تأملاتی از بزرگان مسیحی
۱ دقیقه
در برابر بیدادِ ستمکاران، خداترسان سلاحی جز دعا ندارند
جان کالون
******
«وقتی مسیح کسی را فرامیخواند، از او میخواهد که بیاید و بمیرد.»
«فرد مسیحی را جایْ نه در کنج صومعه، بل میان انبوه دشمنان است. هم در آنجاست که مأموریت وی نهفته است.»
دیتریش بونهوفر
******
«اول نادیدهات میگیرند، بعد مسخرهات میکنند، آن وقت با تو میجنگند، ولی در نهایت پیروزی با توست.»
مهاتما گاندی
******
«آن گاه که همه چیز را از کسی ستاندی، دیگر در چنگ تو نیست بلکه آزاد است.»
الکساندر سولژنیتسین
******
«انسان متکبر معمولاً از بالا به مردم و به همه چیز مینگرد، و البته تا وقتی به پایین مینگرد نمیتواند آنچه را که بالا و برتر از اوست ببیند.»
«هر چه ظالمتر باشیم بیشتر تنفر خواهیم ورزید؛ و هر چه بیشتر تنفر ورزیم، ظالمتر خواهیم شد - و تا ابد در این دور باطل گرفتار خواهیم بود.»
«اگر در پیِ حقیقت باشیم ممکن است در پایان به آرامش نیز دست بیابیم، اما اگر در پیِ آرامش باشیم نه حقیقت را خواهیم یافت و نه آرامش را.»
«استقرار جامعۀ مسیحی ممکن نیست مگر اینکه همۀ ما واقعاً خواهان آن باشیم، و ما خواهان آن نخواهیم بود مگر آنکه واقعاً و کاملاً مسیحی شویم.»
«شادی و سعادتی که خدا برای مخلوقات عالیتر خود تعبیه کرده، شادیِ حاصل از اتحاد آزاد و داوطلبانه با او و با یکدیگر، در بستر محبت و نشاطی است که شعفانگیزترین عشق میان زن و مرد در مقایسه با آن، هیچ است.»
«... خدا، هم یگانه تسلی است و هم مایۀ هراسی عظیم؛ چیزی است که بالاترین نیاز ما است، و در عین حال، خود را بیش از هر چیز دیگر از او پنهان میکنیم.»
«عالمین مسیحیِ کهنْ ما را تعلیم دادهاند که از اعمالِ بدِ انسان متنفر باشیم نه از خودِ انسان، و یا به گفتۀ آنان: “از گناه متنفر باشیم نه از گناهکار.”»
«... حال، انسان خود را در کدام “چاه” انداخته بود؟ چاه غرور و تکبر. اینکه درصدد برآمده بود مستقل از خدا عمل کند و چنان رفتار کرده بود که گویی صاحب و اربابِ خویش است. به بیانی دیگر، انسان سقوطکرده فقط موجودی ناکامل و ناقص نیست که نیازمند اصلاح و مرمت باشد، بلکه شورشیِ عصیانگری است که باید خلعسلاح و تسلیم شود. باید سلاح خود را زمین بگذارد، تسلیم شود، اظهار ندامت و تأسف کند، و بپذیرد که به اشتباه رفته و زندگی را از نو آغاز کند - و این تنها راه بیرون آمدن از این “چاه” هلاکت است.»
«در درون انسان دو چیز وجود دارد که با انسانیتی که او باید بدان دست یابد در رقابتند: نفسِ حیوانی، و نفسِ شیطانی؛ و نفس شیطانی بدترینِ آن دو است. به همین دلیل نیز ممکن است فرد زاهدمآب و خشکهمقدس و حقبهجانبی که مرتب به کلیسا میرود، به جهنم نزدیکتر باشد تا فردی روسپی.»
«با قانون و شریعت نمیتوان انسانها را نیک ساخت، و جامعۀ سالم نیز بدون انسانهای نیک پدید نخواهد آمد. به همین دلیل است که ما باید به مرحلۀ دوم بیاندیشیم، یعنی جایگاه اخلاقیات در باطن انسان.»
«تکبر تاریک و شیطانی زمانی پدیدار میشود که فرد به دیگران به دیدۀ تحقیر مینگرد و برای آنچه دربارۀ او میاندیشند، ارزشی قائل نیست.»
«شیطان کاملاً قانع است که ببیند ما عفیف و شجاع و خویشتنداریم، مشروط بر اینکه مدام، استبدادِ تکبر را در ما برپا کند - درست همانگونه که او قانع است تبمان درمان شود اگر مجاز باشد در ازایِ آن، ما را به سرطان مبتلا کند.»
سی. اس. لوئیس
ترجمه: عیسی دیباج، نادر فرد