نامۀ دوّم پولُس رسول به قُرِنتیان
۲۸ دقیقه
بابهای:
۱- ۲- ۳- ۴- ۵- ۶- ۷- ۸- ۹- ۱۰- ۱۱- ۱۲- ۱۳
۱
۱از پولُس که به خواست خدا رسول عیسی مسیح است، و برادر ما تیموتائوس،
به کلیسای خدا در قُرِنتُس، و همۀ مقدّسان در سراسر ایالت اَخائیه:
۲فیض و آرامش از جانب خدا، پدر ما، و خداوندْ عیسی مسیح، بر شما باد!
خدای بخشندۀ همه دلگرمیها
۳سپاس بر خدا، پدر خداوند ما عیسی مسیح، که پدر رحمتها و خدای بخشندۀ همۀ دلگرمیهاست؛۴که به ما در همۀ سختیهایمان دلگرمی میبخشد تا ما نیز بتوانیم با آن دلگرمی که از او یافتهایم، دیگران را که از سختیها میگذرند، دلگرم سازیم.۵زیرا همانگونه که از رنجهای مسیح بهفراوانی نصیب مییابیم، به همان میزان نیز بهواسطۀ مسیح از دلگرمی فراوان لبریز میشویم.۶اگر در سختی هستیم، بهخاطر دلگرمی و نجات شماست؛ و اگر دلگرمیم، باز برای دلگرمی شماست، که چنین کارگر میافتد که شما همان رنجها را که ما میکشیم، با بردباری تحمل میکنید.۷امید ما دربارۀ شما استوار است، زیرا میدانیم همانگونه که در رنجهای ما سهیم هستید، در دلگرمی ما نیز سهیم میباشید.
۸ای برادران، نمیخواهیم از سختیهایی که در ایالت آسیا بر ما گذشت، بیخبر باشید. فشارهایی که بر ما آمد چنان سخت و توانفرسا بود که از زندهماندن هم نومید گشتیم.۹بواقع احساس میکردیم حکم مرگمان صادر شده است. امّا اینهاهمه رویداد تا نه بر خود، بلکه بر خدایی توکل کنیم که مردگان را زنده میکند.۱۰او ما را از چنین خطر مهلکی رهانید و بازخواهد رهانید. براوست که ما امید بستهایم که همچنان ما را خواهد رهانید،۱۱بخصوص چون شما نیز با دعای خود یاریمان دهید. آنگاه بسیار کسان، برای فیضی که در جواب دعای بسیاری به ما بخشیده شده است، از جانب ما شکر خواهند گزارد.
سبب تغییر در برنامۀ سفر پولُس
۱۲فخر ما، گواهی وجدان ماست بدین که رفتارمان در دنیا و بخصوص نسبت به شما، با قدّوسیت و صداقت خدایی همراه بوده است. ما نه با حکمت بشری، بلکه بنابر فیض خدا عمل کردهایم.۱۳زیرا آنچه به شما مینویسیم درست همان است که میخوانید و میفهمید. و من امید دارم۱۴همانگونه که ما را تا حدی شناختهاید، بهکمال نیز بشناسید، و بدانید که میتوانید به ما فخر کنید، چنانکه شما نیز در روز خداوندْ عیسی، مایۀ فخر ما خواهید بود.
۱۵با این اطمینان، برآن شدم نخست به دیدار شما بیایم تا بهرهای دوچندان ببرید.۱۶عزم من آن بود که بر سر راهم به مقدونیه از شما دیدار کنم و از مقدونیه دوباره نزدتان بازگردم تا مرا راهی سفر به یهودیه کنید.۱۷آیا هنگامی که چنین تصمیمی میگرفتم، دودل بودم؟ و یا اینکه چون انسانهای معمولی تصمیم میگیرم، بهگونهای که سخنم همزمان «آری» و «نه» است؟
۱۸به امانت خدا قسم که سخن ما با شما «آری» و «نه» نبوده است.۱۹زیرا پسر خدا، عیسی مسیح، که من و سیلاس و تیموتائوس به او در میان شما موعظه کردیم، «آری» و «نه» نبود، بلکه در او همهچیز «آری» است.۲۰زیرا همۀ وعدههای خدا در مسیح «آری» است و به همین جهت در اوست که ما «آمین» را بر زبان میآوریم، تا خدا جلال یابد.۲۱امّا خداست که ما و شما را در پیوندمان با مسیح استوار میسازد. او ما را مسح کرده۲۲و مُهر مالکیت خویش را بر ما زده و روح خود را همچون بیعانه در دلهای ما جای داده است.
۲۳خدا را شاهد میگیرم که تنها بهخاطر شفقت بر شما بود که به قُرِنتُس بازنگشتم.۲۴نهاینکه بر ایمان شما سروری کرده باشیم، بلکه دست در دست شما، برای شادمانی شما میکوشیم، چراکه در ایمان استوارید.
۲
پس، عزمجزمکردم که دیگربار، دیداری اندوهبار با شما نداشته باشم.۲زیرا اگر شما را اندوهگین سازم، دیگر چه کسی میتواند موجب شادی من شود، جز شما که اندوهگینتان ساختهام؟۳من بدانگونه به شما نوشتم تا بههنگام آمدنم نزد شما، آنان که میباید مرا شادمان سازند، مایۀ اندوهم نشوند. چراکه به همۀ شما اطمینان داشتم که شادی من مایۀ شادی همۀ شماست.۴زیرا با غم بسیار و دلی دردمند و چشمانی اشکبار به شما نوشتم، نه تا اندوهگینتان سازم، بلکه تا از عمق محبتم به خود آگاه شوید.
بخشایش برای شخص خطاکار
۵امّا اگر کسی باعث اندوه شده، نهتنها مرا، بلکه تا حدی همۀ شما را اندوهگین ساخته است - نمیخواهم در اینباره سخن بهگزاف گفته باشم.۶تنبیهی که از سوی بیشتر شما بر او اِعمال شده، کافی است.۷اکنون دیگر باید او را ببخشید و دلداری دهید، مبادا اندوه بیش از حد، وی را از پا درآورد.۸بنابراین، از شما استدعا دارم او را از محبت خود مطمئن سازید.۹سببِ نوشتنم به شما نیز این بود که شما را بیازمایم و ببینم آیا در هر امری فرمانبردار هستید یا نه؟۱۰اگر شما کسی را ببخشید، من نیز او را میبخشم. و اگر کسی را بخشیدهام - البته اگر موردی برای بخشیدن وجود داشته است - در حضور مسیح و بهخاطر شما چنین کردهام،۱۱تا شیطان بر ما برتری نیابد، زیرا از ترفندهای او بیخبر نیستیم.
خدمتگزاران عهد جدید
۱۲پس چون برای بشارت انجیل مسیح به تْروآس رفتم، دریافتم که خداوند در آنجا دری بزرگ به روی من گشوده است.۱۳امّا باز آرام نداشتم زیرا برادر خود تیتوس را نیافتم. پس با اهالی آنجا وداع کرده، به مقدونیه رفتم.
۱۴امّا خدا را سپاس که همواره ما را در مسیح، در موکب ظفر خود میبَرَد و رایحۀ خوش شناخت او را بهوسیلۀ ما در همهجا میپراکَنَد.۱۵زیرا برای خدا رایحۀ خوش مسیح هستیم، چه در میان نجاتیافتگان و چه در میان هلاکشوندگان.۱۶امّا برای یکی بوی مرگ میدهیم که به مرگ رهنمون میشود؛ برای دیگری عطر حیاتیم که حیات بهبار میآورد. و کیست که برای چنین کاری کفایت داشته باشد؟۱۷برخلاف بسیاری که برای سودجویی به ارزانفروشیِ کلام خدا مشغولند، ما در مسیح با خلوصنیّت سخن میگوییم، همچون کسانی که سخنگوی خدایند و در حضور او میایستند.
۳
۱آیا بار دیگر شروع به توصیه دربارۀ خود میکنیم؟ یا مانند بعضی، نیاز به ارائۀ توصیهنامه به شما یا گرفتن توصیهنامه از شما داریم؟۲شما خودْ توصیهنامۀ مایید، نامهای نگاشته بر دلهای ما که همگان میتوانند آن را بخوانند و بفهمند.۳شما نشان دادهاید که نامۀ مسیح هستید، ثمرۀ خدمت ما، و نگاشته نه با مرکّب، بلکه با روح خدای زنده، و نه بر لوح سنگی، بلکه بر لوح دلهای گوشتین.
۴ما چنین اطمینانی بهواسطۀ مسیح در حضور خدا داریم.۵نهآنکه خود کفایت داشته باشیم تا چیزی را به حساب خود بگذاریم، بلکه کفایت ما از خداست.۶او ما را کفایت بخشیده که خدمتگزاران عهد جدید باشیم - خادم روح، نه خادم آنچه نوشتهای بیش نیست. زیرا «نوشته» میکُشد، لیکن روحْ حیات میبخشد.
جلال عهد جدید
۷حال، اگر خدمتی که به مرگ میانجامید و بر حروفِ حک شده بر سنگ استوار بود، با جلال بهظهور رسید، بهگونهای که بنی اسرائیل نمیتوانستند بهسبب جلالِ چهرۀ موسی بر آن چشم بدوزند، هرچند آن جلال رو به زوال بود،۸چقدر بیشتر، خدمتی که بهواسطۀ روح است با جلال خواهد بود.۹زیرا اگر خدمتی که به محکومیت میانجامید با جلال بود، چقدر بیشتر خدمتی که به پارساشمردگی میانجامد آکنده از جلال است.۱۰زیرا آنچه زمانی پرجلال بود، اکنون در قیاس با این جلالِ برتر، دیگر جلوهای ندارد.۱۱و اگر آنچه زوال میپذیرفت با جلال همراه بود، چقدر بیشتر آنچه باقی میمانَد با جلال همراه است.
۱۲پس چون چنین امیدی داریم، با شهامتِ کامل سخن میگوییم؛۱۳نه مانند موسی که حجابی بر چهرۀ خود کشید تا بنی اسرائیل غایت آنچه را که رو به زوال بود، نظاره نکنند.۱۴امّا ذهنهای ایشان تاریک شد زیرا تا به امروز همان حجاب بههنگام خواندن عهد عتیق باقی است و برداشته نشده، زیرا تنها در مسیح زایل میشود.۱۵حتی تا به امروز، هرگاه موسی را میخوانند، حجابی بر دل آنها برقرار میماند؛۱۶امّا هرگاه کسی نزد خداوند بازمیگردد، حجاب برداشته میشود.۱۷خداوند، روح است و هرجا روحِ خداوند باشد، آنجا آزادی است.۱۸و همۀ ما که با چهرۀ بیحجاب، جلال خداوند را، چنان که در آینهای، مینگریم، بهصورت همان تصویر، از جلال به جلالی فزونتر دگرگون میشویم؛ و این از خداوند سرچشمه میگیرد که روح است.
۴
گنجینههایی در ظروف خاکی
۱پس چون در نتیجۀ رحمتی که بر ما شده است از چنین خدمتی برخورداریم، دلسرد نمیشویم.۲بلکه از روشهای پنهانی و ننگین دوری جستهایم و به فریبکاری دستنمییازیم و کلام خدا را نیز تحریف نمیکنیم، بلکه بهعکس، با بیانِ آشکار حقیقت، میکوشیم در حضور خدا مورد تأیید وجدان همه باشیم.۳حتی اگر انجیل ما پوشیده است، بر کسانی پوشیده است که در طریق هلاکتند.۴خدای این عصر ذهنهای بیایمانان را کور کرده تا نورِ انجیلِ جلالِ مسیح را که تصویر خداست، نبینند.۵زیرا ما خود را موعظه نمیکنیم، بلکه عیسی مسیح را بهعنوان خداوند موعظه میکنیم، و از خودْ تنها بهخاطر عیسی، و آن هم فقط بهعنوان خادم شما سخن میگوییم.۶زیرا همان خدا که گفت: «نور از میان تاریکی بتابد،» نور خود را در دلهای ما تابانید تا شناخت جلال خدا در چهرۀ مسیح، ما را منوّر سازد.
۷امّا این گنجینه را در ظروفی خاکی داریم، تا آشکار باشد که این قدرت خارقالعاده از خداست نه از ما.۸ما از هرسو در فشاریم، امّا خُرد نشدهایم؛ متحیّریم، امّا نومید نیستیم؛۹آزار میبینیم، امّا وانهاده نشدهایم؛ بر زمین افکنده شدهایم، امّا از پا درنیامدهایم.۱۰همواره مرگ عیسی را در بدن خود حمل میکنیم تا حیات عیسی نیز در بدن ما ظاهر شود.۱۱زیرا ما که زندهایم، همواره بهخاطر عیسی به مرگ سپرده میشویم تا حیات او در بدن فانی ما آشکار گردد.۱۲پس مرگ در ما عمل میکند، امّا حیات در شما.
۱۳در کتبمقدّس آمده که «ایمان آوردم، پس سخن گفتم.» با همین روحِ ایمان، ما نیز ایمان داریم و سخن میگوییم.۱۴زیرا میدانیم او که عیسای خداوند را از مردگان برخیزانید، ما را نیز با عیسی برخیزانیده، با شما به حضور او خواهد آورد.۱۵اینها همه بهخاطر شماست، تا فیضی که شامل حال عدۀ بیشتر و بیشتری میشود، سبب شکرگزاری هرچه بیشتر برای جلال خدا گردد.
۱۶پس دلسرد نمیشویم. هرچند انسانِ ظاهری ما فرسوده میشود، انسان باطنی روزبهروز تازهتر میگردد.۱۷زیرا رنجهای جزئی و گذرای ما جلالی ابدی برایمان به ارمغان میآورد که با آن رنجها قیاسپذیر نیست.۱۸پس نهبر آنچه دیدنی است، بلکه بر آنچه نادیدنی است چشم میدوزیم، زیرا دیدنیها گذرا، امّا نادیدنیها جاودانی است.
۵
مسکن آسمانی ما
۱اینک میدانیم هرگاه این خیمۀ زمینی که در آن سکونت داریم فروریزد، عمارتی از خدا داریم، خانهای ناساخته بهدست و جاودانه در آسمان.۲و براستی که در این خیمه آه میکشیم، زیرا مشتاق آنیم که مسکن آسمانی خود را دربر کنیم،۳چراکه با دربر کردنش، عریان یافت نخواهیم شد.۴زیرا تا زمانی که در این خیمه هستیم با گرانباری آه میکشیم، چون نمیخواهیم جامه از تن بهدر کنیم، بلکه جامهای دیگر بهتن کنیم، تا فانی غرقِ حیات شود.۵و خداست که ما را برای این مقصود آماده کرده و روح را همچون بیعانه به ما داده است.
۶پس همواره دلگرمیم، هرچند میدانیم تا زمانی که در این بدن منزل داریم، از خداوند غریبیم،۷زیرا با ایمان زندگی میکنیم، نه با دیدار.۸آری، ما چنین دلگرمیم و ترجیح میدهیم از بدن غربت جسته، نزد خداوند منزل گیریم.۹پس خواه در بدن منزل داشته باشیم و خواه در غربت از آن بهسر بریم، این را هدف قرار دادهایم که او را خشنود سازیم.۱۰زیرا همۀ ما باید در برابر مسند داوری مسیح حاضر شویم، تا هرکس بنابر اعمال خوب یا بدی که در ایام سکونت در بدن خود کرده است، سزا یابد.
خدمت آشتی
۱۱پس چون معنی ترس خداوند را میدانیم، میکوشیم مردمان را مجاب کنیم. آنچه هستیم بر خدا آشکار است و امیدوارم بر وجدان شما نیز آشکار باشد.۱۲نمیخواهیم باز شروع به توصیه دربارۀ خود کنیم، بلکه میخواهیم حجّتی به شما بدهیم که به ما فخر کنید، تا بتوانید پاسخ کسانی را بدهید که به ظاهر فخر میکنند، نه به آنچه در قلب است.۱۳اگر عقل از کف دادهایم، بهخاطر خداست؛ و اگر عقل سلیم داریم، بهخاطر شماست.۱۴زیرا محبت مسیح بر ما حکمفرماست، چون یقین داریم که یکتن بهخاطر همه مرد، پس همه مردند.۱۵و بهْخاطر همه مرد تا زندگان دیگر نه برای خود، بلکه برای آن کس زیست کنند که بهخاطرشان مرد و برخاست.
۱۶بنابراین، از این پس دربارۀ هیچکس با معیارهای بشری قضاوت نمیکنیم، و هرچند پیشتر دربارۀ مسیح اینگونه قضاوت میکردیم، اکنون دیگر چنین نیست.۱۷پس اگر کسی در مسیح باشد، خلقتی تازه است. چیزهای کهنه درگذشت؛ هان، همهچیز تازه شده است!۱۸اینها همه از خداست که بهواسطۀ مسیح ما را با خود آشتی داده و خدمت آشتی را به ما سپرده است.۱۹به دیگرسخن، خدا در مسیح جهان را با خود آشتی میداد و گناهان مردم را به حسابشان نمیگذاشت، و پیام آشتی را به ما سپرد.۲۰پس سفیران مسیح هستیم، بهگونهای که خدا از زبان ما شما را به آشتی میخوانَد. ما از جانب مسیح از شما استدعا میکنیم که با خدا آشتی کنید.۲۱او کسی را که گناه را نشناخت، در راه ما گناه ساخت، تا ما در وی پارساییِ خدا شویم.
۶
۱در مقام همکاران خدا، از شما استدعا داریم که فیض خدا را بیهوده نیافته باشید.۲زیرا خدا میگوید:
«در زمان لطف خود، تو را اجابت کردم
و در روز نجات، تو را مدد نمودم.»
هان، اکنون زمان لطف خداست؛ هان، امروز روز نجات است.
مشقّات پولُس
۳ما در هیچچیز سبب لغزش کسی نمیشویم، تا خدمتمان ملامت کرده نشود،۴بلکه در هرچیز شایستگی خود را نشان میدهیم، آنگونه که از خادمان خدا انتظار میرود: با بردباری بسیار در زحمات، در سختیها، در تنگناها،۵در تازیانهها، در زندانها، در هجوم خشمگین مردم، در کار سخت، در بیخوابی، و در گرسنگی؛۶با پاکی، با معرفت، با صبر، با مهربانی، با روحالقدس، با محبت بیریا،۷با راستگویی، با قدرت خدا، با اسلحۀ پارسایی بهدست راست و چپ؛۸در عزّت و ذلّت، و بدنامی و نیکنامی. گویی گمراهکننده، امّا حقیقت را میگوییم؛۹گویی گمنام، امّا شناخته شدهایم؛ گویی در حال مرگ، امّا هنوز زندهایم؛ گویی دستخوش مجازات، امّا از پا درنیامدهایم؛۱۰گویی غمگین، امّا همواره شادمانیم؛ گویی فقیر، امّا بسیاری را دولتمند میسازیم؛ گویی بیچیز، امّا صاحب همهچیزیم.
۱۱ای قُرِنتیان، ما بیپرده با شما سخن گفتیم و دل خود را بر شما گشودیم.۱۲ما محبت خود را از شما دریغ نمیداریم. شمایید که مهر خود را از ما دریغ میکنید.۱۳با شما همچون فرزندانم سخن میگویم؛ شما نیز دل خود را بر ما بگشایید.
پرهیز از همیوغ شدن با بیایمانان
۱۴زیر یوغ ناموافق با بیایمانان مروید، زیرا پارسایی و شرارت را چه پیوندی است و نور و ظلمت را چه رفاقتی؟۱۵مسیح و بِلیعال را چه توافقی است و مؤمن و بیایمان را چه شباهتی؟۱۶و معبد خدا و بتها را چه سازگاری است؟ زیرا ما معبد خدای زندهایم. چنانکه خدا میگوید:
«بین آنها سکونت خواهم گزید
و در میانشان راه خواهم رفت،
و من خدای ایشان خواهم بود
و آنان قوم من خواهند بود.»
۱۷پس، خداوند میگوید:
«از میان ایشان بیرون آیید و جدا شوید.
هیچچیز ناپاک را لمس مکنید
و من شما را خواهم پذیرفت.»
۱۸«من شما را پدر خواهم بود
و شما مرا پسران و دختران خواهید بود،
خداوندِ قادر مطلق میگوید.»
۷
پس ای عزیزان، حال که این وعدهها از آنِ ما است، بیایید خود را از هر ناپاکیِ جسم و روح بزداییم و با ترس از خدا، تقدس را بهکمال رسانیم.
شادمانی پولُس
۲ما را در دل خود جای دهید. در حق کسی بدی روا نداشتهایم، کسی را فاسد نساختهایم و از کسی بهرهجویی نکردهایم.۳این را نمیگویم تا محکومتان کنم. پیشتر به شما گفتم که چنان در دل ما جای دارید که آمادهایم با شما بمیریم و با شما زیست کنیم.۴من میتوانم بیپرده با شما سخن بگویم، و به شما بسی فخر میکنم. بسیار دلگرم شدهام، و بهرغم همۀ سختیها، شادی مرا حد و مرزی نیست.
۵زیرا هنگامی که به مقدونیه رسیدیم، این تن ما آسایش نیافت، بلکه از هرسو در زحمت بودیم - در برون جدالها داشتیم، و در درون ترسها.۶امّا خدایی که افسردگان را دلگرمی میبخشد، با آمدن تیتوس ما را دلگرم ساخت.۷و ما نهتنها از آمدن او، بلکه بهواسطۀ آن دلگرمی که از شما یافته بود، دلگرم شدیم. او از اشتیاق شما به دیدار من، و اندوه عمیقتان، و غیرتی که نسبت به من دارید، خبر آورد، که این بیش از پیش مرا شادمان ساخت.
۸زیرا هرچند با نامۀ خود اندوهگینتان ساختم، از کردۀ خود پشیمان نیستم. زیرا با آنکه تا حدی پشیمان بودم - چون میبینم نامهام هرچند کوتاهزمانی، شما را اندوهگین ساخت -۹امّا اکنون شادمانم، نه از آنرو که اندوهگین شدید، بلکه چون اندوهتان به توبه انجامید. زیرا اندوه شما برای خدا بود، تا هیچ زیانی از ما به شما نرسد.۱۰چون اندوهی که برای خدا باشد، موجب توبه میشود، که به نجات میانجامد و پشیمانی ندارد. امّا اندوهی که برای دنیاست، مرگ بهبار میآورد.۱۱ببینید اندوهی که برای خدا بود چه ثمراتی در شما پدید آورده است: چه شور و شوقی، چه اشتیاقی به اثبات بیگناهیتان، چه نارضایی و احساس خطری، چه دلتنگی، غیرت و مجازاتی. شما از هرحیث ثابت کردید که در آن قضیه بیتقصیر بودهاید.۱۲پس نامۀ من به شما بهخاطر آن کس که بدی کرده و یا آن که به او بدی شده نبوده است، بلکه بدین منظور بوده که در حضور خدا ارادت شما به ما، بر خودتان آشکار شود.۱۳اینها همه موجب دلگرمی ما شده است.
افزون بر دلگرمی خودِ ما، دیدن شادی تیتوس نیز موجب شادی هرچه بیشتر ما شد، زیرا همگی شما جان او را تازه ساخته بودید.۱۴من نزد او به شما فخر کردم و شما مرا سرافکنده نساختید، بلکه همانگونه که هرآنچه به شما گفتیم درست بود، ثابت شد که فخر ما نزد تیتوس نیز بجا بوده است.۱۵هربار که او اطاعت همگی شما را بهیاد میآوَرَد و این را که چگونه با ترس و لرز او را پذیرفتید، دلبستگیاش به شما بیشتر میشود.۱۶شادمانم که در هرچیز به شما اطمینان دارم.
۸
گردآوری هدایا
۱اکنون ای برادران، میخواهیم شما را از فیضی که خدا به کلیساهای مقدونیه عطا کرده است، آگاه سازیم.۲زیرا در همانحال که ایشان بهسبب زحماتی توانفرسا، در بوتۀ آزمایش قرار داشتند، از شادی بیحد و فقر بسیارشان، سخاوتی بیکران جاری گشت.۳چراکه در حد توان خویش - و من شاهدم که حتی بیش از آن - خود پیشقدم شده،۴با اصرار زیاد از ما خواهش کردند که در این خدمتِ به مقدّسان سهیم باشند.۵ایشان حتی بسیار بیش از انتظار ما عمل کردند، زیرا نخست خویشتن را به خداوند تقدیم داشتند، و سپس به ما نیز، بر طبق ارادۀ خدا.۶به همین جهت، از تیتوس خواستیم همانگونه که خود پیشتر قدمهای آغازین را در تدارک این عمل سخاوتمندانۀ شما برداشته بود، اکنون نیز آن را بهکمال رساند.۷پس چنانکه در همهچیز ممتازید - در ایمان، در بیان، در معرفت، در شور و حرارت بسیار، و در محبتتان به ما - پس در این فیضِ بخشندگی نیز گوی سبقت را بربایید.
۸این را به شما حکم نمیکنم، بلکه میخواهم خلوص محبتتان را در قیاس با شور و حرارت دیگران بیازمایم.۹زیرا از فیض خداوند ما عیسی مسیح آگاهید که هرچند دولتمند بود، بهخاطر شما فقیر شد تا شما در نتیجۀ فقر او دولتمند شوید.
۱۰پس نظر خود را در اینباره بیان میکنم، زیرا بهسود شماست: سال گذشته، شما نهتنها در انجام این کار خیر، بلکه در اشتیاق به انجام آن نیز پیشقدم بودید.۱۱پس اکنون کار خود را بهکمال رسانید، تا اشتیاقتان به این کار، انجام کامل آن را نیز، به فراخور توان مالیتان، در پی داشته باشد.۱۲زیرا اگر اشتیاق باشد، هدیۀ شخص مقبول میافتد، البته برحسب آنچه کسی دارد، نه آنچه ندارد.
۱۳زیرا خواست ما این نیست که دیگران در رفاه باشند و شما در فشار، بلکه خواهان برقراری مساواتیم،۱۴تا غنای شما در حال حاضر، کمبود آنان را برطرف کند، و روزی نیز غنای آنها کمبود شما را برطرف خواهد کرد. بدینسان مساوات برقرار خواهد شد،۱۵چنانکه نوشته شده است: «آن که زیاد گردآورد، زیاده نداشت، و آن که کم گردآورد، کم نداشت.»
گسیل داشتن تیتوس به قُرِنتُس
۱۶خدا را شکر میکنم که در دل تیتوس نیز نهاده است که همچون من به فکر شما باشد.۱۷زیرا او نهتنها تقاضای ما را پذیرفت، بلکه خود با اشتیاقِ بسیار، برای آمدن نزد شما پیشقدم شد.۱۸و ما همراه او برادری را میفرستیم که همۀ کلیساها او را بهخاطر خدمتش به انجیل میستایند.۱۹بعلاوه، او از سوی کلیساها انتخاب شده تا در انجام این کار خیر که برای جلال خدا و نشان دادن خیرخواهیمان خدمت آن را بر عهده گرفتهایم، همسفر ما باشد.۲۰ما بسیار مراقبیم که خدمت ما در گردآوری این هدیۀ سخاوتمندانه مورد انتقاد کسی قرار نگیرد.۲۱زیرا میکوشیم نهتنها در نظر خداوند، بلکه در نظر مردم نیز آنچه صحیح است انجام دهیم.
۲۲همراه این افراد، برادر خود را نیز میفرستیم که بارها اشتیاقش از راههای گوناگون بر ما ثابت شده، و اکنون اشتیاق او بهخاطر اطمینان بسیارش به شما حتی افزونتر نیز گردیده است.۲۳دربارۀ تیتوس باید بگویم که در خدمت به شما شریک و همکار من است؛ و دربارۀ برادرانمان نیز باید بگویم که فرستادگان کلیساها و جلال مسیحاند.۲۴پس محبت خود را در عمل به آنها ثابت کنید و نشان دهید که فخر ما به شما بیاساس نیست، تا همۀ کلیساها ببینند.
۹
۱نیازی نیست دربارۀ این خدمتِ به مقدّسان به شما بنویسم،۲زیرا از اشتیاقتان به یاریرساندن آگاهم و در این خصوص نزد ایمانداران مقدونیه به شما بالیدهام. بدیشان گفتهام که شما در ایالت اَخائیه از سال گذشته برای دادنِ هدیه آماده بودهاید. این شور و حرارت شما بیشترِ آنان را نیز به عمل برانگیخته است.۳امّا این برادران را میفرستم تا فخر ما به شما در این خصوص اشتباه از کار درنیاید، بلکه تا همانگونه که به ایشان گفتهام، آمادگی لازم را داشته باشید.۴زیرا اگر کسی از ایماندارانِ مقدونیه همراهم بیاید و دریابد که آماده نیستید، ما - و چقدر بیشتر خودتان - از اطمینانی که به شما داشتهایم، سرافکنده خواهیم شد.۵پس ضروری دانستم از برادران بخواهم که پیشاپیش به دیدارتان بیایند و تدارک هدیۀ سخاوتمندانهای را که وعده داده بودید، به اتمام رسانند. آنگاه این هدیه، هدیهای خواهد بود که نه با تنگچشمی، بلکه با گشادهدستی داده شده است.
تشویق به سخاوت در هدیه دادن
۶بهیاد داشته باشید که هرکه اندک بکارد، اندک هم خواهد دروید، و هرکه فراوان بکارد، فراوان هم برخواهد داشت.۷هرکس همان قدر بدهد که در دل قصد کرده است، نه با اکراه و اجبار، زیرا خدا بخشندۀ شادمان را دوست میدارد.۸و خدا قادر است هر نعمت را برای شما بس فزونی بخشد تا در همهچیز همواره همۀ نیازهایتان برآورده شود و برای انجام هر کارِ نیکو، بهفراوانی داشته باشید.۹چنانکه نوشته شده:
«او سخاوتمندانه بخشیده و به فقرا داده است،
پارساییاش باقی میماند، تا به ابد.»
۱۰و او که بذر را برای کشاورز و نان را برای خوردن فراهم میسازد، بذرتان را مهیا ساخته، فزونی خواهد بخشید و محصول پارسایی شما را فراوان خواهد ساخت.۱۱آنگاه از هرحیث دولتمند خواهید شد تا بتوانید در هر فرصتی سخاوتمند باشید، و این سخاوت شما بهواسطۀ ما به سپاس خدا خواهد انجامید.
۱۲انجام این خدمت، نهتنها نیازهای مقدّسان را برآورده میسازد، بلکه بهصورت سپاسگزاریهای بسیار حتی بهسوی خدا سَرریز میشود.۱۳و بهخاطر مُهر تأییدی که این خدمت بر زندگی شما میزند، مردم خدا را برای اطاعتی که با اعتراف شما به انجیل مسیح همراه است، و نیز برای سخاوتی که در کمک به آنها و به همه نشان میدهید، تمجید خواهند کرد.۱۴آنان بهخاطر فیض عظیمی که خدا نصیبتان کرده، با علاقه و اشتیاق بسیار برای شما دعا خواهند کرد.۱۵سپاس بر خدا برای عطای وصفناپذیرش!
۱۰
دفاع پولُس از خدمتش
۱من، پولُس، که در حضور شما «زبونم» امّا بهدور از شما «جسور»، با حلم و نرمش مسیح از شما استدعا دارم۲که بههنگام آمدنم نزد شما ناگزیر نباشم با کسانی که میپندارند ما با میزانهای این دنیا زندگی میکنیم، با جسارت بسیار عمل کنم.۳زیرا هرچند در این دنیا بهسر میبریم، امّا به روش دنیایی نمیجنگیم.۴چراکه اسلحۀ جنگ ما دنیایی نیست، بلکه به نیروی الهی قادر به انهدام دژهاست.۵ما استدلالها و هر ادعای تکبّرآمیز را که در برابر شناخت خدا قد علم کند ویران میکنیم و هر اندیشهای را به اطاعت از مسیح اسیر میسازیم.۶و در حالِ آمادهباش هستیم، تا آنگاه که اطاعت خودِ شما کامل شود، هر نااطاعتی را به مجازات رسانیم.
۷شما تنها به ظواهر مینگرید. اگر کسی اطمینان دارد که از آنِ مسیح است، باید در نظر داشته باشد که ما نیز به همان اندازه از آنِ مسیحیم.۸زیرا سرافکنده نخواهم شد حتی اگر اندکی بیش از اندازه به اقتداری که خداوند نه برای ویرانی بلکه برای بنای شما به من داده است، فخر کنم.۹نمیخواهم چنین به نظر آید که میکوشم با نامههای خود شما را بترسانم،۱۰زیرا بعضی میگویند: «نامههای او وزین و قوی است، امّا حضورش ضعیف و بیانش رقّتانگیز.»۱۱آنان که چنین میگویند باید بدانند که هرآنچه در غیاب خود در نامههامان میگوییم، همان را بههنگام حضور، به عمل خواهیم آورد.
۱۲ما جرأت نمیکنیم خود را از زمرۀ کسانی بشماریم یا با کسانی قیاس کنیم که خودستایند. چه نابخردانه است که آنان دربارۀ خویشتن با میزانهای خودشان قضاوت میکنند و خود را با خود میسنجند.۱۳ولی ما نه بیش از حدِ مجاز، بلکه در حدودی فخر میکنیم که خدا برایمان معین کرده است، حدودی که شما را نیز دربر میگیرد.۱۴ما از حدود خود پا فراتر نگذاشتهایم، چنانکه گویی هرگز نزد شما نیامده باشیم. زیرا نخستین کسانی بودیم که انجیل مسیح را به شما رساندیم.۱۵ما با فخر کردن به آنچه دیگران کردهاند، از حدود خود تجاوز نمیکنیم. امید ما این است که هرچه ایمان شما بیشتر رشد میکند، دامنۀ فعالیت ما در میان شما نیز گستردهتر شود،۱۶تا بتوانیم انجیل را در سرزمینهایی فراسوی شما بشارت دهیم. زیرا نمیخواهیم به کاری فخر کنیم که پیشتر، و آن هم در قلمرو شخصی دیگر انجام شده است.۱۷پس «هرکه فخر میکند، به خداوند فخر کند.»۱۸زیرا نه آن که خودستایی کند، بلکه آن که خدا او را بستاید، پذیرفته میشود.
۱۱
پولُس و رسولان دروغین
۱امیدوارم اندک حماقتی را در من تحمل کنید، و چنین نیز کردهاید!۲من غیرتی خدایی نسبت به شما دارم، زیرا شما را به یک شوهر، یعنی مسیح، نامزد ساختم، تا همچون باکرهای پاکدامن به او تقدیمتان کنم.۳امّا بیم دارم همانگونه که حوا فریب حیلۀ مار را خورد، فکر شما نیز از سرسپردگی صادقانه و خالصی که به مسیح دارید، منحرف شود.۴زیرا اگر کسی نزدتان بیاید و شما را به عیسای دیگری جز آن که ما به شما موعظه کردیم، موعظه کند، یا اگر روحی متفاوت با آن روح که دریافت کردید یا انجیلی غیر از آن انجیل که شنیدید به شما عرضه کند، به آسانی تحملش میکنید.۵امّا گمان نمیکنم من از آن «بزرگْرسولان» چیزی کم داشته باشم.۶شاید سخنوری ماهر نباشم، امّا در معرفت چیزی کم ندارم؛ این را بهکمال و از هرحیث به شما ثابت کردهایم.
۷آیا گناه کردم که با بشارتِ رایگانِ انجیلِ خدا به شما، خود را پست ساختم تا شما سرافراز شوید؟۸من با پذیرفتن کمک مالی، کلیساهای دیگر را غارت کردم تا بتوانم شما را خدمت کنم.۹و در مدت اقامتم بین شما، هرگاه به چیزی نیاز داشتم، باری بر دوش کسی ننهادم، زیرا برادرانی که از مقدونیه آمدند احتیاجات مرا برآوردند. و من به هیچروی باری بر دوشتان نبودهام و از این پس نیز نخواهم بود.۱۰به آن راستی مسیح که در من است قسم، که هیچکس در نواحی اَخائیه این فخر مرا از من نخواهد گرفت.۱۱آیا از آنرو چنین میگویم که دوستتان ندارم؟ خدا میداند که دوستتان دارم!۱۲و این رَویّۀ خود را ادامه خواهم داد تا فرصت را از فرصتطلبان بازستانم، از آنان که در صددند تا خود را در آنچه بدان فخر میکنند با ما برابر سازند.
۱۳زیرا چنینکسان، رسولان دروغین و کارگزارانی فریبکارند که خود را در سیمای رسولان مسیح ظاهر میسازند.۱۴و این عجیب نیست، زیرا شیطان نیز خود را به شکل فرشتۀ نور درمیآورد؛۱۵پس تعجبی ندارد که خادمانش نیز خود را به خادمان طریق پارسایی همانند سازند. سرانجامِ اینان فراخور کارهایشان خواهد بود.
فخر پولُس به رنجهای خود
۱۶باز میگویم: کسی مرا بیفهم نپندارد. امّا اگر چنین میکنید، دستکم مرا چون شخصی بیفهم بپذیرید، تا بتوانم اندکی فخر کنم.۱۷وقتی اینچنین با اطمینان از فخر خود میگویم، نه از جانب خداوند، بلکه از سَرِ بیفهمی است.۱۸از آنجا که بسیاری به طریق دنیایی فخر میکنند، من نیز فخر خواهم کرد.۱۹زیرا شما بیفهمان را شادمانه تحمل میکنید، چراکه خود البته بس فهیم هستید!۲۰حقیقت این است که شما حتی کسانی را که شما را بندۀ خود میسازند، یا از شما بهره میکشند، یا شما را مورد سوءاستفاده قرار میدهند، یا بر شما ریاست میکنند، یا به صورتتان سیلی میزنند، بخوبی تحمل میکنید.۲۱با کمال شرمندگی باید اقرار کنم که ما ضعیفتر از آن بودهایم که قادر به چنین کارهایی باشیم!
اگر کسی به خود اجازه میدهد به چیزی فخر کند - باز هم همچون بیفهمان سخن میگویم - من نیز به خود اجازه میدهم به آن فخر کنم.۲۲آیا عبرانیاند؟ من نیز هستم! آیا اسرائیلیاند؟ من نیز هستم! آیا از نسل ابراهیماند؟ من نیز هستم!۲۳آیا خادم مسیحاند؟ چون دیوانگان سخن میگویم - من بیشتر هستم! از همه سختتر کار کردهام، به دفعات بیشتر به زندان افتادهام، بیش از همه تازیانه خوردهام، بارها و بارها با خطر مرگ روبهرو شدهام.۲۴پنج بار از یهودیان، سی و نه ضربه شلاق خوردم.۲۵سه بار چوبم زدند، یک بار سنگسار شدم، سه بار کشتی سفرم غرق شد، یک شبانهروز را در دریا سپری کردم.۲۶همواره در سفر بودهام و خطر از هرسو تهدیدم کرده است: خطرِ گذر از رودخانهها، خطرِ راهزنان؛ خطر از سوی قوم خود، خطر از سوی اجنبیان؛ خطر در شهر، خطر در بیابان، خطر در دریا؛ خطر از سوی برادران دروغین.۲۷سخت کار کرده و محنت کشیدهام، بارها بیخوابی بر خود هموار کردهام؛ گرسنگی و تشنگی را تحمل کردهام، بارها بیغذا ماندهام و سرما و عریانی به خود دیدهام.۲۸افزونبر همۀ اینها، بارِ نگرانی برای همۀ کلیساهاست که هرروزه بر دوشم سنگینی میکند.۲۹کیست که ضعیف شود و من ضعیف نشوم؟ کیست که بلغزد و من نسوزم؟
۳۰اگر میباید فخر کنم، به چیزهایی فخر خواهم کرد که ضعف مرا نشان میدهد.۳۱خدا، پدر خداوندْ عیسی، که او را جاودانه سپاس باد، میداند که دروغ نمیگویم.۳۲در دمشق، حاکمِ منصوبِ شاهْ حارِث، نگهبانانی بر شهر گماشت تا گرفتارم کنند.۳۳امّا مرا در زنبیلی، از پنجرهای که بر حصار شهر بود، پایین فرستادند و اینگونه از چنگش گریختم.
۱۲
رؤیاهای پولُس و خار جسم او
۱میباید که فخر کنم؛ هرچند سودی از آن حاصل نمیشود، ادامه میدهم و به رؤیاها و مکاشفات خداوند میپردازم.۲شخصی را که در مسیح است، میشناسم که چهارده سال پیش به آسمان سوّم ربوده شد. نمیدانم با بدن به آسمان رفت یا بیرون از بدن، خدا میداند.۳و میدانم که به فردوسْ بالا برده شد - با بدن یا بیرون از بدن، خدا میداند -۴و چیزهای وصفناشدنی شنید، که سخنگفتن از آنها بر انسان جایز نیست.۵من به چنین شخصی فخر میکنم. امّا دربارۀ خود، جز به ضعفهایم فخر نخواهم کرد.۶حتی اگر بخواهم فخر کنم، بیفهم نخواهم بود، زیرا حقیقت را بیان میکنم. امّا از این کار میپرهیزم تا کسی مرا چیزی بیش از آنچه در من میبیند و از من میشنود، نپندارد.
۷امّا برای اینکه عظمت بیاندازۀ این مکاشفات مغرورم نسازد، خاری در جسمم به من داده شد، یعنی عامل شیطان، تا آزارم دهد و مرا از غرور بازدارد.۸سه بار از خداوند تمنا کردم آن را از من برگیرد،۹امّا مرا گفت: «فیض من تو را کافی است، زیرا قدرت من در ضعف بهکمال میرسد.» پس با شادی هرچه بیشتر به ضعفهایم فخر خواهم کرد تا قدرت مسیح بر من قرار گیرد.۱۰از همینرو، در ضعفها، دشنامها، سختیها، آزارها و مشکلات، بهخاطر مسیح شادمانم، زیرا وقتی ناتوانم، آنگاه توانایم.
نگرانی پولُس برای قُرِنتیان
۱۱همچون بیفهمان رفتار کردهام! شما ناگزیرم کردید. میبایست مورد ستایشتان باشم، چراکه هرچند هیچم، امّا از آن «بزرگرسولان» چیزی کم ندارم.۱۲نشانههای رسالت، در نهایت بردباری در میان شما بهظهور رسید، با آیات و عجایب و معجزات.۱۳در قیاس با سایر کلیساها، چه اجحافی در حق شما شد، جزاینکه هرگز باری بر دوشتان نبودهام؟ برای این بدی که در حق شما کردم، مرا ببخشید!
۱۴اکنون آمادهام برای بار سوّم به دیدارتان بیایم، و باری بر دوشتان نخواهم بود. زیرا نه اموال شما، بلکه خودتان را میخواهم. چراکه فرزندان نیستند که باید برای والدین خود بیندوزند، بلکه والدین برای فرزندان خود میاندوزند.۱۵پس من با شادی بسیار هرچه دارم در راه جانهای شما خرج خواهم کرد و حتی جان خود را نیز دریغ نخواهم داشت. اگر من شما را بیشتر دوست میدارم، آیا شما باید مرا کمتر دوست بدارید؟
۱۶امّا حتی اگر بپذیرید که خود بر دوش شما باری نبودهام، لابد میگویید چون شخصی مکّار هستم، باید بهنحوی از شما بهرهبرداری کرده باشم.۱۷آیا بهواسطۀ آنان که نزدتان فرستادم از شما سوءاستفاده کردم؟۱۸من تیتوس را برآن داشتم که نزد شما بیاید و برادرمان را نیز همراهش فرستادم. آیا تیتوس از شما سوءاستفاده کرد؟ آیا ما نیز به همین شیوه رفتار نکردیم و همین رَویّه را در پیش نگرفتیم؟
۱۹آیا تا اینجا بر این تصور بودهاید که میکوشیم در برابر شما از خود دفاع کنیم؟ ما در حضور خدا و همچون کسانی سخن میگوییم که در مسیحاند، و هرآنچه میکنیم، ای عزیزان، برای بنای شماست.۲۰زیرا بیم آن دارم که نزدتان بیایم و شما را آنگونه که انتظار دارم، نبینم، و شما نیز مرا چنان که انتظار دارید، نبینید. بیم آن دارم که در میان شما جدال، حسد، خشم، خودخواهی، افترا، غیبت، غرور و بینظمی ببینم.۲۱و نیز بیم آن دارم که چون نزد شما آیم، خدا بار دیگر مرا در حضور شما فروتن سازد و من بهخاطر برخی که در گذشته گناه کرده و از ناپاکی، بیعفتی و عیاشی خود توبه نکردهاند، اندوهگین شوم.
۱۳
آخرین هشدارها
۱این سوّمین بار است که به دیدارتان میآیم. «هر سخنی با گواهیِ دو یا سه شاهد ثابت خواهد شد.»۲من در دیدار دوّم خود، کسانی را که در گذشته مرتکب گناه شده بودند، و نیز هرکس دیگر را هشدار دادم و اکنون نیز در غیاب خود باز هشدار میدهم که وقتی نزدتان بیایم، بر کسی آسان نخواهم گرفت.۳زیرا شما حجّت میخواهید بر اینکه مسیح در من سخن میگوید. او در قبال شما ضعیف نیست، بلکه در میان شما تواناست.۴زیرا هرچند در ضعف بر صلیب شد، امّا به قدرت خدا زیست میکند. به همینسان، ما نیز در او ضعیفیم، امّا با او در قبال شما به قدرت خدا زیست خواهیم کرد.
۵خود را بیازمایید تا ببینید آیا در ایمان هستید یا نه. خود را محک بزنید. آیا درنمییابید که عیسی مسیح در شماست؟ مگرآنکه در این آزمایش مردود بشوید!۶و امیدوارم پی ببرید که ما مردود نشدهایم.۷دعای ما به درگاه خدا این است که مرتکب خطایی نشوید؛ نه تا معلوم شود که ما از آزمایش سرافراز بیرون آمدهایم، بلکه تا شما آنچه را که درست است، انجام دهید، حتی اگر به نظر آید که ما مردود شدهایم.۸زیرا نمیتوانیم هیچ عملی برخلاف حقیقت انجام دهیم، بلکه هرآنچه میکنیم برای حقیقت است.۹زیرا هرگاه ما ضعیف باشیم و شما قوی، موجب شادیمان خواهد بود، و دعای ما این است که شما احیا شوید.۱۰به همینخاطر، در غیابم این مطالب را به شما مینویسم تا وقتی نزدتان آمدم، مجبور نباشم از اقتدار خود با شدتعمل استفاده کنم، اقتداری که خداوند نه برای ویران کردن، بلکه برای بنا به من داده است.
خاتمه
۱۱در خاتمه، ای برادران، شاد باشید؛ احیا شوید؛ پند گیرید؛ همرأی باشید؛ و در صلح و صفا زندگی کنید، که خدای محبت و صلح و صفا با شما خواهد بود.
۱۲یکدیگر را به بوسهای مقدّس سلام گویید.۱۳همۀ مقدّسان، شما را سلام میفرستند.
۱۴فیض خداوندْ عیسی مسیح، محبت خدا و رفاقت روحالقدس با همۀ شما باد.
کلیۀ حقوق این اثر برای سازمان ایلام محفوظ است. چاپ، تکثیر و یا انتشار این اثر به هر شکل، اکیداً ممنوع میباشد.