نیکوییت را لمس کردم ( تو نیکویی )
Verse
نیکو[Am]ییت را لمس کر[F]دم چـشید[C]م فیـض[G] تو را [Am]
محبـ[F]ـتت را نشا[Am]نم دادی با [G]راههای بسیا[Am]ر
در حضو[C]ر تو میما[Am]نم خواهم شـ[C]ـبیهت گرد[G]م
چشید[F]م خـداوند[Am]یت و با جر[G]أت میگویم
Chorus
تـو نـیـکـویـ[C]ـی ، تـو نـیـکـویـ[Em]ـی
تـو بـهـر[Am]م بـخـشـنـده هـ[F]ـستی
نـیـازهـا[C]یـم مـیدانـی[G]
تـو نـیـکـویـ[C]ـی ، تـو نـیـکـویـ[Em]ـی
مـن دیـد[Am]م و چـشـیـد[F]م
که تـو[G] نـیـکـویـ[C]ـی