You are here

رمز ازدواج موفق/ ۳

زمان تقریبی مطالعه:

۱۵ دقیقه

قسمت سوم: مفهوم عشق

خدای ما خدای عشق و محبت است. اما چرا حتی بسیاری از ازدواج‌هایی که با عشق آغاز می‌شود دوام نمی‌یابد. به عقیده من عشق مانند گُلی است که باید به آن رسیدگی شود. در غیر این صورت امیدی برای زنده ماندن آن نیست. عاشق شدن کار بسیار آسانی است و خیلی‌ها در این کار مهارت دارند، اما متأسفانه نمی‌توانند آن را به کمال برسانند. اغلبِ کسانی که طلاق گرفته‌اند جزو این گروه بوده‌اند. این افراد متأسفانه با حرارت و اشتیاق زندگی‌شان را شروع کرده‌اند، اما به مرور زمان عشق آنها نیز روال عادی پیدا کرده و کم‌کم به فراموشی سپرده شده است و سرانجام جای خود را به تلخی و سردی داده و آن دوران شیرین به انتها رسیده است.

اما طبق ایمان و اعتقاد ما تا زمانی که خدا محبت است عشق هم وجود دارد. و چون خدا تغییر‌ناپذیر است عشق هم می‌تواند همیشه در روابط زناشویی حرف اول را بزند.

مفاهیم و مظاهر عشق و محبت چیست؟

۱-‏‏ عشق و محبت کمربند کمال است: «و بر این همه محبت را که کمربند کمال است بپوشید» (کولسیان ۳:‏۱۴ ترجمه قدیمی). اما چرا پولس محبت را به کمربند تشبیه کرده است. کمربند باعث می‌شود شلوار خوب به کمر بایستد. اگر کمربند را درآورید شلوار شل می‌شود. همانطور که در اول قرنتیان ۱۳:‏۱-‏‏‏۳ می‌خوانیم، بدون محبت سایرِ کارهای ما جملگی بی‌ثمر خواهد بود. محبت باعث می‌شود تغییرات مثبت و سازنده‌ای در شخصیت انسان ایجاد ‌شود و او به سوی کمال پیش رود.

۲-‏‏ عشق و محبت فوق از دانش و منطق و استدلال‌های عقلانی است: «و آن محبت را که فراتر از معرفت بشری است، بشناسید -‏‏ تا از همۀ کمالات خدا آکنده شوید» (افسسیان ۳:‏۱۹). آنچه را که علم و دانش و دلایل و براهینِ منطقی قادر به انجام آن نیستند، محبت هدیه شده از جانب مسیح قادر به انجام آن است (اول قرنتیان ۸:‏۱).

امروز انسان‌ها با علم و دانش خود کره ماه را فتح می‌کنند، اما با علم و دانش نمی‌توان قلب کسی را فتح کرد. با دلیل و منطق نمی‌توان در قلب دیگران نفوذ کرد. در نهایت محبت است که پیروز خواهد شد. برای همه چیز نمی‌توان با استناد به عقل و منطق جواب یافت.

۳-‏‏ عشق و محبت تکمیل‌کنندۀ شریعت است (رومیان ۱۳:‏۱۰). محبت مکمل قوانین الهی در روابط خانوادگی است. روح‌القدس عشق و قوت اجرایی احکام الهی را بر قلب‌های گوشتی ما حک می‌کند و در نتیجه اجرای شریعت خدا برای ما امکان‌پذیر می‌شود (عبرانیان ۸:‏۱۰ و ۱۱).

برای اینکه در هر خانواده‌ای نظم و ترتیب حاکم باشد باید قوانینی وجود داشته باشد. اما موضوع این است که قوانین و شریعت گرچه لازم است، اما قدرت اجرایی ندارد مگر آنکه با قدرت و پشتوانۀ محبت پیاده شود. روح‌القدس در قلب‌های گوشتی ما این قدرت را حک می‌کند. همانطور که در اناجیل می‌خوانیم، عیسی مسیح شریعت بسیار سخت‌تری به ما ارائه می‌دهد. برای مثال در جایی می‌گوید که در شریعت موسی گفته شده است زنا نکن، اما من به شما می‌گویم که اگر کسی حتی با نظر بد به زنی نگاه کند در دل خود با او زنا کرده است. اما خدا برای این مشکل نیز راه چاره‌ای فراهم کرده است. او روح‌القدس را به ما داده و از طریق عشقی که در قلب ما نسبت به خدا نهاده، این قوت را به ما بخشیده است که بتوانیم احکام او را اجرا کنیم. شریعت نمی‌تواند مردم را عوض کند، اما وقتی عشق در کار باشد قوانین قابل‌اجرا خواهند بود.

۴-‏‏ عشق و محبت عالی‌ترین مظهر قدرت خداست: «مرا مثل خاتم بر دلت و مثل نگین بر بازویت بگذار، زیرا که محبت مثل موت زورآور است و غیرت مثل هاویه ستم‌کیش می‌باشد. شعله‌هایش شعله‌های آتش و لهیب یهوه است. آب‌های بسیار محبت را خاموش نتواند کرد و سیل‌ها آن را نتواند فرو نشانید. اگر کسی تمامی اموال خانۀ خویش را برای محبت بدهد، آن را البته خوار خواهند شمرد» (غزل ‌غزل‌ها ۸:‏۶-‏‏‏۷).

اما چرا قدرت محبت به موت تشبیه شده است؟

الف-‏‏ هیچ کس را در برابر موت و نیز در برابر قدرت محبت یارای مقاومت نیست (رومیان ۸:‏۳۸-‏‏‏۳۹).

ب-‏‏ محبت نیز مانند موت قدرتی کشنده دارد زیرا بدی‌ها و دشمنی‌ها به‌وسیلۀ محبت نابود می‌شود (رومیان ۱۲:‏۲۱).

۵-‏‏ عشق و محبت، عَلَم یا پرچمِ به اهتزاز درآمده بر زندگی هر فرد مسیحی است (غزل غزل‌ها ۲:‏۴).

ممکن است بپرسید که چرا محبت به پرچم تشبیه شده است؟

الف-‏‏ درست همانطور که هر کشوری از روی پرچمش شناخته می‌شود، مهمترین علامت شناسایی هر ایماندار مسیحی نیز محبت اوست (یوحنا ۱۳:‏۳۵). محبت باید انگیزه و محرک و عامل اصلی همه خدمات ما باشد (اول قرنتیان ۱۶:‏۱۴).

ب-‏‏ پرچم علامت حاکمیت و اقتدار هر کشور است. به همین ترتیب حاکمیت و اقتدار خدا بر زندگی هر فرد ایماندار نیز از طریق تسلط محبت نمایان می‌شود. قدرت محبت در خانوادۀ مسیحی می‌تواند بر هر چیز منفی غالب آید.

۶-‏‏ عشق و محبت یعنی اهمیت قائل شدن و در اولویت قرار دادن. شما باید بدانید که جایگاه همسرتان در زندگی شما کجاست. او باید:

الف-‏‏ بعد از عیسی مسیح مهم‌ترین شخص در زندگی‌تان باشد (لوقا ۱۴:‏۲۶ و کولسیان ۱:‏۱۸).

ب-‏‏ باید مهم‌تر از والدین‌تان باشد (افسسیان ۵:‏۳۱ و مزمور ۴۵:‏۱۰).

ج-‏‏ باید از فرزندان نیز برای‌تان مهم‌تر باشد (اول سموئیل ۱:‏۸ و امثال ۱:‏۸). در کتاب اول سموئیل می‌خوانیم که القانه و حنا بچه‌دار نمی‌شدند. حنا از این وضع خیلی ناراحت بود، اما جوابی که شوهرش به او می‌دهد نشان می‌دهد که چقدر برای او ارزش قائل است: «ای حنا چرا گریانی و چرا نمی‌خوری و دلت چرا غمگین است؟ آیا من برای تو از ده پسر بهتر نیستم؟»

د-‏‏ همسرتان باید از هر فرد یا هر چیز دیگری برای‌تان مهم‌تر باشد، چون شما اکنون با هم یک تن شده‌اید. در کتاب‌مقدس عبارت "یک تن ‌شدن" در ارتباط با هیچ کس دیگری به‌غیر از زن و شوهر بکار برده نشده است (پیدایش ۲:‏۲۴ و مرقس ۱۰:‏۹). وقتی همسر اولم آناهید بیمار بود، با وجود اینکه من مسئولیت‌های سنگینی در کار خدمت داشتم اما بودن با همسر عزیزم را ترجیح دادم و سه ماه از کار مرخصی گرفتم. آن دوران برای هر دوی ما بسیار باارزش بود.

۷-‏‏ عشق و محبت به معنیِ توجه و دقت است (افسسیان ۵:‏۲۸، ۲۹ و ۳۳).

زن و شوهر به همان اندازه که به خودشان توجه دارند، باید به همسرشان نیز توجه نمایند. آنها مسئول هستند که به نیازهای روحی، عاطفی، مالی، خانوادگی، علائق و خواسته‌های همسر خود توجه داشته باشند. متأسفانه اکثر بحران‌های خانوادگی به‌دلیل عدم توجه به همدیگر و علایق یکدیگر است.

۸-‏‏ عشق، دلتنگی و اشتیاق است (رومیان ۱:‏۱۱ و ۱۲ و دوم تیموتائوس ۱:‏۳-‏‏‏۵).

شما باید از خودتان این سؤال را بپرسید: زمانی که از همسرتان دور هستید چقدر دل‌تان برای او تنگ می‌شود و تا چه حد مشتاق دیدار او هستید؟ چقدر در غیاب همسرتان به یاد او هستید و با او مشارکت غیابی دارید (یعنی با خاطرات او شاد می‌شوید و آنها را به‌یاد می‌آورید). چقدر برای وجود او با شادمانی خدا را شکر می‌کنید؟ آیا به موقع و با حالت آماده سر قرار ملاقات حاضر می‌شوید؟ آیا دوست دارید با او وقت بیشتری بگذرانید؟ آیا از اینکه با او زیر یک سقف زندگی می‌کنید خوشحال هستید؟

۹-‏‏ عشق و محبت یعنی پذیرش کامل؛ پذیرشی بدون قید و شرط (رومیان ۱۵:‏۵ و ۶).

متأسفانه بعضی از افراد اصرار دارند که همسرشان باید همان خصوصیاتی را داشته باشد که آنها از او انتظار دارند. اما اگر با این دید به همسرتان بنگرید که او ساخته دست خداست ولی با شما فرق دارد، خیلی راحت‌تر با ضعف‌های او کنار خواهید آمد و یاد خواهید گرفت که او را همانطور که هست بپذیرید و محبت کنید چونکه خدا هم او را آنگونه که هست دوست دارد. این رفتار شما مطمئناً به همسرتان هم کمک خواهد کرد که به مرور زمان به اشتباهات و ایرادات خود پی ببرد و در جهت رفع آنها قدم بردارد.

۱۰-‏‏ عشق و محبت به معنی اعتماد است. «محبت ... همه را باور می‌نماید» (اول قرنتیان ۱۳:‏۷ ترجمه قدیمی).

الف-‏‏ در اعتماد راز‌داری وجود دارد. در زندگی هر زوجی مسائل محرمانه‌ای وجود دارد که غیر از خودشان هیچ کس دیگر نباید از آنها باخبر باشد.

ب-‏‏ در اعتماد صفت حُسن‌ظن (یعنی عدم سوءظن و بدبینی) وجود دارد. عشق واقعی درهای خیانت را می‌بندد. زن و شوهر با عشق و اعتماد خلاء همدیگر را می‌پوشانند و این امر آنها را از افتادن در سیاهچال خیانت محفوظ نگاه می‌دارد.

ج-‏‏ اعتماد به‌معنای اتکاء نمودن نیز هست: «دوست خالص در همه اوقات محبت می‌نماید، و برادر به جهت تنگی مولود شده است» (امثال ۱۷‏:‏۱۷). در این مورد مردها باید بدانند که اکثر زن‌ها به‌طور خاص نیاز دارند که به همسرشان اتکا کنند و خود را به او وابسته بدانند.

۱۱-‏‏ عشق و محبت به معنی صبر و تحمل است. «... در همه حال امیدوار می‌باشد و هر چیز را متحمل می‌باشد» (اول قرنتیان ۱۳:‏۷ ترجمه قدیمی).

الف-‏‏ صبر به‌صورت مقاومت در برابر مشکلات و ناملایمات زندگی نمایان می‌شود. «ای برادران من، هر گاه با آزمایش‌های گوناگون روبرو می‌شوید، آن را کمال شادی بینگارید! زیرا می‌دانید گذار ایمان شما از بوتۀ آزمایش‌ها، پایداری به‌بار می‌آورد. اما بگذارید پایداری کار خود را به کمال رساند تا بالغ و کامل شوید و چیزی کم نداشته باشید» (یعقوب ۱:‏۲-‏‏‏۴).

در برخورد با برخی از مشکلات زندگی گاهی چاره‌ای جز صبر و مقاومت نیست. ما نمی‌توانیم همه چیز را تغییر دهیم. آگوستین در دعای زیبایی می‌گوید: «خداوندا، به من صبر و آرامشی بده که بتوانم چیزهایی را که نمی‌توانم تغییر دهم بپذیرم، به من جرأت عطا کن تا چیزهایی را که می‌توانم تغییر دهم، و حکمت عطا کن تا این دو را از هم تشخیص دهم.» براستی که چه دعای عمیقی!

در زندگی زناشویی هم بعضی چیزها قابل تغییر نیست و باید شما طبق کلام خدا روحیه‌ای صبور داشته باشید. کلنجار رفتن فایده‌ای ندارد. ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که تحت حاکمیت شیطان است و بنابراین همه چیز عالی نخواهد بود.

ب-‏‏ صبر در تحمل خصوصیات شخصیتی همسرمان نمایان می‌شود: «بارهای سنگین یکدیگر را حمل کنید که اینگونه شریعت مسیح را بجا خواهید آورد» (غلاطیان ۶:‏۲) و «در کمال فروتنی و ملایمت؛ و با بردباری و محبت یکدیگر را تحمل کنید» (افسسیان ۴:‏۲). شما باید این را بپذیرید که در این دنیا هیچ چیز کامل نیست و همه چیز نسبی است. همانطور که شما هم ضعف‌هایی دارید که مطمئناً همسرتان را می‌آزارد، او هم ضعف‌هایی دارد که موجب رنجش شما می‌شود. بنابراین همانطور که کلام خدا می‌گوید با فروتنی و عشق یکدیگر را تحمل کنید.

ج-‏‏ تحمل به معنای دیر بجوش آمدن یا دیر غضب بودن است (امثال ۱۵:‏۸ و ۱۶:‏۲۲).

بیلی گراهام داستان خانمی را تعریف می‌کند که صبر و تحملش کم بود و یکی از بهانه‌های شوهرش برای ایمان‌ نیاوردن به مسیح نیز همین خُلق و خوی همسرش بود. بیلی گراهام می‌گوید که در جلسه‌ای با این خانم صحبت می‌کند و در طی همان جلسه این خانم توبه کرده، تحت کنترل روح‌القدس عوض می‌شود. بعد از این ماجرا یک روز شوهر او که از ماهیگیری برگشته بود تصادفاً یکی از ظروف گرانبهایی را که همسرش خیلی دوست داشت می‌شکند. او مطمئن بود که دعوای مفصلی بین آنها ایجاد خواهد شد. اما برخلاف انتظار او، همسرش گفت: «عزیزم چیزی نشده، اشکال نداره. در زندگی چنین چیزهایی زیاد اتفاق می‌افتد». بیلی گراهام در ادامه تعریف می‌کند که درست هفته بعد از این ماجرا شوهر این خانم به کلیسا آمد و قلب خود را به مسیح سپرد.

د-‏‏ علامت دیگر صبر این است که زود قضاوت نکنیم و در نتیجه‌گیری عجله نکنیم (یعقوب ۵:‏۹-‏‏‏۱۰). شما برای رسیدن به نتیجه باید با کسی که زندگی می‌کنید صبور باشید. اما اگر صبر را در خود پرورش ندهید زندگی را برای خود و همسرتان سخت خواهید کرد. شخصیت انسان به‌‌گونه‌ای است که برای عوض شدن او به زمان کافی نیاز است.

۱۲-‏‏ عشق و محبت به معنی بخشش و گذشت است: «نسبت به یکدیگر بردبار باشید و چنانچه کسی نسبت به دیگری کدورتی دارد، او را ببخشاید. چنانکه خداوند شما را بخشود، شما نیز یکدیگر را ببخشایید» (کولسیان ۳:‏۱۳ و اول پطرس ۴:‏۸). بهترین درسی که زن و شوهر باید از زندگی مشترک یاد بگیرند بخشش است. در زندگی زناشویی هیچ چیز به اندازه گذشت نکردن مخرب نیست.

اما ببینیم بخشش مسیحی به چه معناست:

الف-‏‏ فراموش کردنِ تأثیرات خطایای گذشته (ارمیا ۳۱:‏۳۴ و میکا ۷:‏۱۹) و ترک کردن و رهایی از تلخی‌ها و کینه‌ها (کولسیان ۸:‏۳). فراموش کردن بدی‌ای که در حقِ شما شده خیلی سخت است، اما خیلی مهم است که بتوانید اثرات بدی را که آن کار روی شما گذاشته و شما را تلخ و منفی کرده است، فراموش کنید. خدا نیز گناهانی را که ما مرتکب شده‌ایم بر طبق ارمیا ۳۱:‏۳۴ فراموش می‌کند. بااینحال ما اگرچه انسان هستیم و با ضعف‌های انسانی خود مطمئناً قابل مقایسه با خدا نیستم، اما خیلی مهم است که نگذاریم خطایای دیگران چنان تأثیری روی ما بگذارد که تا سال‌ها با یادآوری آنها همچنان تلخ شویم.

ب-‏‏ بخشیدن یعنی قدرت عوض کردن زمان گذشته: «برادران، گمان نمی‌کنم که هنوز آن را بدست آورده باشم؛ اما یک کار می‌کنم، و آن اینکه آنچه در عقب است به فراموشی می‌سپارم و به‌سوی آنچه در پیش است خود را به جلو کشانده، ....» (فیلیپیان ۳:‏۱۳). مطمئناً پولس خاطرات تلخی از گذشته داشت که او را آزار می‌داد. او در دوران قبل از ایمانش مسیحیان را مورد آزار قرار می‌داد و حتی بعد از نجات نیز اشتباهاتی می‌کرد که روح او را می‌آزرد. اما او به کمک خدا توانسته بود هم خودش را و هم افرادی را که به او بدی کرده بودند ببخشد، و افکاری را که نمی‌گذاشت او با آزادی به جلو رود پشت سر بگذارد.

ج-‏‏ صرف‌نظر کردن از انتقام‌کِشی و گذشتن از حق و حقوق‌ خود: «ای عزیزان، خود انتقام مگیرید، بلکه آن را به غضب خدا واگذارید. زیرا نوشته شده که "خداوند می‌‌گوید: انتقام از آن من است؛ من هستم که سزا خواهم داد"» (رومیان ۱۲:‏۱۹-‏‏‏۲۱).

اگر کسی به ما بدی کرده‌ است، ما موظفیم او را به خدا بسپاریم. انتقام از آن خداست. می‌گویند در برابر بدی چهار عکس‌العمل وجود دارد: ۱-‏‏ بدتر از بدیِ طرفِ مقابل عمل کردن. ۲-‏‏ مانند خود او عمل کردن (مقابله به مثل) ۳-‏‏ سکوت کردن و مظلوم واقع ‌شدن (تحمل کردن) ۴-‏‏ بدی را به نیکویی مغلوب کردن. خیلی مهم است که فرد مسیحی روش آخر را در پیش بگیرد.

۱۳-‏‏ عشق و محبت به معنی امنیت و آرامش است: «در محبت ترس نیست، بلکه محبت کامل ترس را بیرون می‌راند؛ زیرا ترس از مکافات سرچشمه می‌گیرد و کسی که می‌ترسد، در محبت به کمال نرسیده است» (اول یوحنا ۴:‏۱۸).

برادر دیباج نمونه کامل این آیه است. وقتی اولین بار او را در پشت میله‌های زندان دیدم برایم باورکردنی نبود که او با چنین روحیه مثبتی خدا را بپرستد. او همچون یک مرد خدا در زندان می‌درخشید. او حتی از یحیی هم پیشی گرفته بود، و هیچ گاه به خواست و اراده خدا شک نکرد. چهره خندان و شاداب او در آن شرایط گویای عشق بی‌قید و شرطش به مسیح بود. او به مدت دو سال و نیم به‌خاطر ایمانش به عیسی مسیح در سلول انفرادی بسر برد، اما عشق به مسیح به او قوت می‌بخشید و او را آرام و شاداب نگاه داشته بود.

آیا شما می‌توانید در زندگی زناشویی اینگونه باشید؟ آیا می‌توانید به‌خاطر همسرتان هرگونه سختی را با آرامی پذیرا باشید و همچنان تا به آخر در کنار او بایستید؟ در چنین محبت و عشقی، امنیت و آرامش وجود دارد.

۱۴-‏‏ عشق و محبت، لذت بردن از حضور یکدیگر است. کسی که یک نفر را دوست دارد با گفتار و رفتارش سبب شادمانی او خواهد شد، و البته از انتقادات و اصلاحات سازنده و محبت‌آمیز در جا و زمان مناسب نیز استفاده خواهد کرد: «من کسانی را توبیخ و تأدیب می‌کنم که دوست‌شان می‌دارم ...» (مکاشفه ۳:‏۱۹).

خیلی مراقب باشید که هیچ وقت با کلمات نیش‌دار و زخم‌زبان در جمع سبب تحقیر شدن همسرتان نشوید. حتی اگر در آن لحظه رفتار ناشایستی از او سر زده که شما را به خشم آورده است، این موضوع را بعداً در زمان مناسب و با لطافتی خاص با او در میان بگذارید.

۱۵-‏‏ عشق و محبت به معنی اطاعت و تسلیم است: «اما آن که از کلام او اطاعت می‌کند، محبت به خدا براستی در او به کمال رسیده است. از این‌جا می‌دانیم که در او هستیم» (اول یوحنا ۲:‏۵ و همچنین ۵:‏۳). اطاعت ثمره محبت است و محبت نیز به‌وسیله اطاعت از یکدیگر ایجاد و تقویت می‌شود: «به حرمت مسیح، تسلیم یکدیگر باشید» (افسسیان ۵:‏۲۱). توجه داشته باشید که محبت فقط احساس نیست، بلکه تسلیم و اطاعت نیز هست.

۱۶-‏‏ عشق و محبت به معنی ایثار و از خودگذشتگی است: «محبت کبر و غرور ندارد... و نفع خود را نمی‌جوید» (اول قرنتیان ۱۳:‏۴ و ۵؛ همچنین اول یوحنا ۴:‏۹-‏‏‏۱۱). در محبت فداکارانه، شخص به‌خاطر همسرش حاضر است علایق خود را فدا کند. این نکته را فراموش نکنید که زن و شوهر در وهله اول برای خود زندگی نمی‌کنند، بلکه برای شادمانی طرف مقابل. متأسفانه مشکل اکثر خانواده‌ها این است که می‌خواهند به خواسته و علایق خود برسند و هیچ کدام حاضر نیست از خود قربانی بدهد و از حق و حقوق خود بگذرد.

۱۷-‏‏ عشق و محبت به معنی صداقت و شفافیت است: «این است پیامی که از او شنیده‌ایم و به شما اعلام می‌کنیم: خدا نور است و هیچ تاریکی در او نیست» (اول یوحنا ۱:‏۵). از مهم‌ترین معیارهای ازدواج حفظ صداقت و بی‌ریایی و شفاف بودن است. در روابط زن و شوهر همه چیز باید در راستی باشد.

نداشتن صداقت باعث از بین‌ رفتن اعتماد و در نتیجه فرو پاشیدن بنیاد خانواده می‌شود. کلام خدا می‌گوید که بلۀ شما بله و نه شما نه باشد. هیچ گاه از ترس اینکه وضع بدتر شود به دروغ مصلحت‌آمیز پناه نبرید. ما فرزندان خدا هستیم و باید در نور راه برویم و بخصوص با همسرمان که نزدیک‌ترین فرد به ماست صادق باشیم و هیچ چیز را از او پنهان نکنیم.

امیدواریم نکاتی که در بالا بدان اشاره شد، ریشه‌های عشق واقعی را در خوانندگان قوی سازد. دعای ما این است که خداوند به خانواده‌های مسیحی فیض عطا کند تا درک صحیحی از عشق و محبت داشته باشند و بر طبق نمونۀ کاملی که مسیح برای ما بر جای نهاده است، در روابط با یکدیگر مستحکم‌تر قدم بردارند و نگذارند شریر با حیله‌های خود کانون خانواده‌های مسیحی را به نابودی کشد.

بخش پایانی این سلسله مجموعه تحت عنوان "ده نشانۀ مهم کتاب‌مقدسی برای تشخیص ارادۀ خدا در رابطه با ازدواج مسیحی" در شمارۀ آینده از نظرتان خواهد گذشت.

پس با ما همراه باشید