دعای حقیقی
۴ دقیقه
زندگی روحانی عطیه روحالقدس است؛ اما این به آن معنی نیست که ما باید منفعل منتظر بمانیم تا این عطیه به ما داده شود. عیسی فرمود که ملکوت خدا را بطلبیم. طلبیدن نه فقط مستلزم اشتیاقی جدی است، بلکه تصمیمی راسخ را نیز ایجاب میکند. زندگی روحانی بدون انضباط غیرممکن است.
انضباط و شاگردی، دو روی یک سکه هستند. انضباط روحانی سبب میشود که ما به آن صدای آهسته و ملایم خدا حساس شویم. ایلیای نبی خدا را در باد سهمگین یا در زمینلرزه یا در آتش سوزان ملاقات نکرد، بلکه در «آوازی آهسته و ملایم» (اول پادشاهان ۱۹:۹-۱۳). اما زندگی پرمشغله و دشوار امروزی، ما را نسبت به صدای خدا ناشنوا کرده است؛ نتیجۀ این ناشنوایی چیزی جز نااطاعتی نیست. انضباط روحانی به ما کمک میکند تا آن فضای بیدغدغۀ درونی را بیابیم که شنیدن صدای خدا و پیروی از هدایت او را میسر میسازد.
زندگی عیسی مبتنی بر اطاعت بود. او همواره به پدر گوش فرا میداد، و همیشه به صدای او حساس و به هدایتهای او هشیار بود. دعای حقیقی همین است: سراپا گوش بودن به صدای خدا. کانون هر دعایی "شنیدن" است، شنیدن و اطاعت.
انضباط روحانی تلاشی است آگاهانه برای ایجاد این فضای درونی و بیرونی در زندگیمان که در آن اطاعت امکانپذیر میگردد. با انضباط روحانی مانع میشویم که دنیا زندگی ما را چنان پر کند که جایی برای "شنیدن" وجود نداشته باشد. این انضباط ما را برای دعا کردن آزاد میکند، یا بهعبارت بهتر، اجازه میدهد تا روح خدا در ما دعا کند.
این انضباط ما را به خلوتگزینی دعوت میکند. بدون خلوت کردن با خدا، زندگی روحانی غیرممکن است. اگر ایمان داریم که خدا نه فقط هست، بلکه در زندگیمان کار میکند، شفا میدهد، تعلیم میدهد، و هدایت میکند، باید که وقت و مکانی را تعیین کنیم تا توجهمان را فقط بر او متمرکز نماییم. این همان است کهمسیح فرمود: «بهحجرهخود داخلشو و در را بسته، پدر خود را کهدر نهان است، عبادت نما» (متی ۶:۶).
اما این خلوتگزینی یکی از دشوارترین کارها است. تنهایی، بههنگام نزدیک شدن به مکان و زمان آن، میتواند بسیار هراسانگیز باشد. بهمحض اینکه تنها میشویم و تماسمان را با دنیای بیرون قطع میکنیم، نوعی آشفتگی درونی و پریشانحالی در وجودمان آغاز میشود. این آشفتگی میتواند آنقدر ناراحتکننده و آزاردهنده باشد که بهسختی بتوانیم تنهایی را تحمل کنیم. وارد شدن به اتاقی خلوت و بستنِ در، بهخودی خود بهمعنی این نیست که میتوانیم بیدرنگ در را بر تردیدهای درونی، اضطرابها، ترسها، خاطرات بد، اختلافات حلنشده، خشمها، و امیال غریزی ببندیم. برعکس، هنگامیکه مشغولیتهای بیرونی را از خود دور کردیم، آن زمان است که مشغلههای درونیمان با تمام نیرو خود را نمایان میسازند.
ما از مشغولیتهای بیرونی، اغلب اوقات، همچون سپری برای پوشاندن اضطرابهای درونیمان استفاده میکنیم. بههمین دلیل، تعجبآور نیست که تنهایی و خلوت کردن برایمان دشوار باشد. روبرو شدن با تناقضات درونیمان ممکن است بسیار دردناک باشد. همین نکته، اهمیت خلوتگزینی را بارزتر میسازد. عزلت کردن واکنشی طبیعی به زندگی پرمشغله و پراضطراب نیست. دلایل زیادی هست که باعث میشوند تنها نباشیم. بههمین دلیل، باید با دقت برای ایجاد اوقات تنهایی و خلوت برنامهریزی کرد.
مدت زمانی که در تنهایی میگذرانیم، ممکن است بر حسب خصوصیات اخلاقی، سن، حرفه، سبک زندگی، و رشد فکریمان متفاوت باشد. اما باید از پیش، اوقاتی را در طول سال، در هر ماه، در طول هفته، و در طی روز برای خلوتگزینی کوتاهمدت و بلندمدت تعیین کنیم و به آن متعهد بمانیم.
تجربیات اولیۀ تنهاییمان ممکن است دشوار باشد. اوائل، اتلاف وقت بهنظر میآید؛ با هزاران فکر عجیب و غریب مواجه میشویم. اما وقتی به آن عادت کردیم، بهتدریج پی خواهیم برد که به چه گنجینهای گرانبها دست یافتهایم. خواهیم دید که چگونه میتوانیم هراسها و اضطرابها، کینه و نفرت، حسادت و بخل، و امیال و غرایز را مهار کنیم و آرامش و شادی راستین را با شنیدن صدای آهسته و ملایم خدا تجربه کنیم.
داشتنِ روحیه شکرگزار در همه شرایط زندگی به شما کمک میکند تا در برابر شرایط زندگی همان واکنشی را نشان دهید که "هِنری مَتیو" هنگامی که در دام راهزنان افتاد، نشان داد. وی در مورد این واقعه در دفتر یادداشت روزانه خود چنین نوشت: "من اولاً باید شکرگزار باشم چون قبلاً هیچوقت اموالم بهسرقت نرفته بود؛ دوم، برای این باید شکرگزار باشم چون آنها اموالم را از من گرفتند و نه زندگیام را؛ سوم، برای این باید شکرگزار باشم چون اگرچه آنها همه چیز مرا از من گرفتند، اما آنچه را که از من گرفتند، چیز زیادی نبود؛ و چهارم، برای این باید شکرگزار باشم چون من اموال آنان را ندزدیدم، بلکه آنان اموال مرا دزدیدند".
فکر میکنم من شخصاً مشکل بتوانم چنین روحیه شکرگزاری داشته باشم. آیا شما میتوانید چنین روحیهای داشته باشید؟
بیلی گراهام