تأملاتِ روحانی/۱۹
۴ دقیقه
خداوندا، به من آرامش عطا کن تا چیزهایی را که نمیتوانم تغییر دهم، بپذیرم؛ جرأت عطا کن تا چیزهایی را که در توانم هست، تغییر دهم؛ و حکمت عطا کن تا تفاوت تغییرپذیر و تغییرناپذیر را تشخیص دهم!
راینهولد نیبور
هیچ انسانی، در هر روز از زندگیاش، زیر بار فشارها و سختیهای آن روز از پا در نمیآید؛ زمانی از پا در میآید که بار سختیهای فردایی را که هنوز نیامده، بر بارهای امروزش بیفزاید!
جروم مکدونالد
سنگینی باری که خدا بر دوشمان میگذارد، آنقدر نیست که کمرمان را خرد کند؛ آنقدر است که ما را برای دعا به زانو در آورد!
ناشناس
خداوندا نجاتم ده از
آرزوی برتر بودن از دیگران،
آرزوی خدا گشتن،
آرزوی دانستنِ پاسخ هر مشکل،
ترس از فراموش شدن،
ترس از متمایز نبودن،
ترس از مورد مشورت قرار نگرفتن،
ترس از مؤاخذه شدن،
ترس از انسان بودن،
و خداوندا به من فیض بده تا از قلمرو حرف گذشته، محبت کنم؛
از قلمرو حکم کردن گذشته، درک کنم.
افشین
جهانی کز فراق و هجر یزدان همی سوزد چو دشتی خشک و سوزان
خلاصی کی تواند یافت زین غم مگر بارانی از الطاف رحمان
همو کز عهد نوح و سام و ابرام بیاندیشید تدبیری زامکان
رحیمی کز سر لطف و عنایت عیان فرمودان تدبیر پنهان
کجا دانستی آدم سرّ او را مگر فرزند پاک حَی سبحان
خداوند جلال آن شاه شاهان فرود آمد زاعلا مُلک اعیان
بشد جسم گناه اندر ره ما فدا گردید او از دل هم از جان
به رستاخیز قدرتمند خود، او به روح لامکانِ خالقِ دان
شکست آن قدرت موت و سیاهی همه تدبیر و مکر و حکم شیطان
نمود آزاد عیسی نوع انسان توانی کرد تحصیل آن به ایمان
کجا دیدی چنین مهر و وفایی که حق از لطف خود دریافت انسان
نادر فرد
یک متفکر مسیحی میگوید که ما کتابمقدس را همانگونه مطالعه میکنیم که موش، بدون اینکه در تله بیفتد، سعی میکند پنیر را از درون آن بردارد. بسیاری از ما در این زمینه تخصص داریم. ما مطالب کتابمقدس را طوری میخوانیم که گویی مربوط به دیگران است. اما اگر کتابمقدس را روایت پیروزی فیض خدا و روایت جستجوی او برای یافتن خودمان بدانیم، آنگاه کتابمقدس برای ما زنده میشود. خدا ما را مییابد و ما نیز خدا را مییابیم.
ماکسی دونام
پاسخ خدا
خدا را گفتمی بر من نظر کن بیا و قلب من زیروزبر کن
بیا و دور کن هر نوع تکبر تو قلبم را تهی از هر شرر کن
بگفتا دانی از من آنچه خواهی نباشد سهم من آنچه تو خواهی
تو باید با تلاش و با تأمل شوی پیروز بر هر نوع تکبر
بگفتم ای خدا صبرم عطا کن
تو کوهی استوار از من بنا کن بگفتا گر بخواهی صبر یابی
تو باید در مشقاتت بیابی بجز سختی نباشد راه دیگر
که آموزد تو را آن صبر، بهتر
بدو گفتم مرا شادی عطا کن
بیا و در دلم وجدی بپا کن بگفتا دادمت نعمت فراوان
اگر شادی بخواهی یابی از آن
بدو گفتم مرا از غم رها کن
زدرد و رنج قلبم را جدا کن بگفتا رنج و سختی راه سازد
تو را نزدیکتر بر من بسازد اگر سختی نباشد دور گردی
زمن غافل شوی، مشغول گردی
بدو گفتم مرا رشدی عطا کن
زهر رفتار ناپخته جدا کن بگفتا گر بخواهی رشد یابی
به سعی و کوششت باید بیابی فقط من بهر بار آوردن تو
هرس هر دم کنم من شاخۀ تو
بگفتم پس مرا قلبی عطا کن
تمام مردمان در آن تو جا کن دلم خواهد که قلبم چون تو باشد
کسی خارج از این رحمت نباشد کمک کن تا کنم طوری محبت
که تو کردی مرا بیشرط و منت بگفتا من دعایت را شنیدم
کنون چشم دلت روشن بدیدم همین باید دعایت بود از اول
که این است در کتابم حکم اول
(الهام از متن انگلیسی، سرودۀ کاملیا)
دو سروده از دو دوست افغانی
فریاد دل
میسوزاند آتش سوزان این جان من
زبانه میکشد شعلههای آن زاستخوان من
نه شب آرامم و نه روز دردم قرار
جز قلب من نیست کس بشنود فغان من
غریب و بینوا در دنیای عشق و معرفتم
حسرت خورند شاهان جهان به این جهان من
حسرتوار میگردم چو مجنون در بیابان محبت
به امید آنکه برسد روزی بدادم لیلی من
کجا روم به کی گویم راز درون سینۀ خود
کس نداند راز قلبم جز مسیحای من
شربت وصل میخواهد هرلحظه این دل بیمار من
یا رب عیسی مریم است طبیب حازق و دوای من
کوه و دشت و صحرا ندارد تاب فریاد دلم
وای بر من که در فقس سینه بمیرد دل رسوای من
?افضل? سراپای وجودت غرق گناه و معصیت است
مگر عیسی مسیح کند پاک این تن پر گناه من
(هاشم افضل)
نور حیات
ای دوستان من عاشق عیسی مسیح گشتم
عیسی نور حیات است و من ثناخوان گشتم
شبی در کوی یار از مسیحا گذشتم
به محبت کلام عیسی مبتلا گشتم
عیسی مددکار بیکسان است
عیسی حامی مسیحیان است
قلبم شیدای فضل و کرم عیسی است
روحام پیرو کرامت عیسی است
برادران اندیشه نیک مسیح دارم
هزاران آرزو اندر سینه دارم
جانم فدای نام و نشان عیسی
زیرا نیاز دیرینه دارم
?هیوادپال? عیسی خدا جوهر پاک آفریدند
جان حیات بخش آفریدند
گهی از بارگاه عرش برتر
گهی در فیض کرامت آفریدند
سلطانالدین هیوادپال