مدافعی دیگر
۱۵ دقیقه
مقدمه:
شب آخر زندگی هر کس شب بسیار مهمی است. معمولاً در چنین شبی اشخاص مهمترین سخنان خود را با نزدیکانشان در میان میگذارند و آنها را برای رفتن خود آماده میکنند. عیسی نیز در شب آخر خود با شاگردان، دربارۀ رفتنش نزد پدر با آنها سخن میگوید. انتظار سنتی شاگردان از مسیحای موعود، آنها را برای این موضوع آماده نکرده بود. از دیدگاه بیشتر یهودیان عصر عیسی، انتظار نمیرفت مسیحای موعود رنج بکشد و بمیرد، بلکه میبایست بر همۀ دشمنان قوم خدا چیره شود و به پادشاهی برسد. از همین رو لازم بود عیسی بارها درباره مرگ و رفتنش نزد پدر سخن بگوید.
اما در گفتار عیسی در این شب آخر نکته بسیار جالب و تکاندهندهای وجود دارد، و آن اینکه عیسی تأکید میکند که رفتن او به سود شاگردان است! ولی این چگونه ممکن بود؟ برای شاگردانی که سه سال و نیم با عیسی زندگی کرده و شاهد کارهای معجزهآسا و سخنان عالی عیسی بودند، چگونه ممکن بود رفتن او سودمند باشد. خصوصاً با توجه به دشمنی این دنیا و رئیس آن، شیطان، که عیسی در همین شب در موردش به آنها هشدار داد، چگونه رفتن عیسی از نزد شاگردان میتوانست به سود آنها باشد؟ آیا این گفتۀ عیسی صرفاً تلاشی بود برای قوت قلب دادن به شاگردان یا براستی دربردارندۀ حقیقتی بود بسیار مهم که شاگردان امروزیِ عیسی نیز لازم است آن را به گوش جان بشنوند؟
آمدن مدافعی دیگر:
پاسخ این سؤال در همان یوحنا ۱۶:۷ یافت میشود: «من به شما راست میگویم که رفتنم به سود شماست. زیرا اگر نروم آن مدافع نزد شما نخواهد آمد؛ اما اگر بروم او را نزد شما میفرستم». رفتن عیسی واقعاً به سود شاگردان بود زیرا آمدن کسی دیگر را بههمراه داشت. ولی این که بود که آمدنش چنان برکاتی را برای مؤمنین به ارمغان میآورد که حضور او از حضور خود مسیح با آنها سودمندتر است! برای شناختن او باید بابهای ۱۴ تا ۱۶ یوحنا را بهدقت بررسی کنیم.
۱) او یک شخص است. نخستین چیزی که از گفتههای عیسی روشن است آن است که او نه به نیرویی فاقد شخصیت، بلکه به یک شخص نظر دارد، زیرا او از خصوصیاتی برخوردار است و کارهایی میکند که تنها از موجودی شخصیتمند میتوان انتظار داشت. مثلاً نزد شاگردان مسکن میگزیند (۱۴:۱۷)، به آنها تعلیم میدهد (۱۴:۲۶)، شاهد مسیح است (۱۵:۲۶) و جهان را مجاب میکند (۱۶:۸). اینها همه کارهایی است که تنها از شخص بر میآید.
۲) او روح است. عیسی در ۱۴:۱۷ او را "روح راستی" میخواند که "جهان نمیتواند او را بپذیرد زیرا نه او را میبیند و نه میشناسد". بنابراین، کسی که عیسی وعدۀ آمدن او را پس از خود میدهد، انسان یا پیامبری دیگر نیست، زیرا جهان نمیتواند او را ببیند. سپس در آیۀ ۲۶ تصریح شده است که او روحالقدس است. نزول روح بر مؤمنان مسیح از چنان اهمیت بالایی برخوردار و با چنان برکاتی همراه است که عیسی آن را از حضور خودش با آنها سودمندتر میداند!
۳) او شخصی غیر از خود عیسی است. این را میتوان از برخی گفتههای عیسی دربارۀ او بهروشنی دریافت. برای مثال، عیسی او را مدافعی "دیگر" میخواند، یعنی مدافعی غیر از خود او. بهعلاوه، بارها به او با ضمیر "او" اشاره میکند. همچنین، میگوید که او خودش آن مدافع را از نزد پدر میفرستد (۱۵:۲۶). پس نمیتواند خود او یا پدر باشد، بلکه شخصی متمایز از هر دو است. نیز او از خود سخن نخواهد گفت بلکه از عیسی سخن خواهد گفت (۱۶:۱۳-۱۴)، که باز نشان میدهد او همان عیسی نیست.
۴) او نزد ما و در ما مسکن میگزیند. اهمیت بسزای آمدن او و سودمند بودن آن برای زندگی شاگرد مسیح از همین جاست. روحالقدس نه تنها "نزد" شاگردان مسکن میگزیند بلکه "در" آنها خواهد بود. آمدن روح رابطهای بین انسان و خدا ایجاد میکند که بهمراتب نزدیکتر، عمیقتر و مؤثرتر از رابطهای است که شاگردان با خود عیسی بر روی زمین داشتند. از همین روست که عیسی میگوید رفتنش برای آنها مفید است، چون وقتی او برود روحالقدس خواهد آمد. با اینکه شاگردان در عیسی با سخنان و کارهای خدای مجسم روبرو بودند، ولی هنوز درک درستی از بسیاری از آنها نداشتند. خود عیسی بارها آنها را بهخاطر بیایمانی و سختدلیشان توبیخ کرد. بهعلاوه عیسی سخنان بسیار دیگر برای گفتن داشت که آنها یارای شنیدنش را نداشتند. آمدن روح این وضع را دگرگون میکرد. او به شاگردان شناختی باطنی از خدا میداد، زیرا خود خدا را در آنها ساکن میساخت. با سکونت روح در آنها، چشم دلشان باز میشد تا مسیح و کار او را بهدرستی بشناسند.
۵) همیشه با آنها میماند. عیسی در مدتی که بر روی زمین بود نمیتوانست همیشه با همۀ شاگردان باشد. او در جسم بشری محدود بود و طبیعتاً در هر لحظه میتوانست تنها در یک جا حضور داشته باشد. در نتیجه، فعالیت او نیز بسیار محدود بود. برای مثال، اگر در بیت عنیا در خانۀ مریم و مارتا بود، دیگر نمیتوانست در اریحا در خانۀ زکای خراجگیر هم باشد و اگر بر کوه در حال دعا بود، دیگر نمیتوانست در دریا نیز در قایق بههمراه شاگردان باشد. بنابراین، حضور و همراهی عیسی با شاگردان حتی در مدت زمانی که بر روی این زمین زندگی میکرد، موقتی و منقطع بود. بهعلاوه پس از قیامش از مردگان، میبایست شاگردان را ترک میکرد. ولی روحالقدس همیشه با شاگردان میماند و هرگز آنها را ترک نمیکرد.
۶) او مدافع ما است. عیسی در انجیل یوحنا در چند جا کلمۀ یونانی "پاراکلیتوس" را برای روحالقدس به کار میبرد (در بقیه این نوشتار "پاراکلیت" را که آشناتر است به جای "پاراکلیتوس" به کار میبریم). این کلمه از شکل مجهول فعل یونانی para-kaleo مشتق شده است و در لغت یعنی "فراخوانده شده به کنار شخص"، معمولاً بهمنظور ارائۀ مشورت و کمک و پشتیبانی در محکمه یا در هر وضعیت دیگری که در آن شخص از سوی دیگری مورد حمله و اتهام واقع شده باشد. معمولاً "پاراکلیت"ها در محضر مقام بالاتری برای شخص شفاعت میکردند، یا از حق او دفاع مینمودند یا بهعنوان شاهد موافق ظاهر میشدند. برای مثال، در اول یوحنا ۲:۱ همین کلمه در اصل یونانی به کار رفته است: «اگر کسی گناهی کرد پاراکلیتی نزد پدر داریم،» که میتوان آن را مدافع یا شفیع ترجمه کرد. در آثار رابیهای یهودی، پاراکلیت بهمعنی "وکیل مدافع" به کار برده شده است. ولی از آنجایی که عملکرد دفاعی پاراکلیت به زمینۀ قضایی محدود نمیشد، شاید در بیشتر جاها واژۀ کلیترِ "مدافع" بهترین ترجمه برای مفهوم پاراکلیت باشد.
اما کارهایی که عملاً در انجیل یوحنا به پاراکلیت نسبت داده شده است بیشتر تعلیم دادن، مکشوف کردن و تفسیر تعالیم و کارهای عیسی برای شاگردان است و عملکرد قضایی او بهطور صریح تنها در ۱۵:۲۶ و ۱۶:۸-۱۱ یافت میشود. از همین رو، و نیز به سبب عدم درک زمینۀ قضایی داستان زندگی مسیح در انجیل یوحنا، معانی دیگری برای پاراکلیت پیشنهاد شده است که از مبنای درستی برخوردار نیست. مثلاً واژۀ "تسلیدهنده" که در ترجمههای قدیمیتر بهکار رفته، نیاز به شکل معلومِ فعل دارد که در مورد پاراکلیت صادق نیست. بهعلاوه، کار تسلی دادن در هیچ قسمت از انجیل یوحنا به پاراکلیت نسبت داده نشده است. بههمین دلایل، ترجمههای جدیدتر، دیگر عموماً واژۀ "تسلیدهنده" را برای پاراکلیت بهکار نمیبرند. همین ایرادات بر "مُشَوِق" نیز وارد است. در برخی ترجمهها نیز کلمه "یاور" و در برخی دیگر کلمۀ "پشتیبان" بهکار رفته، که دومی به مفهوم مدافع نزدیک میشود. ولی ضعف هر دو، کمرنگ شدنِ بیش از حدِ بُعد دفاعی و قضایی پاراکلیت در آنهاست.
برای درک درست کار پاراکلیت در انجیل یوحنا، شناخت زمینۀ قضایی سرگذشت مسیح در آن انجیل ضروری است. یوحنا زندگی و خدمت مسیح را به یک محاکمۀ جهانی تشبیه کرده است. مورد دعوی این است که آیا مسیح حقیقتاً مکاشفه غایی و نهایی خدا و پسری است که از جانب پدر فرستاده شده است؟ آیا او براستی کسی است که شناخت او حیات جاودانی به ارمغان میآورد، حیاتی که از هرآنچه در یهودیت یافت میشد فراتر میرود (مقایسه کنید با ۲۰:۳۱)؟ مأموریت عیسی بهعنوان پسر خدا و فرستادۀ او این بود که جهان را نسبت به حقیقت نجاتبخش خدا که خود او تجسم و مکشوفکنندۀ آن بود مجاب و متقاعد سازد. همین مأموریت عیسی است که بر تمام انجیل یوحنا سایه افکنده است. او در ۵:۳۱-۴۷ به پنج شاهد در این خصوص اشاره میکند که آشکارا بر بُعد قضایی داستان دلالت دارند. خود عیسی پاراکلیت یا وکیلمدافع شمارۀ یک در اثبات حقیقت مورد ادعا در دادگاه جهانی است، و شاگردان در انجام این مأموریت با او متحد شدهاند.
حال رفتن عیسی نزد پدر نباید به "یتیم" شدن یعنی "بیدفاع" (یا "بیکس") ماندن شاگردان و یا توقف دفاع جهانی عیسی منجر گردد. برعکس، اکنون شاگردان نیز همانند عیسی "فرستاده میشوند" تا کار مسیح را ادامه دهند: «همان گونه که پدر مرا فرستاد، من نیز شما را میفرستم» (یوحنا ۲۰:۲۱؛ مقایسه کنید با ۱۷:۱۸).
و روحالقدس نیز از جانب پدر آسمانی بهعنوان "مدافعی دیگر" به آنها بخشیده میشود تا ادامۀ کار مسیح را بر عهده بگیرد: «اما چون آن مدافع که از نزد پدر برای شما میفرستم بیاید، یعنی روح راستی که از نزد پدر میآید، او خودْ دربارۀ من شهادت خواهد داد. و شما نیز باید شهادت دهید، زیرا از آغاز با من بودهاید» (۱۵:۲۶-۲۷). در انجام همین مأموریت است که پاراکلیت جهان را متقاعد و ملزم میسازد: «چون او آید، جهان را مجاب خواهد کرد که بهلحاظ گناه و عدالت و داوری، تقصیرکار است» (۱۶:۸-۱۱). بنابراین روحالقدس بهعنوان پاراکلیت، مدافع عیسی و همۀ کسانی است که با او متحد هستند.
ولی پاراکلیت این مأموریت بزرگ یعنی دفاع از حقیقت و حقانیت عیسی را دقیقاً با انجام کارهایی تحقق میبخشد که در ۱۶:۱۲-۱۵ به آنها اشاره شده است: «چون روح راستی آید، شما را به تمامی حقیقت راهبری خواهد کرد؛ زیرا او از جانب خود سخن نخواهد گفت، بلکه آنچه را میشنود بیان خواهد کرد و از آنچه در پیش است با شما سخن خواهد گفت. او ... آنچه را از آن من است گرفته، به شما اعلام خواهد کرد». تا پیش از جلال یافتن عیسی، شاگردان قدرت درک معنی تعالیم و اعمال عیسی را نداشتند (۱۶:۱۲ و ۲۵). از همین رو، پاراکلیت به آنها بخشیده میشود تا تعالیم عیسی را بهیاد آنها بیاورد و اعمال و گفتههای او را برای آنها تفسیر کند (۱۴:۲۶ مقایسه کنید با ۲:۲۲). نقش عمده روحالقدس بنا بر انجیل یوحنا همانا افاضۀ نوعی بخصوص از حکمت است، حکمتی که دربردارندۀ فهم و درک درست از معنی و اهمیت مکاشفه تاریخی خدا در عیسی است. حقیقتی که روحالقدس به آن راهبر میشود (۱۶:۱۳) تعالیم و اصول اعتقادی کلیسا در سالهای بعد نیست، بلکه اساساً و در وهلۀ نخست، حقیقتی است که در عیسی تجسم یافت و توسط او تعلیم داده شد. آنچه شاگردان یارای شنیدن آن را نداشتند (۱۶:۱۲)، آنچه از عیسی بود و او را جلال میداد (۱۶:۱۴)، حتی این وعده که او آنها را از امور آینده (آنچه در پیش است) باخبر خواهد ساخت، در زمینۀ تاریخی شام آخر در درجۀ اول به وقایع مهم صلیب و قیام و جلال یافتن عیسی اشاره دارد. بهطور خلاصه، پاراکلیت حقیقت عیسی را بر شاگردان مکشوف میسازد. و دقیقاً در نقش خود بهعنوان معلم و مکشوفکننده مسیح برای کلیسا و سپس از طریق کلیسا برای دنیا است که پاراکلیت دنیا را نسبت به حقیقت مسیح متقاعد و ملزم میسازد. تا کلیسا مسیح را بهدرستی نشناسد، نمیتواند او را بهدرستی به جهان معرفی کند.
تداوم حضور عیسی
ولی اهمیت پاراکلیت تنها در این نیست که حقیقت عیسی را بر ما مکشوف میسازد و در برابر دنیا از آن دفاع میکند. بلکه پاراکلیت بهمعنایی خاص، ادامهدهندۀ کار عیسی و حتی حامل حضور خود او است. به دیگر سخن، عیسی از طریق روحالقدس نزد شاگردان باز میگردد تا اینبار برای همیشه با آنها بماند. این موضوع را میتوان از جهات مختلف مورد توجه قرار داد.
نخست اینکه در وعدۀ عیسی دربارۀ "مدافعی دیگر"، کلمۀ "دیگر" به "دیگر"ی از همان جنس اشاره دارد. در یونانی دو کلمه برای "دیگر" وجود دارد: "اَلوس" allos و "هِتِروس" heteros. از بین ایندو، "الوس" که در اینجا به کار رفته بهمعنی دیگری مشابه اولی است. و این نشان میدهد که روحالقدس شباهت و قرابت نزدیکی با خود عیسی دارد.
دوم اینکه تشابه نزدیکی بین خصوصیات عیسی و آنچه در مورد پاراکلیت وعده داده شده است وجود دارد.
•هر دو از جانب پدر به جهان فرستاده شدهاند (۳:۱۶-۱۷؛ ۵:۴۳؛ ۱۶:۲۷-۲۸؛ ۱۸:۳۷ مقایسه کنید با ۱۴:۲۶؛ ۱۵:۲۶؛ ۱۶:۷-۸ ،۱۳).
•هر دو قدوس خوانده شدهاند (۶:۶۹ م.ک. ۱۴:۲۶).
•هر دو به صفت راستی موصوف گردیدهاند (۱۴:۶ م.ک. ۱۴:۱۷؛ ۱۵:۲۶؛ ۱۶:۱۳).
•هردو معلم هستند (۱۳:۱۳-۱۴ م.ک. ۱۴:۲۶).
•همانگونه که مسیح دربارۀ خدا شهادت میدهد و همهچیز را مکشوف میسازد (م.ک. ۱:۱۸؛ ۳:۳۴-۳۶) خصوصاً پدر را، به همین شکل، پاراکلیت دربارۀ پسر شهادت میدهد و او را مکشوف میسازد (۱۵:۲۶-۲۷؛ ۱۶:۱۳-۱۴).
•همانگونه که مأموریت مسیح این بود که جهان را متقاعد و ملزم سازد ولی جهان او را "نمیپذیرد" (۱:۱۲ و غیره)، به همین شکل، کار پاراکلیت هم ملزم و متقاعد ساختن جهان است (یوحنا ۱۶:۸-۱۲) ولی جهان او را هم قبول نمیکند (۱۴:۱۷؛ ۱۵:۱۸-۲۶).
زمینۀ این شباهتها، سبک ادبی "خطابههای خداحافظی" است که در آن دسته از آثار یهودی که تحت عنوان وصیت Testament شناخته میشوند یافت میشود. در این وصایا که در آن شخصیتهای برجستۀ تاریخ اسرائیل مانند دوازده پاتریارخ آخرین سخنان خود را با نزدیکان خود در میان میگذارند، یکی از دغدغههای اصلی این است که تأثیر و نفوذ یک مرد خدا چگونه پس از مرگ او ادامه پیدا میکند. عیسی بهعنوان پاراکلیت تا به صلیب و قیام عمل کرده است؛ حال روحالقدس جای او را در اجرای این نقش در میان شاگردان میگیرد.
اما از برخی گفتههای دیگر عیسی چنین مینماید که علاوه بر این، پاراکلیت حامل حضور خود عیسی در میان شاگردان خواهد بود. عیسی در ۱۴:۱۸ و ۱۹ وعده میدهد که: «شما را بیکس نمیگذارم؛ نزد شما میآیم. پس از اندک زمانی جهان دیگر مرا نخواهد دید، اما شما خواهید دید.» نیز در ادامۀ سخن خود وعده میدهد که خود را بر هر که او را دوست بدارد ظاهر خواهد ساخت (۱۴:۲۱)، و با پدر آمده با او مسکن خواهند گزید (۱۴:۲۳). این وعدهها نمیتوانست به ظهور عیسی بر شاگردان پس از قیامش اشاره داشته باشد، زیرا آن ظهور موقتی بود، و او نزد آنها نمیماند. پس با رفتنش به آسمان آنها باز بیکس باقی میماندند. همچنین نمیتوانست اشاره به ظهور ثانوی مسیح باشد، زیرا در ظهور ثانوی، همه او را خواهند دید و نه فقط شاگردان. بلکه از آنجا که گفتههای فوق مابین دو دسته از سخنان عیسی دربارۀ آمدن پاراکلیت قرار دارد (۱۴:۱۴-۱۷؛ ۱۴:۲۵-۲۶) باید نتیجه گرفت آمدنی که عیسی در ۱۴:۱۸ و ۱۹ از آن سخن میگوید، آمدنی از طریق روحالقدس یا همان پاراکلیت است. این برداشت با این واقعیت که در عهدعتیق و یهودیت، روحالقدس واسطۀ حضور خدا و مکاشفه او بود مطابقت کامل دارد. پس در اینجا از طریق روح است که پدر و پسر نزد مؤمنین حاضر میشوند و خود را مکشوف میکنند.
پاراکلیت روحالقدس است در نقشی خاص، یعنی حضور شخصی عیسی در فرد و جامعۀ مسیحی در همان حال که مسیح نزد پدر است. پاراکلیت حضور عیسی را با همۀ برکاتش با خود دارد و عیسی را بر مؤمن به مسیح ظاهر میسازد. از طریق پاراکلیت میتوانیم عیسی را ببینیم و سخنان او را بشنویم. بالاتر از آن، با آمدن پاراکلیت ما از همان نوع رابطهای با عیسی برخوردار میشویم که عیسی در زندگی خود بر روی زمین، و نیز هماکنون در آسمان، با پدر آسمانی داشت و دارد. او در پدر بود و پدر در او. این سکونتِ در هم از طریق روحالقدس رمز اتحاد و یگانگی عمیقی بود که او با پدر داشت. و عیسی وعده داد در روزی که پاراکلیت بیاید «خواهید دانست که من در پدر هستم و شما در من و من در شما» (یوحنا ۱۴:۲۰). با آمدن پاراکلیت ما در این رابطۀ عمیق که بین سه شخص تثلیث وجود دارد شریک میشویم. و این تجربه بسیار قویتر از تجربۀ شاگردان از عیسی پیش از دریافت روحالقدس است. بسیاری از اوقات شاید آرزو داریم و حتی دعا میکنیم که مسیح خود را بر ما ظاهر کند بهگونهای که بتوانیم واقعاً او را ببینیم و صدایش را بشنویم، غافل از اینکه چنین تجربهای قویترین و ملموسترین شکل ملاقات با عیسی نیست، گذشته از اینکه دقایقی بیش نیز نمیتواند بهطول انجامد. خدا پاراکلیت را در ما گذاشته است تا بتوانیم ارتباطی مستقیم و روحانی با مسیح داشته باشیم که از حواس فیزیکی ما بس فراتر میرود. چنانکه مسیح به زن سامری میگوید: «زمانی میرسد، و هماکنون فرارسیده است، که پرستندگان راستین، پدر را در روح و راستی پرستش خواهند کرد، زیرا پدر جویای چنین پرستندگانی است. خدا روح است و پرستندگانش باید او را در روح و راستی بپرستند.» این پرستش راستین همچون نهرهای آب زنده تا به حیات جاویدان از بطن مؤمنِ به مسیح خواهد جوشید. و روحالقدس در نقش پاراکلیت آمده است تا چنین رابطه و چنین پرستشی را امکانپذیر سازد.
خاتمه
رفتن عیسی از نزد شاگردان به سود آنها و به سود همۀ ما بود، زیرا آمدن مدافعی دیگر را بههمراه داشت که برای همیشه نه تنها با ما بلکه در ما میمانَد. این مدافع که شباهت نزدیکی به مدافع نخست یعنی خود عیسی دارد، تعالیم و کارهای عیسی، خصوصاً وقایع تاریخساز مرگ و قیام او را، برای شاگردان و برای ما تفسیر میکند و با آموختن معنی درست آنها ما را به تمامی حقیقت رهبری مینماید. بهعلاوه او جانشین و ادامهدهندۀ کار عیسی در دنیا است. او با تفسیر معنی زندگی و کارهای عیسی ما را در دفاع از حقیقت و حقانیت عیسی در برابر دنیایی متخاصم یاری میدهد. و بالاخره، پاراکلیت نه تنها جانشین عیسی بلکه حامل حضور خود عیسی نزد ما و در ماست. با آمدن پاراکلیت، ما از همان نوع رابطهای با عیسی برخوردار میشویم که عیسی در طول زندگی خود بر زمین و نیز هم اکنون در آسمان، با پدر آسمانی داشت و دارد. آری، پاراکلیت حضور دائمی عیسی را برای ما به ارمغان میآورد. بیایید در این روزهای پنطیکاست با اشتیاق تمام خواهان حضور هرچه قویتر و ملموسترِ این مدافع بزرگ در کلیسای مسیح و نیز در زندگی شخصیِ خود باشیم.