خدای بینهایت زیادتر
۱۳ دقیقه
مقدمه
پولس رسول در افسسیان ۳:۲۰ از خدایی سخن میگوید که "قادر است بینهایت فزونتر از هر آنچه بخواهیم یا تصور کنیم، عمل کند". این اواخر پی بردم که انتظار من از خدا بسیار کم شده است. گویی نیروی محرکه لازم برای خواستن چیزهای بیشتر و بزرگتر از خدا در من رو به ضعف گذاشته است. به آنچه تا به امروز از حضور و قدرت و برکات خدا در زندگی خود تجربه کردهام، قانعام. شما چطور؟ آیا گرسنه و تشنۀ کارهای بزرگتر خدا هستید؟ یا اینکه به وضع موجود تن دادهاید؟ البته قناعت در مادیات، چنانکه کلام خدا میگوید، سودی عظیم با خود دارد. ولی قناعت در امور روحانی به رکود و درجا زدن در زندگی روحانی میانجامد. خوشابهحال گرسنگان و تشنگان پارسایی، زیرا ایشان سیر خواهند شد.
این خطر مخصوصاً ایمانداران قدیمیتر را تهدید میکند که نه تنها نیروی خواستن در آنها رو به ضعف گذارد، بلکه حتی تصور کارهای بزرگتر خدا نیز رفته رفته برایشان دشوار گردد. رویاهای ما برای زندگی خود و خانوادهمان به لحاظ روحانی چیست؟ برای کلیسای خود، شهر خود و حتی ملت خود چه رویاهایی در سر میپرورانیم؟ مرغ خیال در زندگی ما تا چه ارتفاعی اوج میگیرد؟
البته رویاهایی وجود دارند که نمیتوان آنها را چندان جدی گرفت. به یاد دارم که در ایام کودکی فوتبالم تعریفی نداشت. هر وقت بچههای مدرسه میخواستند بازی کنند من تقریباً آخرین نفری بودم که یارکشی میشدم. ولی در عالم رویا وضع کاملاً فرق داشت! خوب بهیاد دارم که در رویاهای بعدازظهرهای گرم تابستان، خود را عضو تیم ملی میدیدم و خیلی وقتها حتی گل هم میزدم! البته اینها رویاهای جدی نبودند. خود من هم میدانستم که رویا هستند و بس. ولی رویاهایی وجود دارند که واقعاً مسیر زندگی ما را تعیین میکنند و قوۀ محرکه ما برای جلو رفتن و پیروزی بر موانع و مشکلات زندگیاند. بدون داشتن چنین رویاهایی، زندگی ما یکنواخت، راکد و کسالتآور میشود. رویاها و آرزوهای شما برای زندگی روحانیتان چیست؟
ما مسیحیان به خدایی ایمان داریم که قادر است بینهایت زیادتر از هر آنچه بخواهیم یا حتی تصور کنیم عمل کند! او نه تنها این قدرت را دارد که در زندگی ما کارهای بزرگی انجام دهد بلکه واقعاً میخواهد چنین کند. در آیهای که نقل شد، مقصود پولس این نیست که به ایمانداران شهر افسس خداشناسی بیاموزد. بلکه میخواهد بگوید که خدا واقعاً مایل است در زندگی آنها این گونه عمل کند. ولی کلید دسترسی به این "بینهایت زیادتر" چیست؟ چگونه میتوانیم شاهد کارهای بس بزرگتر خدا در زندگی خود، خانوادۀ خود، کلیسای خود و حتی ملت خود باشیم؟ پولس در آیات ۱۴ تا ۱۹ از همین باب به سه کلید مهم اشاره میکند.
رابطه با پدر: هویت ما
«از این رو زانو میزنم در برابر آن پدر که هر خانوادهای در آسمان و بر زمین از او نام میگیرد» (۱۴ و ۱۵). اولین کلید به زانوهای ما مربوط میشود! پولس در برابر پدر آسمانی زانو میزند و برای مسیحیان کلیسای افسس دعا میکند تا "بینهایت زیادترِ" خدا را تجربه کنند. همه چیز از اینجا شروع میشود. از حضور پدر. بدون خم شدن زانوهای ما در حضور پدر نه ما و نه عزیزان ما، نمیتوانیم از برکات عالی خدا چنانکه باید برخوردار گردیم. ما مسیحیان از رابطه با خدا بسیار دم میزنیم. چقدر شنیدهایم و چقدر خودمان گفتهایم که مسیحیت در اصل یعنی رابطه با خدا. و چقدر کم مطابق با این شعار زندگی کرده و میکنیم! و بعد در عجبیم که چرا زندگی ما از آن نور و قوت کافی برخوردار نیست. این خطر حتی برای رهبران کلیسا و خادمین خدا وجود دارد که چنان غرق خدمت خدا شوند که خود خدا و رابطه با او را از دست بدهند.
این رابطه با پدر هویت ما را میسازد. در هر خانوادهای فرزندان از پدر نام میگیرند. امروزه هنوز این رسم وجود دارد. ما نیز در خانوادۀ الهی نام و هویت خود را از پدر آسمانی میگیریم. برخی از پدر خود تنها نامی میگیرند و بس. نه با او رابطهای دارند و نه او در زندگی آنها نقش و جایی دارد. پدر آسمانی ما میخواهد با ما رابطۀ نزدیک، روزانه، و عمیق داشته باشد. او میداند که رمز سعادت و موفقیت ما در رابطۀ ما با اوست، زیرا او منبع حیات و همۀ نیکوییهای دیگر زندگی است و بدون داشتن این رابطۀ نزدیک با او نمیتوانیم از آنچه خدا برای ما در نظر دارد برخوردار شویم. متأسفانه بسیاری از مسیحیان، اگر نگوییم بیشتر آنها، بهعلت جدی نگرفتن رابطه و مشارکت هر روزه با خدا، خود را از این "بینهایت زیادترِ" او محروم میکنند.
بیایید در این خصوص تجدیدنظر کنیم. بیایید جای اول را نه در زبان فقط بلکه در عمل به او بدهیم. بیایید برنامۀ زندگی و خدمت خود را بهگونهای تنظیم کنیم که بتوانیم هر روز وقت مناسبی را در مصاحبت و مشارکت با خدا بگذرانیم. بیایید بهحضور او نزدیک شویم و بگذاریم او به ما نزدیک شود. مردان و زنان برجسته خدا در طول تاریخ کسانی بودهاند که با خدا دَمخور و دَمساز شدهاند. او قادر است و میخواهد بینهایت زیادتر از هر آنچه بخواهیم یا حتی تصور کنیم در زندگی ما عمل کند. هیچ مشغولیتی ارزش آن را ندارد که ما را از این بینهایت زیادتر خدا محروم سازد.
پر شدن از روح: قوت ما
کلید دوم در آیۀ ۱۶ یافت میشود: «دعا میکنم که بر حسب غنای جلال خود به شما عطا فرماید که در انسان باطنی خود به مدد روح او قوی و نیرومند شوید». بینهایت زیادتری که خدا میتواند و میخواهد در زندگی ما انجام دهد از درون خود ما شروع میشود. بسیاری از اوقات انتظار و تصور ما از کاری که خدا میخواهد در زندگی ما انجام دهد این است که او کاری برای ما یا توسط ما انجام دهد. ولی خدا در وهلۀ اول میخواهد کاری در درون ما انجام دهد. البته او مایل است برای ما و توسط ما نیز عمل کند، ولی بینهایت زیادتر خدا از درون ما شروع میشود. او میخواهد در انسان باطنی ما عمل کند. منتظر نباشید خدا اول محیط و اطرافیان شما را دگرگون کند تا در نتیجۀ آن شما نیز برکت بیابید و دگرگون شوید. خدا میخواهد اول خود شما را دگرگون کند و بعد توسط شما محیط و اطرافیانتان را نیز دگرگون خواهد کرد. کار بزرگ خدا از درون خود شما شروع میشود.
خدا این کار را توسط روح خود انجام میدهد. او نیروی عظیمی را در درون ما به ودیعه گذاشته است. همین است نیرویی که پولس در آیه ۲۰ به آن اشاره میکند، نیرویی که در ما فعال است و خدا میتواند بهوسیلۀ آن بینهایت زیادتر از هر آنچه بخواهیم یا تصور کنیم عمل کند. خدای خالق آسمان و زمین توسط روح خود در درون ما ساکن شده است. روح خدا به اعماق وجود ما دسترسی دارد و میخواهد نیروی عظیم خدا را در درون ما جاری سازد. ما مؤمنان به مسیح، انسانهایی معمولی نیستیم. ما با بقیۀ مردم این دنیا تفاوت داریم. اگر پیوسته از روح خدا پر شویم و اجازه دهیم نیروی عظیم او در درون ما آزاد شود، شاهد کارهای بزرگ خدا در زندگی خود و اطرافیانمان خواهیم بود. خدا میخواهد نخست ما را بیدار سازد و سپس از ما برای بیداری و برکت خانواده، کلیسا و حتی ملت ما استفاده کند.
به یاد دارم سالها پیش فیلمی را تماشا کردم که در آن موجوداتی از کرات دیگر به زمین آمده و در درون عدهای از انسانها زندگی میکردند. این اشخاص، ظاهری مانند دیگر مردم داشتند ولی در زمانهای خاصی قدرتهای عجیبی از آنها بهظهور میرسید که بر خلاف بیشتر فیلمهای اینچنینی، منشأ کارهای نیک بود. مثلاً قدرت شفا دادن و حتی زنده کردن مردم را داشتند. حال، نه صرفاً نیرویی آسمانی بلکه خود خدای قادر مطلق توسط روحش در قلب تک تک مسیحیان واقعی سکونت گزیده است. این صرفاً شعار و حرف نیست، بلکه عین حقیقت است. اگر این حقیقت را با تمام وجود خود باور کنیم و بگذاریم روح خدا هر چه بیشتر هدایت زندگی ما را بر عهده بگیرد و در ما عمل کند، نخست خود ما و سپس خانواده و کلیسای ما را دگرگون خواهد کرد.
سکونت مسیح: شخصیت ما
کلید سوم در آیۀ ۱۷ یافت میشود: «تا مسیح بهواسطۀ ایمان در دلهای شما ساکن شود». قوتی که روحالقدس در درون ما آزاد میکند در جهت و راستای خاصی در ما عمل مینماید. نیروی عظیم روح، نیرویی عریان و بیشکل نیست، بلکه عمل این نیرو در وجود ما شکل خاصی دارد. روحالقدس ما را به شکل مسیح در میآورد. نتیجۀ کار روح شکل گرفتن مسیح در ماست. هدف خدا برای زندگی فرزندانش همین است. «زیرا آنان را که از پیش شناخت، ایشان را همچنین از پیش معین فرمود تا به شکل پسرش در آیند تا او فرزند ارشد از برادران (و خواهران) بسیار باشد» (رومیان ۸:۲۹). از همین روست که پولس به غلاطیان میگوید: «فرزندان عزیزم، که برایتان باز درد زایمان دارم تا مسیح در شما شکل بگیرد» (۴:۱۹). روحالقدس است که این هدف خدا را در زندگی مؤمنان تحقق میبخشد و این کار را با ساکن کردن خود مسیح در ما انجام میدهد. شبیه مسیح شدن صرفاً با تقلید از مسیح میسر نیست بلکه از طریق سکونت خود او در ما جامۀ عمل میپوشد. مسیح توسط روح در ما ساکن میشود و ما را در آنچه هست و آنچه دارد شریک میسازد. بهعبارت دیگر، ما با مسیح همارث میشویم. ما برادران و خواهران مسیح میشویم، و او برادر ارشد ما!
این است آنچه خدا میخواهد در زندگی هر یک از ما انجام دهد. سهم ما در انجام این کار عظیم، ایمان است. اگر واقعاً باور کنیم که مسیح در ما ساکن است و بر اساس این باور زندگی کنیم، "بینهایت زیادترِ" خدا رفته رفته در زندگی ما بهظهور خواهد رسید. هدف خدا برای زندگی ما خیلی بیشتر از آمرزش گناهان ماست. البته برخورداری از آمرزش گناهان نعمت بزرگی است که باید تا ابد خدا را برای آن شکر گفت. ولی آمرزش تنها آغاز راه است. هدف خدا این است که ما را با پسرش همارث گرداند. همارث شدن با مسیح یعنی شریک شدن در هر آنچه او دارد. ما در مرگ و قیام مسیح، در حیات او، در مقام او بهعنوان فرزند خدا، در محبت پدر نسبت به او، در رابطۀ صمیمانۀ او با پدر، در قدوسیت او، در اقتدار او، در کارهای او، در آرامش او، در شادی او، در زحمات او و در جلال او شریک میشویم. این است بینهایت زیادتر خدا. و همۀ اینها با شریک شدن ما در "روح مسیح" یعنی روحالقدس امکانپذیر میگردد.
ریشه دواندن در محبت
نتایج و پیآمدهای سکونت مسیح در ما و همشکل شدن ما با او به ابعاد صرفاً اخلاقی زندگی ما محدود نمیشود، ولی چنانکه از ادامۀ سخن پولس کاملاً آشکار است، ابعاد اخلاقی جایگاه مهمی در این میان دارند. نقطۀ اوج این بخش بسیار پرشکوه از سخنان پولس و هدف از هر آنچه تا اینجا گفته شد آن است که در محبت ریشه بدوانیم و در آن استوار شویم!
قدرتی که در زندگی مسیح بهظهور میرسید قدرتِ محبت بود. کسی که به فرمان او دیوزدگان آزاد میشدند، بیماران شفا مییافتند، گرسنگان سیر میشدند و مردگان بر میخاستند، کسی بود که به سوی جلجتا میرفت. معجزات عیسی از محبت و دلسوزی او سرچشمه میگرفت، همان محبتی که او را به فدا کردن جان خود بر صلیب واداشت. ما بسیاری از اوقات، معجزات را میخواهیم، ولی از صلیب میگریزیم. شاگردان عیسی نیز وقتی معجزات عیسی را دیدند ایمان آوردند که او همان مسیحای موعود است که باید اسرائیل را نجات دهد. ولی مفهومی که از مسیحا در ذهن داشتند بسیار ناقص و یکبعدی بود. لازم بود عیسی بارها درباره صلیب به آنها تعلیم دهد، زیرا درک و پذیرش صلیب آسان نبود. امروز نیز به همین گونه است. همۀ ما نیاز داریم صلیب و محبتی را که بر آن آشکار شد بیشتر بشناسیم. باید در این محبت ریشه بدوانیم و در آن استوار شویم. تنها در این صورت است که بینهایت زیادترِ خدا را تجربه خواهیم کرد.
کلام خدا میگوید «خدا محبت است» (اول یوحنا ۴:۸ و ۱۶). محبت بودن خدا در تثلیث ریشه دارد. پدر، پسر و روح از ازل تا ابد یکدیگر را محبت میکنند. وقتی در خدا ریشه میدوانیم، در واقع در محبت ریشه میدوانیم و برعکس. یوحنا میگوید: «خدا محبت است و کسی که در محبت ساکن است، در خدا ساکن است و خدا در او» (اول یوحنا ۴:۱۶). پولس نیز در قسمتی که بررسی کردیم در واقع همین را میگوید. او در آیات ۱۴ تا ۱۷ به هر سه شخص تثلیث اشاره میکند و نقش هر یک از آنها را در زندگی ما بیان مینماید. دعا نزد پدر، نیرو گرفتن از روح و اتحاد و همشکل شدن با مسیح، بهطور خیلی خلاصه نوع رابطۀ ما را با هر یک از سه شخص تثلیث و نقش خاص هر یک از آنها را در زندگی ما نشان میدهد. وقتی نزد پدر دعا میکنیم، از روحالقدس و نیروی او پر میشویم، و با مسیح متحد و همشکل میگردیم، در واقع در خودِ تثلیث که محبت است ریشه میدوانیم و استوار میشویم.
خدا میخواهد ما هر چه بیشتر این محبت را بشناسیم و در آن ریشه بدوانیم. پولس در آیه ۱۸ از درازا، پهنا، ژرفا و بلندای محبت مسیح سخن میگوید. درازای محبت مسیح تا ابد را شامل میشود. محبت او محبتی موقتی نیست. آنچه این محبت در زندگی ما انجام میدهد جاودانی است. پهنای محبت مسیح همۀ انسانها بلکه تمامی خلقت را در بر میگیرد. خدا جهان را اینقدر محبت کرد که پسر یگانۀ خود را داد. محبت خدا یهود و غیر یهود، زن و مرد، پیر و جوان، فقیر و ثروتمند، ایرانی و غیر ایرانی نمیشناسد. او میخواهد همۀ انسانها بلکه تمامی خلقت از این محبت برخوردار گردند. البته خدا محبت خود را به هیچ کس تحمیل نمیکند، چون محبت بنا به ذات خود نمیتواند تحمیلی باشد. ژرفای محبت خدا تا به صلیب میرسد. محبت خدا محبتی سطحی و کم عمق نیست. او که برابر با خدا بود خود را از جلال خود خالی کرد و تا به مرگ - بلکه مرگ بر صلیب - تن به خواری داد. خدا به پایینترین جایها نزول کرد تا ما را برافرازد. بلندای محبت مسیح تا جایهای آسمانی میرسد. خدا ما را با مسیح برخیزانیده و با او در جایهای آسمانی نشانیده است. هدف خدا برای ما هدفی بسیار والاست. وقتی اینچنین محبت مسیح را میشناسیم، «پر میشویم تا تمامی پری خدا» (افسسیان ۳:۱۹، ترجمۀ قدیمی). براستی که این فراتر از معرفت بشری است. فقط میتوانیم تا ابد خدا را برای آن شکر کنیم.
خاتمه و نتیجهگیری
نقشۀ خدا برای انسانها بسیار عجیب و حیرتانگیز است. خدای کتابمقدس قادر است و میخواهد بینهایت زیادتر از هر آنچه بخواهیم یا حتی تصور کنیم در زندگی ما که به مسیح ایمان آوردهایم، عمل کند. سه کلید مهم برای رسیدن به این بینهایت زیادترِ خدا وجود دارد. هر یک از آنها به کار یکی از سه شخصیت تثلیث مربوط میشود. باید رابطهای نزدیک، روزانه و عمیق با پدر داشته باشیم. رابطه با پدر هویت ما را تشکیل میدهد. باید هر چه بیشتر از روح خدا پر شویم و به روح رفتار کنیم. پر شدن از روح، قوتِ زندگی ما را فراهم میسازد. باید مسیح بهواسطۀ ایمان در ما ساکن شود. سکونت مسیح و اتحاد ما با او، جهت زندگی ما را تعیین میکند و شخصیت ما را میسازد. اینگونه در محبت که خود خداست ریشه میدوانیم و استوار میگردیم. خدا میخواهد درازا، پهنا، ژرفا و بلندای محبت مسیح را بشناسیم تا پر شویم از تمامی پری خدا.
بیایید به آنچه تا کنون از خدا و برکات او تجربه کردهایم قانع نباشیم. هدف خدا برای زندگی ما هدفی بسیار بزرگ است. او میخواهد ما شبیه پسر او شویم. او میخواهد زندگی ما را، خانوادۀ ما را، کلیسای ما را و ملت ما را از هر حیث برکت دهد. همۀ اینها از خم شدن زانوهای ما نزد پدر شروع میشود. بیایید هر روز به حضور او برویم و روی او را با تمامی دل بطلبیم. بیایید به او نزدیک شویم تا او نیز به ما نزدیک شود. بیایید از او بخواهیم که ما را از روح خود بیش از پیش پر سازد و مسیح را بیش از پیش در دلهای ما ساکن گرداند. «جلال باد بر او که میتواند بهوسیلۀ آن نیرو که در ما فعال است، بینهایت فزونتر از هر آنچه بخواهیم یا تصور کنیم عمل کند. «بر او در کلیسا و در مسیح عیسی، در تمامی نسلها، تا ابد جلال باد! آمین» (افسسیان ۳:۲۰-۲۱).