آیا واقعاً میتوان عوض شد؟
۸ دقیقه
آیا امیدی بهعوض شدن هست؟
آیا بهراستی امید هست که انسان عوض شود؟ آیا من بهعنوان یک مسیحی میتوانم روزی به درجهای از تغییر برسم که بدانم مطابق کتابمقدس زندگی میکنم و خدا از من راضی است؟ ما چه بخواهیم و چه نخواهیم، در حال عوض شدن هستیم. اما در مسیحیت، مهم آن است که این تغییر در جهت مثبت باشد، چرا که تغییر در جهت منفی بسیار ساده است. ما خیلی ساده میتوانیم به رفتارهای پستتر و حالتهای روحی منفیتر کشانده شویم. اما حرکت بهسوی رفتارها و حالات مثبت بسیار دشوار است.
در اینجاست که بسیاری از ایمانداران میگویند: «من خیلی سعی کردم عوض بشم، اما نشد. خیلی سعی کردم که عصبانی نشم یا غیبت نکنم، یا حرص نخورم؛ اما نمیشه. من همینم! عوض نمیشم!»
قدرت دینامیت در قیام مسیح
این قبیل افراد درست میگویند؛ عوض شدن در جهت مثبت کاری است بس دشوار. کمتر کسی هست که توش و توان ایجاد تغییر مثبت را در خود داشته باشد. واقعیت این است که آدمی به نیرویی بیرون از خود نیاز دارد که او را تغییر دهد. پولس رسول از این توش و توان، از این نیرو و قدرت سخن میگوید زمانی که در افسسیان ۱:۱۶-۲۰ میفرماید: «باز نمیایستم از یاد آوردن شما در دعاهای خود... تا چشمان دل شما روشن گشته، بدانید... چه مقدار است عظمت بینهایت قوت او نسبت به ما مؤمنین... (قوتی) که در مسیح عمل کرد چون او را از مردگان برخیزانید...» این نیرویی که از بیرون باید به ما برسد، نیرویی است از جانب خدا. پولس برای اینکه در مورد این نیرو توضیح داده باشد، میفرماید که این همان نیرویی است که خدا بهکار انداخت تا عیسی را پس از مرگش زنده سازد. بلی، این قدرت قیام عیسای مسیح است که میتواند ما را دگرگون نماید.
در عهدجدید ۵۷ بار کلمه "قدرت" بهکار رفته است. لفظ یونانی آن dunamis است؛ کلمه دینامیت هم از همین واژه اخذ شده است. قدرت خدا چون دینامیتی است که میتواند صخرههای سخت و خارای شخصیت ما را منفجر و تغییر شکل دهد. انجیل با قدرت مسیح همراه و عجین است. مسیحیت بدون قدرتِ قیامِ مسیح مذهبی عادی خواهد بود. مسیحیت یعنی عمل کردنِ قدرتِ قیام برای ایجاد دگرگونی، دگرگونی دائمی برای شبیه شدن به مسیح، چه در رنجها و صلیبش، چه در قیام و جلالش.
نبودِ همین قدرت است که باعث میشود عدهای از ایمانداران بعد از مدتی، احساس خستگی و کسالت روحی کنند؛ احساس کنند که کلیسا و کتابمقدس و روحانیات دیگر کششی برایشان ندارد. اگر قدرت قیام مسیح را دائماً تجربه کنیم، هر واقعهای در زندگی عادی و روزمرهمان پیامی خواهد بود از عالم بالا؛ آنگاه چون موسی حضور خدا را در "بوتههای" زندگیمان خواهیم یافت.
سه تغییر مهم
قدرت قیام مسیح سه تغییر مهم در زندگی ما میتواند ایجاد کند. نخست، میتواند ما را از اسارتِ گذشته رها سازد؛ دوم، میتواند در مشکلات هرروزهمان ما را یاری بخشد؛ سوم، میتواند شخصیت ما را دگرگون سازد و ما را به شباهت مسیح درآورد.
آزادی از اسارتِ گذشته
بعضی از انسانها اسیر گذشتهشان هستند. آن زندگی که کانونش در گذشته باشد، غیر قابل تحمل است. پشیمانی و افسوس خوردن برای گذشته، عذاب وجدان دائمی از خطاهای گذشته، رنج بردن از اشتباهاتی که در گذشته مرتکب شدهایم یا شکستهایی که داشتهایم و در اثر آنها مسیر زندگیمان تغییر کرده است، خاطرۀ خوشیها یا رنجهای گذشته، یادآوری خطاها و بدیهایی که دیگران در حق ما کردهاند و تهمتهایی که زدهاند، و صدها خاطره دیگر از این دست، گاه چنان بر دوش ما سنگینی میکنند که زمان حال را برایمان تلخ و آینده را تار میسازند.
قدرت قیام مسیح میتواند ما را در این زمینه تغییر دهد. مسیح دقیقاً برای همین آمد؛ او آمد تا ما را از گذشتهمان آزاد سازد. پولس رسول در کولسیان ۲:۱۴ در همین مورد میفرماید: «او سند محکومیت ما را همراه با تمام مقرراتی که علیه ما بود، لغو کرد و آن را به صلیب خود میخکوب نموده، از بین برد.» توجه بفرمایید که در این آیه، پولس با بهکار بردنِ سه کلمه نشان میدهد که مسیح چه کاری انجام داده تا ما را از گذشتهمان آزاد سازد. میفرماید که او سند محکومیت ما را "لغو کرد"، آن را به صلیب خود "میخکوب نمود"، و آن را "از بین برد." زمان فعلِ "از بین بردن" در یونانی، حالتی دائمی را بازگو میکند. مسیح یکبار برای همیشه "نامۀ اعمال" ما را کهعلیه ما بود، "از بین برد." اگر او چنین کرد، آیا درست است که ما باردیگر این "نامۀ اعمال" را بهیاد بیاوریم و از آن رنج ببریم؟
در میکاه ۷:۱۹ چنین آمده: «تو جمیع گناهان ایشان را به عمقهای دریا خواهی انداخت.» خدا گذشتۀ ما را با خطاها و اشتباهات و شکستهایمان، به قعر دریا افکنده است و نوشتهای هم بر ساحل آن نصب کرده به این مضمون: «ماهیگیری در این محل ممنوع!» او گذشته ما را به قعر دریا فرستاده و نمیخواهد که ما با قلاب ماهیگیری، آن را بیرون بکشیم.
پولس رسول نیز در فیلیپیان ۳:۱۳ میفرماید: «ای برادران، گمان نمیبرم که من بهدست آوردهام. لیکن یک چیز میکنم که آنچه در عقب است فراموش کرده، و بهسوی آنچه در پیش است، خویشتن را (میکشم).» پولس رسول میکوشید گذشته را بهخاطر هدفی که مد نظر داشت، فراموش کند. او هدفی داشت. هدف او این بود: «تا او را و قوت قیامت وی را و شراکت در رنجهای وی را بشناسم و با موت او مشابه گردم، مگر بههروجه به قیامتِ از مردگان برسم» (فیلیپیان ۳:۱۰ و ۱۱). هدف پولس این بود به شباهت مسیح در آید، چه در رنجها و مرگش، چه در قیام و جلالش، تا بتواند به قیامت مردگان برسد. ما نیز اگر هدفی چنین والا در زندگی خود داشته باشیم، خواهیم توانست همچون پولس گذشته را فراموش کنیم و برای رسیدن به هدف، خود را به جلو بکشیم. اگر چنین کنیم، مهار زندگی در دست ما خواهد بود، نه مهار ما در دست زندگی!
هر گاه که مسیح چنین تغییری در ما ایجاد کند، بهواقع آزاد خواهیم بود، چون میدانیم که "بخشیده شدهایم." آزاد خواهیم بود از گذشته برای زندگی در حال؛ آزاد خواهیم بود از متهم ساختنِ خویش یا تلاش برای تبرئۀ خود؛ آزاد خواهیم بود از واهمۀ انتقاد و نظر دیگران؛ آزاد خواهیم بود برای رویارویی با آینده!
یاری در مشکلات روزمرهمان
تنها مردگان فارغ از مشکلاتاند. هر ایمانداری و هر کلیسایی بهنوعی با مشکلاتی دستبهگریبان است. بحث بر سر این نیست که چگونه دچار مشکل نشویم، بلکه بر سر اینست که چگونه با مشکلات مواجه شویم.
بعضی از مسیحیانْ نادانسته اما با خلوص نیت به دیگران وعده میدهند که مسیح ما را از همه مشکلاتمان رهایی میدهد. واقعیت این است که مسیحیت خودْ مشکلی بر مشکلات ما میافزاید.
عیسی سوار بر امواج دریا بهسوی کشتی شاگردان میرفت، کشتی که دچار طوفان و امواج بود. در چنین اضطرابی، شاگردان او را دیدند. در بحبوحۀ همان امواج، عیسی پطرس را فرمود تا «پا بر امواج خروشان بگذارد» و بهسوی او برود. در لحظاتی که پطرس بهسوی او گام برمیداشت، عیسی امواج را آرام نگردانید. پطرس میبایست "از میان" امواج بهطرف مسیح برود.
«کیست که ما را از محبت مسیح جدا سازد؟ آیا مصیبت، یا دلتنگی، یا جفا، یا قحط، یا عریانی، یا خطر یا شمشیر؟» (رومیان ۸:۳۵). این گفته پر مغز پولس حاکی از آن است که مشکلات بهیقین بر سر راه مؤمنین قرار خواهند گرفت. اما هیچ یک از آنها این قدرت را ندارند که ایماندار را از محبت مسیح جدا سازند، از محبتی که مسیح نسبت به او دارد. اگر در مشکلی هستیم، مسیح آنجا حاضر است، ما را دوست دارد، و میخواهد که دست ما را بگیرد. بهگفته پولس: «در همه این امور، از حد زیاده نصرت یافتهایم بهوسیله او که ما را محبت نمود» (آیه ۳۷).
قدرت قیام مسیح میتواند نگرش ما را نسبت به مشکلات تغییر دهد و این چنین، ما را بر مشکلات پیروز سازد. با اعتماد به قدرت مسیح، خواهیم دید که مشکلات دیگر باری غیرقابلحمل بر دوشمان نیستند، بلکه فرصتی هستند برای چشیدنِ بیشتر محبت مسیح، و نزدیکتر شدن به او. مشکلات تبدیل به فرصتی میشوند برای شریک شدن در رنجهای مسیح و حتی مرگ او. اگر اجازه دهیم او این چنین ما را تغییر دهد، مشکلات چندان مشکل و دشوار نخواهند بود!
تغییرِ شخصیتمان
و سرانجام، قدرت قیام مسیح میتواند شخصیت ما را تغییر دهد. پولس میفرماید: «اگر کسی در مسیح باشد، خلقت تازهای است» (دوم قرنتیان ۵:۱۷). کسی که با مسیح متحد شده است، گویی آفریده و مخلوق جدیدی است. اما این آفریدۀ جدید باید روزبهروز رشد کند و در مسیر تغییر دائمی گام بردارد. شخصیت ما بهیکباره تغییر نمییابد. عادتهای سالیان طولانی و عوامل وراثتی چیزی نیست که به این سادگی تغییر یابد.
تسلیم و اطاعت لازم است تا روحالقدس کار خود را انجام دهد. اما آنچه که از نظر انسان و علم او غیرممکن است، در حضور خدا ممکن میباشد. باید که به روحالقدس تسلیم شویم تا او این تغییر را در ما بهوجود آورد.
بسیاری از اشکالات رفتاری ما ریشه یا در گذشتهمان دارند یا در مشکلاتی که اکنون با آنها دستبهگریبانیم. رنجها و حقکشیهایی که در گذشته متحمل شدهایم و خشم و طغیانی که اینها در ما بهوجود آوردهاند، و نیز فشارهایی که مشکلات فعلی بر فکر و روح ما وارد میسازند، همگی میتوانند رفتارهایی را چه بهصورت عادت و چه بهصورت واکنشی آنی باعث شوند. وقتی آنها حل شد، اینها نیز برطرف میگردند.
میبینیم که به چه تغییر عمیقی نیاز داریم. چقدر مهم است که هم گذشتهمان و هم زمان حالمان را به مسیح بسپاریم تا او وجود ما را از عمق تغییر دهد. کاش که همه ما امروز تصمیم بگیریم که در این مسیر گام برداریم...........
بقیه در قسمت دوم