جامعۀ مصرفی، بدهی، و اخلاقیات مسیحی/۱
۵ دقیقه
جامعۀ مصرفی چیست؟
واعظ معروفی روزی با شور و هیجان، دربارۀ پیروزی در زندگی مسیحی و آزادی از شیطان و گناه موعظه میکرد. او دربارۀ هر نوع آزادی سخن گفت جز آزادی از بدهی! او بیش از ۲۵ هزار دلار روی کارت اعتباری (credit card) خود بدهی داشت. او وقتی جوان بود، عهد کرده بود که رومیان ۱۳:۸ را اطاعت کند (مدیون احدی به چیزی نشوید جز به محبت نمودن)، اما وقتی عادت کرد که مخارج زندگی خود را از کارت اعتباری خود بپردازد، بدهیها بالا رفت.
بدهی یکی از اجزاء لاینفک جامعۀ مصرفی است که سؤالات اخلاقی مهمی را مطرح میکند. این سؤالات نه فقط به اخلاقیات خودِ بدهی مربوط میشود، بلکه جامعۀ مصرفی را نیز دربر میگیرد. جامعۀ مصرفی جامعهای نیست که در آن مصرف بهمنظور بقا باشد، بلکه جامعهای است که در آن زندگی بهمنظور مصرف است. شعار این جامعه این است: "زندگی برای ارضای نیازها است." بسیاری از کشورها، خصوصاً در غرب، و بعضاً در شرق، جامعۀ مصرفی دارند. علائم مشخصۀ چنین جامعهای، تبلیغات گسترده برای کالاها (هر آمریکایی بهطور متوسط روزانه در معرض ۳۵۰۰ آگهی تجارتی است)، تولید عمدی کالاها با عمر کوتاه، تولید وسایل خانگی با کیفیت پایین، و تبلیغات مداوم بانکها بهمنظور تشویق مردم برای گرفتنِ وام میباشد.
نسل امروز ممکن است بر این تصور باشد که جامعه همیشه به همین شکل بوده است. واقعیت این است که جامعه در این شکل، بسیار جدید است. پیش از انقلاب صنعتی، تولید و مصرف در دو بخش مستقل صورت میگرفت. مردمی که به کشاورزی اشتغال داشتند، خانۀ خود را خودشان میساختند، خوراک خود را از کشت و زرع خودشان تأمین میکردند، هیزم را خودشان تهیه میدیدند، و پوشاک را نیز خودشان میبافتند یا میریسیدند. هنوز هم بنیاد اقتصادی در برخی از کشورها بر همین منوال است. اما هر جا که پای انقلاب صنعتی رسیده، رابطه میان تولید و مصرف دگرگون شده است. تفاوت اصلی این است که اکنون تولید بیش از نیاز مصرفکنندگان میباشد.
بعضی از تولیدات نیز مصرفکنندۀ طبیعی ندارند و به زور تبلیغات، در مردم نیاز کاذب ایجاد میکنند. کارخانهها میکوشند عادت مصرف جامعه را با تبلیغات تغییر دهند تا مردم خود را فقط به خرید چیزهای ضروری محدود نکنند. مردم تشویق میشوند کالاهایی را بخرند و پولش را بعداً بپردازند؛ یا کالاهایی را بخرند که فقط جنبۀ تجملی دارد و ارضاءکنندۀ خواستههای آنی و هیجانی است. تبلیغات میگویند: اگر این کالا را بخرید، وارد چنین دنیایی خواهید شد، یا از چنین محبوبیتی برخوردار خواهید گشت، یا به چنین لذاتی دست خواهید یافت. به این ترتیب، هر روز میلیونها کالای غیرضروری روانۀ بازار میشود و به خورد مردم داده میشود و ایشان را بدهکار میسازد.
واکنش کلیسا
توجه به تاریخ: امروزه گویا کلیسا جامعۀ مصرفی را پذیرفته است. اما روزگاری بود که درگیری یک مسیحی در چنین جامعهای غیرقابل تصور مینمود. مسیحیان اولیه در خصوص ثروتاندوزی و خرج کردن پول بسیار مراقب بودند. آگوستین گفته است:
"تجارت فینفسه شریر است." جروم نیز گفته: "شخصی که تاجر است بهسختی بتواند خدا را خشنود سازد." نخستین کتاب تعلیمات دینی مسیحی (متعلق به اوائل قرن دوم) نیز اندرز داده، میگوید: "هرگز نیازمند را تهیدست رد مکن؛ اموال خود را با برادرت تقسیم کن و هیچگاه چیزی را از آن خود مدان!" مسیحیان گذشته نسبت به بهره و نزول بسیار حساس بودند و آن را مجاز نمیدانستند. برای مسیحیان گذشته تصورِ وام گرفتن و پرداخت بهره وجود نداشت چونکه آنها "مسیحی" بودند. برای آنان، تصور خرید کالا بهمنظور ارضای خواستههای آنی و هیجانی وجود نداشت. اگر آنان امروز سر از قبر برمیآوردند، قطعاً جامعۀ مصرفی را محکوم میکردند. اما گویا امروز، مسیحیان تفاوتی در این زمینه با همسایگان غیرمسیحی خود ندارند.
درک خصومت جامعۀ مصرفی: همانگونه که این انسانها بودند که زیر بار شرایط جامعۀ مصرفی رفتند، باز این انسانها هستند که میتوانند این شرایط را تغییر دهند.
مسیحیان باید بدانند که شرایط جامعۀ مصرفی برخلاف تعالیم مسیحیت در مورد قناعت و بخشش و بزرگواری است. مسیحی برای خود زندگی نمیکند، بلکه برای خداوند و برای همنوعان خود. او دارایی خود را صرف ارضای هوی و هوس خود نمیکند بلکه آن را صرف رفع نیازهای مقدسین مینماید. مسیحیان باید از این خواب غفلت بیدار شوند.
تعلیم جامعۀ مصرفی و تعلیم مسیحیت
رنج و جلال: جامعۀ مصرفی مسأله رنج و جلال را فقط در لذتجویی میبیند. مسیحیت واقعی میداند که رنج قبل از جلال میآید.
زمان: جامعه مصرفی دائماً در حال شتابزدگی است. "اگر الان نخری، بعداً دیر میشود." مسیحیت واقعی به لذت آنی پشت پا میزند و شکیبایی پیشه میکند. مسیحی به امور ابدی چشم میدوزد، نه به امور زودگذر.
زیبایی: جامعۀ مصرفی به زیبایی ظاهری دلخوش است و مسیحی به زیبایی باطنی.
سکس: جامعۀ مصرفی سکس را وسیلهای برای لذتجویی میبیند. اما مسیحی واقعی آن را زبان خصوصی و شخصی برای عشق در چارچوب ازدواج میبیند.
عشق و ازدواج: جامعه مصرفی عشق را موعظه میکند، عشق در نگاه اول، عشقی بدون فداکاری و ایثار. کتابمقدس ازدواج و خانواده را موعظه میکند، چیزی که مستلزم ایثار و بردباری است.
فرد و جامعه: توجه جامعه مصرفی معطوف به موفقیت فردی است و مسیحیت متوجه سعادت جامعه.
خیال و واقعیت: جامعه مصرفی اغلب تبلیغ میکند که مصرف فلان کالا میتواند شما را به فلان دنیای خیالی ببرد. تأکید آن بر گریز از واقعیت است. مسیحی واقعی دوست دارد در دنیای واقعیات زندگی کند. تأکید کلام خدا بر خدمت به دیگران است.
احساس و ایمان: جامعه مصرفی بنا را بر احساس انسان میگذارد. اما فرد مسیحی میخواهد با ایمان زندگی کند و در این راه، حاضر است احساسات خود را مصلوب سازد.
اقناع: جامعه مصرفی هیچگاه چیزی را کافی نمیداند. اما مسیحی واقعی میداند چگونه به آنچه دارد، قناعت کند.
بدهی: اساس جامعه مصرفی بر بدهکار کردن افراد است. مسیحی میداند که نباید مدیون کسی باشد، بلکه باید آزاد زندگی کند. او باید بدون بهره قرض دهد.
مسألۀ جامعه مصرفی بر این محور میچرخد که چه کسی خداست. بدهی علامت بیماری است، نه خود بیماری. بیماری اصلی، بتپرستی است. در جامعه مصرفی، کالا خداست، خدایی که میتواند تمامی نیازهای انسان را برطرف سازد. مردم دعوت میشوند که در معابد فروشگاهها به پرستش کالا بشتابند. کاتالوگهای کالاها نیز در حکم کتابِ مقدس جامعه مصرفی است. تراژدی در این است که بسیاری از مسیحیان، به گفتۀ ایلیای نبی، بین دو فرقه میلنگند. باید با تعالیم مذهب مصرف مبارزه کرد. در شماره بعدی خواهیم دید که چگونه میتوان با جامعه مصرفی مبارزه کرد.