پای سخن دوست/۴۷
«اگر مرا دوست بدارید، احکام مرا نگاه خواهید داشت.»
س: با تشکر از تمامی زحمات شما، و با امید اینکه خداوند عزیزمان عیسای مسیح هر روز شما را بیشتر و بیشتر در کار و زندگیتان برکت دهد، سؤالی بسیار مهم در مورد تعمید روحالقدس داشتم.
میخواستم بپرسم تعمید روحالقدس واقعاً چیست؟ چگونه میتوان فهمید که آدم آن را دارد؟ عدهای از مسیحیان خیلی خیلی روی موضوع به زبانها حرف زدن تأکید دارند و میگویند اگر آدم به زبانها حرف نزند، تعمید روحالقدس ندارد، و باید خودش را تفتیش کند تا بفهمد چه گناهی از آن شخص سر میزند که خداوند عطایای زبانها را به آن شخص نمیدهد و در نتیجه تعمید روحالقدس را هم ندارد. کلمۀ عزیز حقیقت چیست؟ و آیا این مسئله واقعاً حقیقت دارد؟!! یعنی اگر یک مسیحی به زبانها حرف نزند، تعمید روحالقدس ندارد؟
اگر کسی عاشق مسیح باشد و نتواند بدون مسیح زندگی کند و بهنام خدای پدر، پسر و روحالقدس تعمید آب گرفته باشد ولی به زبانها حرف نزند، مفهومش این است که هنوز تعمید روحالقدس نگرفته است؟ آیا این برای آن شخص علامت بد و منفی میباشد؟ در این صورت شخص چه باید بکند؟ کلمۀ عزیز جواب چیست؟
ج: «اگر مرا دوست بدارید، احکام مرا نگاه خواهید داشت. و من از پدر خواهم خواست و او مدافعی دیگر به شما خواهد داد که همیشه با شما باشد، یعنی روحِ راستی که جهان نمیتواند او را بپذیرد، زیرا نه او را میبیند و نه میشناسد؛ امّا شما او را میشناسید، چرا که نزد شما مسکن میگزیند و در شما خواهد بود» (انجیل یوحنا ۱۴:۱۵-۱۷).
دوست عزیز،
عیسای مسیح در این آیات بهوضوح دربارۀ شخصیت و عملکرد روحالقدس سخن میگوید. روحالقدس یکی از شخصیتهای تثلیث اقدس، با حضور و سکونت الهی خود در وجود ایمانداران رابطی میشود بین آنان و خدای پدر از طریق عیسای مسیح، خدای پسر. پس وقتی فردی به مسیح ایمان میآورد روح خدا در او مسکن میگزیند و به او تولدی تازه، الهی و روحانی میبخشد. ما در مسیحیت به کل این مکانیزم و عملکرد روحانی (که تشریح جامع آن در این چند سطر نمیگنجد) تولد تازه میگوییم.
پس همانطور که خود نیز اشاره کرده بودید، اگر به عیسی مسیح ایمان آوردهاید روحالقدس در شما مسکنت گزیده است. اما پس از تولد تازه، تجربیات مداوم روحانی از ملاقات با خدا را نیز خواهیم داشت که به آن پُری از روحالقدس میگوییم. یعنی در دعا چه بهصورت فردی و چه در جمع از حضور خدا فیض مییابیم و روح خدا ما را تجدید و ترمیم و احیا میکند و به رابطه، شناخت و درکمان از خدا عمق میبخشد. این تجربه را پری از روح مینامند و تجربهای است که باید مدام در زندگی از آن بهرهمند شویم.
«امّا ثمرۀ روح، محبت، شادی، آرامش، صبر، مهربانی، نیکویی، وفاداری، فروتنی و خویشتنداری است» (غلاطیان ۵:۲۲).
پولس رسول بهوضوح دربارۀ نتایج و علائم سکونت روحالقدس در ایمانداران سخن میگوید. ما در مسیحیت دستگاه سنجش نداریم که به ما بگوید کسی روحالقدس دارد یا ندارد. اگر ثمراتی که حاصل حضور و سکونت خدا در انسان و همکاری و اطاعت انسان از خدا است در فرد مسیحی آشکار شود او بهکمال از روحالقدس برخوردار است.
«ظهور روح، به هر کس برای منفعتِ همگان داده میشود. به یکی بهوسیلۀ روح، کلام حکمت داده میشود، به دیگری بهواسطۀ همان روح، کلام معرفت، و به شخصی دیگر بهوسیلۀ همان روح، ایمان و به دیگری باز توسط همان روح، عطایای شفا دادن. به شخصی دیگر قدرت انجام معجزات داده میشود، به دیگری نبوّت، و به دیگری تشخیص ارواح. و باز به شخصی دیگر سخن گفتن به انواع زبانهای غیر بخشیده میشود و به دیگری ترجمۀ زبانهای غیر. امّا همۀ اینها را همان یک روح بهعمل میآورد و آنها را به ارادۀ خود تقسیم کرده، به هرکس میبخشد» (اول قرنتیان ۱۲:۷-۱۱).
چنانکه در متن فوق میخوانیم حضور و سکونت الهی روحالقدس در ما با جلوههای مافوقطبیعی نیز همراه است. متأسفانه افراط و تفریط برخی مسیحیان در مورد این جلوهها باعث شده که یا برخی بهطور کلی نادیده گرفته شوند و یا برخی دیگر تنها جلوهها و تجلی ظهور روحالقدس در ایمانداران بهشمار آیند. اما همانطور که پولس رسول میفرماید «به روح دعا میکنم و به عقل خود نیز دعا میکنم.» (اول قرنتیان ۱۲:۱۵).
مهم است که بدانیم سخن گفتن به زبانها تنها نشانۀ پری از روحالقدس نیست بلکه یکی از نشانهها است. پس نباید تکلم به زبانها را با تولد تازه و پری از روحالقدس اشتباه گرفت. طبق تعالیم عهدجدید باید این عملکرد روحانی خدا و ارتباط ابعاد مختلف آن را درست درک کرد. جالب توجه است که در یهودیت که بطن تولد ظهور مسیح و کلیسا است، نه تکلم به زبانها بلکه نبوت تجلی ظهور روحالقدس در نظر گرفته میشده است. پولس رسول ما را تشویق میکند که در طلب عطایای روح خدا کوشا باشیم که ما را در زندگی روحانی و همچنین رساندن خبر خوش انجیل به دنیا مدد میکنند.
در پایان به فرمایش پولس رسول بسنده میکنیم که میفرماید: «محبت هرگز پایان نمیپذیرد. امّا نبوّتها از میان خواهد رفت و زبانها پایان خواهد پذیرفت و معرفت زایل خواهد شد. زیرا معرفت ما جزئی است و نبوّتمان نیز جزئی؛ امّا چون کامل آید، جزئی از میان خواهد رفت. آنگاه که کودکی بیش نبودم، چون کودکان سخن میگفتم و چون کودکان میاندیشیدم و نیز چون کودکان استدلال میکردم. امّا چون مرد شدم، رفتارهای کودکانه را ترک گفتم. آنچه اکنون میبینیم، چون تصویری محو است در آینه؛ امّا زمانی خواهد رسید که روبهرو خواهیم دید. اکنون شناخت من جزئی است؛ امّا زمانی فرا خواهد رسید که بهکمال خواهم شناخت، چنانکه بهکمال نیز شناخته شدهام. و حال، این سه چیز باقی میماند: ایمان، امید و محبت. امّا بزرگترینشان محبت است.»
س: چرا یحیی با اینکه در زمان تعمید دید که روحالقدس در هیأت کبوتر بر شانه خداوند نشست ولی در ایامی که در زندان بود گفت که از او بپرسید که آیا مسیح موعود است یا نه؟
دوست عزیز،
ج: چنانکه در اناجیل میخوانیم، مکاشفۀ شخصیت و رسالت مسیحایی عیسای مسیح در طی زمان بهظهور رسید. سه انجیل اول هر کدام به شرح ابعاد انسانی شخصیت، خدمات و رسالت عیسی مسیح میپردازند و انجیل یوحنا است که ابعاد الهی شخصیت او را بهوضوح آشکار میسازد. پس شناخت مسیح برای شاگردان و حتی یحیای تعمیددهنده امری تدریجی بود. اگر چه میدانستند عیسی از زمرۀ معلمین، انبیا و مردان خدا است اما این را هم فهمیده بودند که با آنان تفاوتهایی نیز دارد که او را ویژه و بسیار خاص میسازد. انتظارات یهودیان از آمدن مسیح، با آنچه مسیح کرد نیز بسیار متفاوت بود.
آنان انتظار داشتند مسیح یا ماشیح آنان را از چنگ روم برهاند و پادشاهی و حکومت خدا را دوباره و تا ابد بر اسرائیل برقرار سازد. اما وقتی دیدند کسی که ادعای ماشیح بودن داشت و خود را از تورات و معبد و تمامی آداب و سنن یهودی برتر میدید، رنج میکشید و آنان را نه به شورش و خونریزی بلکه به اطاعت از خدا و پرهیز از ریاکاری و مذهبپیشگی دعوت میکرد دچار تردید میشدند که آیا این همان ماشیح است؟ متأسفانه گهگاه خود شاگردان نیز با این مشکل روبرو میشدند اما سرور و مولایشان مسیح همواره آنان را گوشزد میکرد و فکرشان را بهنوعی دیگر از پادشاهی و ملکوت، که با حکومتهای این دنیایی متفاوت است معطوف میساخت. به آنان میآموخت که خدا پدرشان است که شخصیت و ماهیت خود را در جسم و شخصیت پسرش عیسای مسیح بر جهان آشکار ساخته است.
پس سؤال یحیی را باید در این متن درک کرد. او یک یهودیِ زندانی و در معرض خطر مرگ بود و با دیدن ظلم و جور حاکم و تناقض آن با انتظارات یهودیان در مورد برقراری حکومت خدا که بطن پیام و خدمت عیسی مسیح بود، طبیعتاً مثل هر انسان دیگری دچار شک و تردید میشد. اگر چه عیسی را میشناخت و با او صمیمی بود و اگر چه نزول روح خدا را بر او دیده بود اما هنوز تا شناخت کامل او راه درازی در پیش داشت. اما باید جواب عیسای مسیح به فرستادگان یحیی را نیز در نظر بگیریم که فرمود بروید و بگویید که آنکه دیدی همان است که باید میآمد.
س: مقاله "مشکل بخشیدن"، بسیار زیبا بود. به این سؤال هم بیزحمت جواب بدهید. اگر رنجاندنها و رنجیدنها مداوم باشد و هنوز اولی را درمان نکرده، دومی و سومی از راه برسند، آن وقت چه کار باید کرد؟
دوست عزیز،
ج: همانطور که خود نیز اشاره کردید رنجاندنها و رنجیدنها از تجارب لاینفک زندگی ما انسانها هستند. چه بخواهیم و چه نخواهیم در متن زندگی و روابط انسانی گاه میرنجیم و گاه میرنجانیم. اما مهم انگیزۀ ما است. اگر ناخودآگاه برنجانیم و برنجیم قابل بخشیدن و بخشودنیم اما اگر بهعمد کسی را برنجانیم قابل توبیخ و تنبیه. برای یک مسیحی انگیزه همانقدر مهم است که نفس عمل و حتی مهمتر. و از جهت دیگر باید کلام مسیح را نیز بهیاد بیاوریم که در پاسخ به اینکه "چند بار باید برادرمان را ببخشیم" فرمود: «اگر هفت بار در روز به تو گناه ورزد، و هفت بار نزد تو باز آید و گوید: ”توبه میکنم،“ او را ببخشا» (انجیل لوقا ۱۷:۴).
مسیح میدانست که ما میرنجیم و میرنجانیم و بههمین دلیل نیز ما را تشویق کرده است که یکدیگر را ببخشیم. موضوع این نیست که چند بار ببخشیم بلکه از یکدیگر رنجشی بهدل نگیریم و نگذاریم بدی بر ما و روابطمان غلبه کند. و بالاتر از همه اینکه بدانیم چقدر مورد لطف و بخشش خدا واقع شدهایم که همواره خطایای ما را میبخشد و ما را محبت میکند.
البته بخشش مقولهای دو بعدی است، هم بخشوده دارد و هم بخشنده. بخشیدن در برخی موارد بسیار دشوار و غیرممکن بهنظر میرسد که البته در چنین حالتی نیازمند مشورت و کمک افراد بالغ و حکیم و روحانی و نیز فیض خدا است. و در صورتی که فرد خاطی به خطای خود مکرراً ادامه دهد باید مسئولین کلیسا و یا خانواده با او صحبت کنند و او را راهنمایی و ارشاد نمایند. بهجا است که نظر شما را به فرمایش مسیح جلب کنم که فرمود هر که بیشتر بخشوده شده باشد، و یا بهعبارتی بخشش خدا را درک کرده باشد، بیشتر محبت میکند و بیشتر نیز میبخشد.