فرزندخواندگی، در عهدعتیق
۲ دقیقه
در عهد عتیق به ندرت به فرزندخواندگی اشاره شده است. زبان عبری برای این عمل از هیچ اصطلاح فنی برخوردار نیست، و این عمل در احکام شرعی عهد عتیق به چشم نمیخورد. دلیل این امر شاید وجود چندین راه حل دیگر برای مساله نازایی در ازدواج در میان اسرائیلیان باشد.
چند همسری و ازدواج با برادر شوهر نیاز به فرزندخواندگی را کاهش میداد و اصل حفظ ملک در داخل قبیله (لاو ۲۵:۲۳؛ اعدا ۲۷:۸-۱۱؛ ار ۳۲:۶) از پارهای از ترسهای والدین بیاولاد میکاست.
موضوع فرزندخواندگی در عهد عتیق بهواسطه متون یافته شده در بینالنهرین و سوریه بهگونهای چشمگیر روشن شده است. فرزندخواندگی در خاور نزدیک باستان عملی قانونی بود که شخص بهوسیله آن داخل روابط خانوادگی جدیدی میشد، با امتیازات و مسئولیتهای کامل و برابر با کسی که بهواسطه تولد از چنین رابطهای برخوردار بود. اگر این تعریف را به عهد عتیق اطلاق دهیم، موارد اندکی از فرزندخواندگی را تشخیص خواهیم داد که اکثریت آنها در پیدا ۱۲-۵۰ یافت میشود.
طبق رسوم قانونی متون میخی، برای آنکه ایلعازر وارث ابراهیم شود، (پیدا ۱۵:۳) و نیز برای اینکه پسران هاجر و بلهه و زلفه سهمی از ارث ابراهیم و یعقوب ببرند (پیدا ۱۶:۱-۴؛ ۳۰:۱-۱۳؛ ۲۱:۱-۱۰)، لازم بود رسم فرزندخواندگی انجام پذیرد. نامهای از لارسا موجود است از بابل باستان که بیان میدارد که یک مرد بدون پسر میتواند غلام خود را به فرزندی بپذیرد.
پذیرش پسران متعهها به فرزندی از گفتههای ساره و راحیل تائید میشود که گفتند «از او بنا شوم» (پیدا ۱۶:۲؛۳۰:۳) و نیز گفته راحیل که گفت «خدا ...پسری به من عطا فرموده است» (پیدا ۳۰:۶). گرچه هیچ شاهدی در مورد پذیرش یعقوب به فرزندی لابان موجود نیست (پیدا ۳۱:۳، ۳۰،۱۸؛ ۳۲:۳)، یعقوب خودش احتمالاً افرایم و منسی را به فرزندی پذیرفت. در جاهای دیگر عهد عتیق، موسی (خروج ۲:۱۰) و استر (استر ۷:۲،۱۵) به احتمال بسیار قوی به فرزندی پذیرفته شده بودند اما احتمالاً مطابق قوانین غیر اسرائیلی.
ظاهراً در مز ۲:۷ فرمول فرزندخواندگی به کار رفته است («تو پسر من هستی» پیدا ۴۸:۵، «دو پسرت ... از آن من هستند»). در عهد عتیق اشارهای به آداب و رسوم فرزندخواندگی نشده، گرچه رسم «ولادت یافتن بر زانوهای کسی» (پیدا ۳۰:۳؛ ۵۰:۲۳؛ ایوب ۳:۱۲) با تولد کودک و پذیرش او از سوی رئیس خانواده مرتبط است.
فرزندخواندگی جنبهای الهیاتی نیز داشته است. ملت اسرائیل پسر خدا تلقی میشد (اش ۱:۲؛ ار ۳:۱۹؛ هو ۱۱:۱)، خاصه نخستزاده خدا (خرو ۴:۲۲؛ ار ۳۱:۹)، و پادشاه از تبار داود نیز از امتیازی مشابه برخوردار بود، گرچه بر بشریت او و مسئولیتش به همان اندازه تاکید شده بود (۲ سمو ۷:۱۴؛ ۱توار ۲۸:۶؛ مز ۸۹:۱۹). همین گزینش الهی بود که در پس این گفته پولس قرار دارد که فرمود پسرخواندگی از آن قوم اسرائیل است (روم ۹:۴).