهتر خرید و فروش موادمخدر انجام دهم پس من شروع کردم به خرید و فروش موادمخدر. زندگی‌ام کاملاً دگرگون شده بود.پول خیلی خوبی را توانسته بودم به دست بیاورم. ولی مسیر زندگی‌ام عوض شده بود، می‌توانستم زندگی‌ام را به سه کلمه خلاصه کنم؛ پول، روابط نامشروع و مواد مخدر.

  • برندۀ مقام‌های ورزشی به دنبال شادی حقیقی

    در ورزش مقام‌های بسیاری را کسب کرده بودم و همین موضوع باعث شده بود که بسیار فرد مغروری شوم. ولی با وجود اینکه همه چیز داشتم احساس غم و ناراحتی می‌کردم و نمی‌توانستم شادی واقعی را درک کنم. در واقع تظاهر به شاد بودن می‌کردم.

  • از اعتیاد تا شفا

    مصرف حشیش و تریاک خیلی به اعصابم فشار آورده بود و این موضوع باعث شد که با کوچکترین مسئله‌ای خیلی عصبی شوم و برخورد بسیار بدی را از خود نشان دهم .

  • روزهای قبل از صلیب

    در این شام در حقیقت اعلام حاکمیت و انتقال به عهد تازه‌ای بود که خدا با قوم خود برقرار می‌ساخت و پایان عهد قدیم بود. در حقیقت شام آخر بسته شدن یک فصل قدیمی و گشودن فصلی تازه در...

  • جان هارپر و کشتی تایتانیک‌

    در آن شب تاریخی در حالیکه در میان آبها در تنهایی دست و پا می‌زدم فریاد برآوردم که مسیح مرا نجات بده‌. من آخرین صید جان هارپر هستم‌...

  • دیتریش بونهوفر

    صبح روز یکشنبه ۸ آوریل ۱۹۴۵ دیتریش بونهوفر در حال اداره یک جلسۀ دعا با دیگر زندانیان در شهر کوچک شونبرگ در آلمان بود. هنگامی که آخرین دعای خود را به پایان رساند دو مرد وارد آن سلول شدند. یکی از آنها او را به نام صدا زد و گفت که باید با آنها برود. بونهوفر از جا برخاست و به‌‌همراه آنان سلول زندان را ترک کرد.

  • مزامیر (سرودهای) پرستشی

    مزامیر الگویی برای پرستش و ستایش خدا در برابر ما قرار می‌دهند و به ما در این امر مهم یاری می‌رسانند. در این سلسله برنامه‌ها، دکتر مایکل مزامیر ۸، ۱۹، ۲۷، ۱۲۶و ۱۳۹ را مورد بررسی قرار خواهند داد.

Pages