Displaying 181 - 190 of 200 results
-
استراحت در خداوند
این کلمات شگفتانگیز در آن اولین شب کریسمس از دهان فرشتگان بر دشتهای بیتلحم طنین افکند و بدینگونه میلاد منجی عالم بر چوپانانِ بهتزده اعلام شد. رکن اصلی مژدهای که توسط فرشتگان اعلام شد، وعدۀ صلح و آرامش و سلامتی است
-
به کدام خدا دعا میکنیم؟!
ریاکاری تنها گناهی نیست که در دعا باید از آن پرهیخت؛ "تکرار باطل" یعنی بیان عبارات بیمعنی و مکانیکی نیز گناه دیگری است که باید از آن دوری جست...
-
کتابمقدس دربارۀ سرزمین اسرائیل چه میگوید؟/۳
وقتی سیاست و مذهب بیش از حد ادغام میشوند، اغلب، مردم عادی به رنج و زحمت میافتند. و این اصل دقیقاً در مورد اسرائیل نیز صادق است که میتواند ...
-
بشارت یا فشارت
بشارت که از کلمه تبشیر به معنی گسترانیدن خبر خوش گرفته شده است، یکی از ارکان اصلی ایمان مسیحی است. آخرین کلامی که از عیسی مسیح در گوش شاگردان طنین افکند این بود: «شما در اورشلیم و تمامی یهودیه و سامره و تا دورترین نقاط جهان شاهدان
-
عطای نبوت: دیروز و امروز
هدف ما در این مقاله بررسی یکی از عطایای روحالقدس است که پولس آن را "نبوت" مینامد (اول قرنتیان ۱۲:۱۰). او بر اهمیت این عطا تأکید میورزد و مؤمنان شهر قرنتس را تشویق میکند که ...
-
رمز ازدواج موفق/ قسمت سوم
خدای ما خدای عشق و محبت است. اما چرا حتی بسیاری از ازدواجهایی که با عشق آغاز میشود دوام نمییابد. به عقیده من عشق مانند گُلی است که باید به آن رسیدگی شود. در غیر این صورت امیدی برای زنده ماندن آن نیست. عاشق شدن کار بسیار آسانی است
-
اگر من جای خدا بودم
در اینترنت افراد مختلف در این مورد نظرهای گوناگونی دادهاند. یک نفر نوشته بود: «من اگه خدا بودم، اینترنت رو قطع میکردم تا مردم یه ذره زندگی کنند!» یکی دیگر که حتماً با ایمان مسیحی آشنا نبود اینطور نوشته بود: «من اگه خدا بودم پیامبر نمیفرستادم، مرد بودم، خودم میاومدم پایین!»
-
از کجا بدانیم صدای خدا را شنیدهایم
دوستی دارم که اکنون راهبه است. سالها پیش به اتفاق هم به یک جلسۀ شفا رفتیم. او قبل از جلسه به من گفت که خدا به او گفته است چشمانِ ضعیفش در آن جلسه شفا خواهد یافت و دیگر احتیاجی به عینک نخواهد داشت ...
-
دیوید ویلکرسون
در سال ۱۹۵۸ دیوید ویلکرسون شبان جوانِ کلیسای جماعت ربانی در فیلیپسبورگ، شهری کوچک در ایالت پنسیلوانیای آمریکا بود. یک شب در حال تماشای تلویزیون بود که حوصلهاش سر رفت و آن را خاموش کرد. از اتاقش خارج شد تا کمی مطالعه کند. پس از مطالعه با کمی محاسبه متوجه شد که هر شب دو ساعت از وقت خودش را جلوی این جعبه نقرهای
-
یادآوری و فراموشی
همۀ ما در زندگی خودمان خاطرات خوشی داریم که دوست داریم آنها را بهیاد آوریم و شاید صدها بار آن روزهای خوش، یا حرفهای شیرین یا اتفاقات جالب را در ذهن خود مرور کردهایم و هنوز هم ...